eitaa logo
خانواده چند فرزندی🇮🇷
6.9هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
736 ویدیو
88 فایل
#خانواده_چند_فرزندی یک مادر در حال یادگیری مشاور و تسهیل گر متولد ۶۷ و مادر چهار فرزند مزیات چالش ها و راهکارهای چند فرزندی خادم کودکان و نوجوانان در کانون پرورش فکری @asheri110
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم به سوالی که تواستوری پرسیدم فکرمیکردم،فکر کردم به الان که بچه ها سرچی دعوامیکنند؟، به یکم قبلتر وقتی کوچکتربودند، بعدرفتم عقبتر به بچگی های خودمون که سر چی دعوا میکردیم!!! بازرفتم قبل وقبل وقبل... دیدم تو تاریخ همه جنگها برسرمنافع آدمها بوده، هرجاانسان احساس کرده منافعش درخطره وامنیتش در خطره به دفاع برخاسته، حس مالکیت، چیزی بودکه جواب خیلی ازشماهابود، مالکیت یعنی مال من، یعنی نگاهی که من دارم این اسباب بازی مال منه این وسیله مال منه و هرچقدر این دایره وسیعتر بشه جنگ وجدالم بیشتر میشه ، منظورم این نیست که کسی مالک چیزی نباشه نه اصلا، این نگرشی که من میگم توضیحش تو یه پست و دوپست نمیگنجه...اینکه خودما باور کنیم که اینجا مسافریم و این مالکیت موقتیه واصلا مالکیتی در کارنیست همه چیز امانته ، تاهستیم استفاده میکنیم بعدم باید بزاریم وبریم، خلاصه خیلی بحثو عرفانی نمیکنم😅فقط دقت کردم وقتهایی که ماجایی هستیم که بحث مالکیت و مال من ومال تو درمیون نیست بچه ها اصلا باهم دعوا و جدالی ندارند،تصاویری که گذاشتم و پستهایی که قبلا درمورد بازی در طبیعت گذاشتم این رو تایید میکنه حالا بیاید بیشتر رواین مسئله فکر کنیم ودقت کنیم...اول این رو تو ذهنمون حل کنیم... اما راستش ما بزرگترها هم اگر جایی احساس کنیم ظلمی در حقمون شده ناعدالتی ای در حقمون شده و در مورد حق وحقوق مادی و معنویمون احساس ناامنی کنیم وارد عمل میشیم ، فرق مابابچه ها اینه که ما بلدیم احساسمون رو مدیریت کنیم وعقل بهمون فرمان میده اما بچه ها هنوز به این مرحله نرسیدند. ما بجای اینکه بگیم اون کوچکتره تو بزرگتری سعی کنیم مثل یک انسان بالغ بابچه ها رفتار کنیم و چون او کوچکه مثل یک انسان حقیر ونادان باهاش برخورد نکنیم....بهشون احترام بزاریم ،ازدید اونها به قضیه نگاه کنیم،من من کردنشون بخاطر اینه که میخواند شخصیت مستقلشون رو ثابت کنند، خب شخصیت مستقل وویژگیهای خوبش رو ببینیم، همه اش ایرادای بچه رو میگیم، وقتی داره باداداش و آجی اش خوب بازی میکنه هیچی نمیگیم همینکه یکم صداشون بالا میره توجه میکنیم، خب این توجه منفی باعث تقویت رفتارشون میشه،خودمون درست عمل کنیم ، اونها نگاه میکنند و از رفتار ما یاد میگیرند نه از حرفهای ما...روش برخورد درست رو نشون بدیم عملا نه با توضیحات مفصل بلکه همونجا درعمل http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا تغییر نگرش در مدیریت توپستهای قبل تااونجایی رسیدم که گفتم باید به خودم میومدم و به خودم وزندگیم نگاه میکردم. از اینجا به بعد مهمی گرفتم وسعی کردم هرچه بیشتر تو پذیرش شرایطم قرار بگیرم. تمام تمرکزم رو گذاشتم روی بچه ها و رشدشون. میبردمشون. . .