eitaa logo
خانواده آرام
15.9هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
5.4هزار ویدیو
11 فایل
روانشناسی دینی جهت رزرو تبلیغ محدود و گسترده ( @sadateshonam )
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 قوی تر از سلطان 🔰سلطان وارد مسجد شد، پیر مرد عابد سر بلند نکرد و مشغول عبادت بود، پادشاه سخت خشمگین شد و گفت: مگه نمیدونی من کی هستم؟ 🔸مرد سر بلند نکرد و پادشاه گفت: من پادشاه توهستم، کسی که فلان یاغی و گردن کش رو به غل و زنجیر کشید و کشورهای زیادی رو تصرف کرد. 🔹پیر مرد خندید و گفت: من از تو قوی ترم، چون من کسی رو کشتم که تو اسیر چنگال اون هستی. 🔸پادشاه بلند فریاد زد و گفت: اون کیه که من رو اسیرکرده؟ 🔹پیر مرد دانا گفت: من نفس خودم را کشته‌ام و تو هنوز اسیر نفس اماره(حرص و طمع و خود خواهی و غرور و خشم و غضب ووو) خودتی. 🔸اگه اسیر نفس نبودی از من نمی‌خواستی که پیش پای تو به خاک بیفتم و عبادت غیرخدا رو بکنم و ستایش کسی را کنم که مثل من انسانه. 📎 📎 📎 📎 🪧ما را به دوستان خود معرفی کنید. 👇👇👇 •┈┈••••✾•🌱💠🌱•✾•••┈┈• 🆔️ 👨‍👩‍👦‍👦 @khanevadearame 💞
💢 انتقام خدا 🔰 با آیت الله شاه آبادی به سمت حمام به راه افتادم تا سوال های مانده از کلاس را از او در راه بپرسم. 🔸جلوی در چند مأمور ساواک ایستاده بودند، حمام خلوت و صدای شرشر آب بلند بود. 🔹استاد وارد خزینه شد، آب سر ریز شد و کمی به سر و روی یکی از افسران شاه پاشید. افسر بشدت ناراحت شد و شروع به توهین به استاد کرد. 🔸آیت الله سکوت کرد، فحش های افسر که تمام شد به آرامی گفت: واگذارت می کنم به خدا. 🔹از حمّام بیرون آمدیم، جلوی در خانه استاد مشغول پرسیدن ادامه سوالهای خود بودم. 🔸مردی با سبیل های بزرگ دوان دوان به سمت ما آمد و رو به استاد گفت: با من به حمام بیا، از ظاهرش معلوم بود مامور ساواک است. 🔹از دالان وارد حمام شدیم، آن افسری که به استاد توهین کرده بود روی زمین نشسته بود و با ایما و اشاره از استاد طلب عفو می کرد. 🔸یکی از دستیارانش گفت: آقا موقع بالا آمدن از پله های حمام نقش بر زمین شده و زبانش بند آمده! 🔹انگار مادرزادی لال بوده. 🔸استاد دستانش را بلند کرد و هنوز دعایش تمام نشده بود زبان افسر در کام او به حرکت درآمد و شروع به عذر خواهی کرد. ❇️در راه برگشت استاد می‌گفت: شما سکوت کنید خدا منتقم بزرگی است.✍️ 📎 📎 📎 📎 🪧ما را به دوستان خود معرفی کنید. 👇👇👇 •┈┈••••✾•🌱💠🌱•✾•••┈┈• 🆔️ 👨‍👩‍👦‍👦 @khanevadearame 💞