🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۳۷)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۱۶_جانبازی در ركاب مولا ص ۵۷
🔹️سال ۱۳۸۸ توفيق شد كه در ماه رجب و ماه شعبان، زائر مكه و مدينه باشم. ما مُحرم شديم و وارد مسجدالحرام شديم. بعد از اتمام اعمال، به محل قرار آمدم.
🔹️روحاني كاروان به من گفت: سه تا از خواهران
الان آمدند، شما زحمت بكشيد و اين سه نفر را براي#طواف ببريد.
🔹️خسته بودم، اما قبول كردم. سه تا از خانمهاي جوان كاروان به سمت من آمدند. تا نگاهم به آنها افتاد، سرم را پايين انداختم.
يك حوله اضافه داشتم. يك سر حوله را دست خودم گرفتم و سر ديگرش را در اختيار آنها قرار دادم. گفتم: من در طي طواف نبايد برگردم. حرم الهي هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر اين حوله را بگيريد و دنبال من بياييد.
🔹️يكي دو ساعت بعد، با خستگي فراوان به محل قرار كاروان برگشتم. در كل اين مدت، اصلا به آنها نگاه نكردم و حرفي نزدم. وظيفه اي براي انجام طواف آنها نداشتم، اما فقط براي رضاي خدا اين كار را انجام دادم.
🔹️در روزهايي كه در مكه مستقر بوديم، خيلي ها
مرتب به بازار مي رفتند و... اما من به جاي اين گونه كارها، چندين بار براي طواف اقدام كردم. ابتدا به نيت رهبر معظم انقلاب و سپس به#نيابت_شهدا، مشغول شدم و از فرصتها براي كسب معنويات استفاده كردم.
🔹️در آن لحظاتي كه اعمال من محاسبه ميشد، جوان پشت ميز به اين موارد اشاره كرد و گفت: به خاطر#طواف خالصانه اي كه همراه آن خانمها انجام دادي،#ثواب_حج_واجب در نامه اعمالت ثبت شد!
🔹️بعد گفت: ثواب طوافهايي كه به نيابت از ديگران انجام دادي، دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت مي شود...