وهمه رو هم تنها میرفتم یا با تاکسی یا باماشین خودمون...درکنارش به رشد خودمم فکر میکردم دوره های مجازی تربیتی،مطالعه، و هرچی که کمکم میکرد.. خلاصه چهارمین فرزند ما به دنیااومد و من روز ، بجای هدیه ، نوید اومدن دختر دوممون رو دادم. واین دختر برکات فراوانی باخودش داشت.بعدازسومی تصمیم داشتم که پرونده بچه دارشدنو ببندم اما هم خودم دوست داشتم دخترم خواهر داشته باشه هم پدرم گفتند من دعا کردم خدا یه دختر دیگه به شمابده. خلاصه این شد که خانم شب ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بدنیااومد. یکی دوروز قبل تولد فاطمه دچار شدم و دکتر دستوربستری داد ؛ همون شب اول فاطمه بدنیا اومد ومن پنج روز بودم. شب اول بعد نبضم اونقدر پایین بود که یک شب کامل نگهم داشتندوشرایطم تا مرز هشدار خطری بود اما به لطف خدا ودعای بقیه حالم خوب شد . بارداری فاطمه رو با پذیرش ودر آرامش فکری به سربردم هرچند جسمم دائم درگیر رسیدگی به سه فرزندم بود.وخداروشکر فاطمه بچه آرومی بود و گریه هاش در حد نوزادهای معمولی. حالا دیگه به توانایی های خودم داشتم.حالم بهتربود.کارم زیادبود.چندبرابر بقیه.اما با تغییر نگرشم توانم چندبرابر شده بود و این بود. جوریکه هرهفته خونمون میگرفتم . امور مهدم رو مدیریت میکردم.البته باکمک دوتا مربی خوب وعزیزم. برای مادرها کارگاه و مشاوره میزاشتم هفته ای یکبار . و هرجا میگفتم من چهارتا بچه زیر پنج سال دارم براشون غیر قابل باور بود. خلاصه اینکه بازهم میگم ،مرکز فرماندهی بدنه.اگر فکرتون، ذهنتون، قوی بشه،جسمتون هم یاری میکنه.حتما دیدید آدمهایی که با کمک ذهنشون تونستند برمسائل خیلی سخت،بیماریهای خیلی سخت مثل سرطان غلبه کنند. این قدرت ذهنه. بچه های منم مثل بقیه بچه ها ریخت وپاش دارند.یوقتایی دعوا میکنند.سرهمه چیز میرند. ببینید یدونه بچه چقدر ریخت وپاش داره چهاربرابرش کنید😅😅😅😅 باور کنید آدم توی سختی رشد میکنه. وگرنه زندگی در شرایط ایده آل هنر نیست http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا ادامه بحث امنیت روانی مادر تا اینجا در مورد احساس گناه و مقایسه شرایط گفتیم. و گفتیم امنیت روانی مادر در گرو حال خوبشه.. منشا این حال خوب کجاست؟ همسرم؟ خانواده ام؟ نیرو کمکی؟ وضع مالی خوب؟ نماز و دعا هیچ کدوم 😅😅 منشا این حال خوب در هیچ جا الا خود ما پیدانمیشه اگر ما حال خوب نداشته باشیم حتی نماز وعبادتمون هم با کسالت هست حال خوب یعنی خوب دیدن خوب گفتن و خوب شنیدن دیدن نیمه پرلیوان و تلاش برای جبران کم و کاستی ها لئن شکرتم لازیدنکم 😊 اگر یک جا توقف کنیم دیگه جلو نمیریم... خیلی ها تون از من می پرسید با وجود چهارتا بچه کوچک و اینهمه کار ، چجوری حالم رو خوب نگه میدارم؟ چیزی که خیلی به من کمک کرد یک تغییر نگرش بود رشته تحصیلی من اول فقه و حقوق بود و خیلی سررشته نداشتم تو بحث کودک حتی اوایل که مهدداشتم صرفا بخاطر این بود که سرگرم بشم از زمانی که فرزند اولم رو باردارشدم ورق برگشت... از اون وقتی که فهمیدم مادر شدن صرف بچه دار بودن نیست مادر بودن یک جایگاه متعالی هست که هر کسی به اون نائل نمیشه فهمیدم که من نیستم که دارم بچه رو رشد میدم خیلی هامون بچه داریم اما هنوز به جایگاه مادری نرسیدیم فهمیدم با تولد هر بچه من هم یکبار دیگه متولد شدم رشد کردم و بزرگ شدم چرا خدای متعال ،برای مادرها، انقدر ارزش و منزلت قائل شده؟ این مادر هست که زمینه رشد رو فراهم میکنه از نظر من مادر،پیامبر خانواده خودش هست پیامبرها چه کار میکنند؟ هدایت میکنند و زمینه رو برای رشد فراهم میکنند اونها به جایگاهی که خدا بهشون داده ایمان دارند و مصمم جلو میرند طبق دستوری که بهشون داده شده پیش میرند و فرصت انتخاب میدند رو شناخت قومشون کار میکنند و حتی معجزه هر پیامبر متناسب با وضعیت اجتماعی و روانی قومشون بوده پس بیایم خودمون رو در اون جایگاه والا ببینیم . فرصتی که خدا به ما داده تا رشد کنیم و رشد بدیم وقتی بااین دید نگاه کنیم از لحظه لحظه رشد بچه ها لذت میبریم و حالمون خوبه ما که داریم از صبح تا شب زحمت میکشیم چرا نتیجه ی این زحمتمون رشد نباشه؟ اگر کارهامون و زحمتهامون هرروز با یه کشف جدید و رشد همراه باشه دیگه دچار تکرار نمیشیم دچار روز مرگی نمیشیم و از خستگی هامون لذت میبریم و اصلا کارهامون میشه منبع انرژی مون من نه یک موجود ماورایی هستم نه خیلی هرکول هستم نه خیلی لاکچری و شیک زندگی میکنم نه خدم و حشم دارم من فقط سعی کردم با بچه هام تو مسیر رشد همراه بشم ازشون یاد بگیرم و همراهیشون کنم درسته یوقتهایی کارم زیادتر میشه ، ریخت و پاشش بیشتر میشه اما میدونم فرصت رشد من و بچه ها همین جاست کجا؟؟؟؟ ان شاءالله در پستهای بعد خواهم گفت http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا من چندتا بچه کوچک دارم، کارم زیاده، خسته میشم، واقعا یوقتهایی دلم برای خودم تنگ میشه و ....صحبتهای تکراری.... تو چندتا پست قبل دیدگاهی رو بررسی کردیم که چجوری میتونیم به حال خوبمون کمک کنیم؟ بعد رسیدیم به کمکی و همسر و پذیرش آقایون و....فرض رو براین گذاشتیم که غیرازهمسر هیچ نیرو کمکی ای نداریم و ایشون میتونه کمکمون کنه و.... اما... حالامن میخوام یه مدل دیگه رو باهم امتحان کنیم...قراره ما مسائل رو بیاریم کنارمون و بااونها باهم قدم بزنیم.....من چندتا بچه دارم بله دارم، ولی آیا بابچه ها باهم نمیتونیم کیف کنیم لذت ببریم وحالمون خوب باشه؟؟؟؟ چرانمیشه؟میشه ...شایدمابلد نیستیم شاید ما توجیه میکنیم.... نگید که بابچه ها نمیشه چون قبول نمیکنم چون خودم باچهارتابچه قدونیم قد انجام دادم و شده، بدون کمکی، تنها، سخته، دردسر داره ولی عوضش حال خودمون و بچه ها عوض میشه میخوام بگم این پست به دیدگاه من نزدیکتره، خیلی نزدیکتر، اینی که حتما دنبال این نباشیم که بدون بچه ها حالمونو خوب کنیم، نه اتفاقا ، من تواین پیج هدفم اینه که بگم من مادر با بچه هام باهم میریم و حالمون خوب میشه....اما کجاها میتونیم بریم و چه کارایی میتونیم بکنیم ؟؟؟؟ ازاین به بعد باهم باشیم! ای بابا، خانم مگه میشه با دوتا سه تا بچه بریم باشگاه؟؟؟؟؟