⚠️ #حکایت
✍ هنگامی که برادران یوسف می خواستند او را به چاه بیفکنند، وی خندید. برادرانش #تعجب کردند و گفتند: برای چه میخندی؟
🔸یوسف گفت:
فراموش نمیکنم روزی را که به شما برادران نیرومندم نظر افکندم و خوشحال شدم و گفتم:
کسی که این همه یار و یاور #نیرومند دارد از حوادث سخت چه غمی خواهد داشت. روزی به بازوان شما دل بستم، اما اکنون در چنگال شما گرفتارم و به شما پناه میبرم...
✅ خدا شما را بر من #مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر او حتی بر برادرانم تکیه نکنم...
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
http://eitaa.com/khaneyeashq
┗━✨🌸✨🌹✨━┛