بله میشه اصلاباشگاه مادروکودک برا همینه، اصلا گیریم که چندجلسه اول ورزشم نکردیم همینی که میریم خوبه قدم اولو برداشتیم.... باچندتا مادردیگه دسته جمعی قراربزارید باهم برید، اتفاقا اونها میتونند تو رفت و برگشت ونگهداری بچه ها اونجا کمکتون کنند ماهی یکبار، هفته ای یکبار بادوستامون قراربزاریم عصرا همدیگه رو ببینیم دورهم باشیم، هرهفته خونه یکیمون الحمدلله توکشور زیاد شدند موسساتی که میری هم مادرای دیگه رو میبینی هم بچه ها دورهم بازی میکنند هم دو کلام حرف جدید یادمیگیریم همسایه ها غروبها دورهم اونجاجمع میشیم بچه هامون بازی کنند خودمونم صحبت کنیم میوه بخوریم چایی بخوریم با دوستهامون باهم قرار میزاریم بابچه ها باغ وحش بریم، پارکهای مختلف بریم، هیات بریم ای بابا خانم دلت خوشه با سه تا بچه کوچک؟بله من باچهارتاش میرفتم با اسنپ با تپسی باهرچی، یه ساک رو دستم یه بچه بغلم ، یکی ام دستش تو دستم اون دوتاام که خودشون سوار وپیاده میشدند. http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا ادامه بحث امنیت روانی مادر تا اینجا در مورد احساس گناه و مقایسه شرایط گفتیم. و گفتیم امنیت روانی مادر در گرو حال خوبشه.. منشا این حال خوب کجاست؟ همسرم؟ خانواده ام؟ نیرو کمکی؟ وضع مالی خوب؟ نماز و دعا هیچ کدوم 😅😅 منشا این حال خوب در هیچ جا الا خود ما پیدانمیشه اگر ما حال خوب نداشته باشیم حتی نماز وعبادتمون هم با کسالت هست حال خوب یعنی خوب دیدن خوب گفتن و خوب شنیدن دیدن نیمه پرلیوان و تلاش برای جبران کم و کاستی ها لئن شکرتم لازیدنکم 😊 اگر یک جا توقف کنیم دیگه جلو نمیریم... خیلی ها تون از من می پرسید با وجود چهارتا بچه کوچک و اینهمه کار ، چجوری حالم رو خوب نگه میدارم؟ چیزی که خیلی به من کمک کرد یک تغییر نگرش بود رشته تحصیلی من اول فقه و حقوق بود و خیلی سررشته نداشتم تو بحث کودک حتی اوایل که مهدداشتم صرفا بخاطر این بود که سرگرم بشم از زمانی که فرزند اولم رو باردارشدم ورق برگشت... از اون وقتی که فهمیدم مادر شدن صرف بچه دار بودن نیست مادر بودن یک جایگاه متعالی هست که هر کسی به اون نائل نمیشه فهمیدم که من نیستم که دارم بچه رو رشد میدم خیلی هامون بچه داریم اما هنوز به جایگاه مادری نرسیدیم فهمیدم با تولد هر بچه من هم یکبار دیگه متولد شدم رشد کردم و بزرگ شدم چرا خدای متعال ،برای مادرها، انقدر ارزش و منزلت قائل شده؟ این مادر هست که زمینه رشد رو فراهم میکنه از نظر من مادر،پیامبر خانواده خودش هست پیامبرها چه کار میکنند؟ هدایت میکنند و زمینه رو برای رشد فراهم میکنند اونها به جایگاهی که خدا بهشون داده ایمان دارند و مصمم جلو میرند طبق دستوری که بهشون داده شده پیش میرند و فرصت انتخاب میدند رو شناخت قومشون کار میکنند و حتی معجزه هر پیامبر متناسب با وضعیت اجتماعی و روانی قومشون بوده پس بیایم خودمون رو در اون جایگاه والا ببینیم . فرصتی که خدا به ما داده تا رشد کنیم و رشد بدیم وقتی بااین دید نگاه کنیم از لحظه لحظه رشد بچه ها لذت میبریم و حالمون خوبه ما که داریم از صبح تا شب زحمت میکشیم چرا نتیجه ی این زحمتمون رشد نباشه؟ اگر کارهامون و زحمتهامون هرروز با یه کشف جدید و رشد همراه باشه دیگه دچار تکرار نمیشیم دچار روز مرگی نمیشیم و از خستگی هامون لذت میبریم و اصلا کارهامون میشه منبع انرژی مون من نه یک موجود ماورایی هستم نه خیلی هرکول هستم نه خیلی لاکچری و شیک زندگی میکنم نه خدم و حشم دارم من فقط سعی کردم با بچه هام تو مسیر رشد همراه بشم ازشون یاد بگیرم و همراهیشون کنم درسته یوقتهایی کارم زیادتر میشه ، ریخت و پاشش بیشتر میشه اما میدونم فرصت رشد من و بچه ها همین جاست کجا؟؟؟؟ ان شاءالله در پستهای بعد خواهم گفت http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
معمولا بچه ها سرچی دعوامیکنند؟ برمیگردم به یکم قبلتر وقتی کوچکتربودند، سرچی دعوا میکردند؟ حتی عقبتر به بچگی های خودمون که سر چی دعوا میکردیم!!! بازرفتم قبل وقبل وقبل... دیدم تو تاریخ، همه جنگها برسرمنافع آدمها بوده، هرجاانسان احساس کرده منافعش درخطره وامنیتش در خطره به دفاع برخاسته، حس مالکیت، چیزی بودکه جواب خیلی ازشماهابود، مالکیت یعنی مال من، یعنی نگاهی که من دارم این اسباب بازی مال منه این وسیله مال منه و هرچقدر این دایره وسیعتر بشه جنگ وجدالم بیشتر میشه ... منظورم این نیست که کسی مالک چیزی نباشه نه اصلا، این نگرشی که من میگم توضیحش تو یه پست و دوپست نمیگنجه... اینکه خودما باور کنیم که اینجا مسافریم و این مالکیت موقتیه واصلا مالکیتی در کارنیست و همه چیز امانته ، تاهستیم استفاده میکنیم بعدم باید بزاریم وبریم، خلاصه خیلی بحثو عرفانی نمیکنم😅فقط دقت کردم وقتهایی که ماجایی هستیم که بحث مالکیت و مال من ومال تو درمیون نیست بچه ها اصلا باهم دعوا و جدالی ندارند نمونه اش وقتی پارک یا جنگل میبریم. صحرا یا رود میبریم. وقتی با وسایل خونه که زیادند مثل رختخواب ها و ظرف ها بازی میکنند و... بیاید بیشتر رواین مسئله فکر کنیم ودقت کنیم...اول این رو تو ذهنمون حل کنیم... اما راستش ما بزرگترها هم اگر جایی احساس کنیم ظلمی در حقمون شده ناعدالتی ای در حقمون شده و در مورد حق وحقوق مادی و معنویمون احساس ناامنی کنیم وارد عمل میشیم ، فرق مابابچه ها اینه که شاید ما بلدیم احساسمون رو مدیریت کنیم وعقل بهمون فرمان میده اما بچه ها هنوز به این مرحله نرسیدند. ما بجای اینکه بگیم اون کوچکتره تو بزرگتری سعی کنیم مثل یک انسان بالغ بابچه ها رفتار کنیم و چون او کوچکه مثل یک انسان حقیر ونادان باهاش برخورد نکنیم.... بهشون احترام بزاریم ،ازدید اونها به قضیه نگاه کنیم،من من کردنشون بخاطر اینه که میخواند شخصیت مستقلشون رو ثابت کنند، خب شخصیت مستقل وویژگیهای خوبش رو ببینیم، همه اش ایرادای بچه رو میگیم، وقتی داره باداداش و آجی اش خوب بازی میکنه هیچی نمیگیم همینکه یکم صداشون بالا میره توجه میکنیم، خب این توجه منفی باعث تقویت رفتارشون میشه،خودمون درست عمل کنیم ، اونها نگاه میکنند و از رفتار ما یاد میگیرند نه از حرفهای ما...روش برخورد درست رو نشون بدیم عملا... نه با توضیحات مفصل... یکی از راه حل های خوب عمومی سازی هست...عمومی سازی بر خلاف اختصاصی سازی هست. https://www.instagram.com/p/CAA9oXdp5Fz/?igshid=1okxc82xe9rea