eitaa logo
🌷خانه ی سبزآبی🌷
2.1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1 فایل
آیدی فقط جهت سفارش تبلیغات/ تبادل نداریم/ مزاحم مسدود خواهد شد @Raha_1975
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی هم به خودت سر بزن! حالِ چشمهایت را بپرس و دستی به سر و روی احساست بکش؛ رو به روی آیینه بایست و تمام تنهایی ات را محکم در آغوش بگیر وَ با صدای بلند به خودت بگو که "تو" تنها دارایی من هستی؛ بگو که با همه ی کاستی های جسمی و روحی ، تو را بی بهانه و عاشقانه دوست دارم! برای خودت وقت بگذار ، با مهربانی دستت را بگیر و به هوای آزاد ببر . نگذار احساس تنهایی کنی ، نگذار ابرهای سیاه، چشمهایت را از پا دربیاورد. مطمئن باش هرگز کسی دلسوزتر از تو نسبت به تو پیدا نخواهد شد! 👤مینا آقازاده 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو هوای بارونی کدو پلو اونم با تخم مرغ عسلی خیلی می چسبه🍳🎃 خوشمزگی کدو پلو به نظرم به گردویِ زیادشه مواد لازم کدو پیاز گردو ادویه تخم مرغ روغن برنج 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
آیا می‌دونستی؟! یکی از قوانین کائنات اینه که اگه در گذشته کسی به تو بد کرده زمانی تقاص پس دادنشو میبینی که از ته دل بخشیده باشیش ..... 🤔🤔 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ایده‌های جالب تصویر برداری در طبیعت با موبایل ببینیم 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
مهمترین علتهای چرب شدن کبدچیست؟ استرس مصرف الکل فست فودها خوردن آب بین غذا مصرف بیش ازحد دارو مصرف چربی های ناسالم مصرف بی رویه غذاهای کنسروی وزن کم کردن سریع 💕 🌸🍃💕 ━━━━━━━💫━━━ 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی از آدمای گذشته‌ت یه ورژن از تو رو میشناسن که حتی دیگه وجود نداره. رشد کردن خیلی قشنگهᥫ᭡👌 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
سیاست خانومانه🧕 👈بـه مرد زندگیـت بگـو: "چقدر من خـوش شـانسـم که تو توی زندگی من هستی" این یک راه بسیار زیبا برای اینه که بهش نشون بدید تا چه اندازه براتون ارزشمنده. این جمله را میتونید در مواقعی که کار خوبی براتون انجام میده و یا وقتی در جمع هستید و حرف قشنگی در مورد شما میزنه بهش بگید وقتی در کنار هم خوش میگذرونید ،فقط اینو بدونید شنیدن این جمله از کسی که عاشقـش هستید خیــلی حس خوبی داره، 😉امتحانش کنید 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
حس‌هایی هستند که نام ندارند.. نگران نیستی، اما آرام هم نیستی غریب نیستی، اما اهل اینجاهم نیستی نه دلت میخواهد بمانی، نه آرزوی رفتن داری دلت می‌خواهد جایی که هستی نباشی، اما جای دیگری هم نباشی... عجب حس قریبیست این حس 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرز تهیه خوراک بادمجان شکم پر 🥰 مواد لازم : یک کیلوبادمجان دویست گرم گوشت چرخ کرده سه عدد پیاز نمک فلفل وزردچوبه دو قاشق سبزی معطرشامل جعفری وترخون وریحان خشک یک قاشق عداخوری رب گوجه وسه عددگوجه ویک قاشق عداخوری اب نارنج 🌳🌱🌾 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
ترشه واش خورش گیلانی خوشمزه ابتدا بگم من خودم گیلانی نیستم ولی از اونجاییکه به خورشهای گیلانی خیلی علاقه دارم و سبزیهای مخصوص این خورش خوشمزه در اختیارم نبود اما با دستوری که میگم طعم بسیار نزدیکی رو میشه تجربه کرد. مواد برای 4 نفر سبزی قرمه خودمون که شامل جعفری و تره و شنبلیله و گشنیز و اسفناجه بعلاوه نعنا و ریحون و برگ سیر تازه. پاک شده و ساطوری حدودا 600گرم پیاز یک عدد متوسط ریز شده سیر 6 حبه نگینی روغن نصف فنجان مرغ 4 تکه مثل ران یا سینه نمک و فلفل به مقدار دلخواه بادمجان دو عدد متوسط ورق شده و سرخ شده گوجه متوسط یک عدد حلقه شده وسرخ شده چاشنی این خورش رب آلوچه و نارنج و آبغوره هست ولی من از نصف بسته تمبر هندی و کمی رب انار استفاده کردم عالی شد طرز تهیه داخل یک قابلمه مناسب مرغها را سرخ کردم و از قابلمه خارج کردم.توی همون قابلمه سبزی و پیاز را با روغن حسابی سرخ کردم سیر هم کمی تفت دادم.مرغها و نمک وفلفل را با مقداری آب اضافه کردم تا با شعله ملایم جابیفته.شیره تمبر و رب انار هم اضافه کردم دوباره زمان دادم تا روغنش بالا بیاد.داخل ظرف کشیدم و با بادمجان و گوجه تزئین کردم ما که خیلی پسندیدیم 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
بیدار باش در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد...افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا باگرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسرامپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند.... پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد .اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد اورا به اتاقِی برد که در آن پول نگهداری می شد، و گفت : 50000روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاریِ که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه! با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوی انگلیس ولی شما بجای مجازات به من می گویید به پول بدهم و عذر بخواهم ؟!! ژنرال با خشم گفت : این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی . افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذرخواست ..هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت ویادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند ...پنجاه هزارروپیه آن زمان پولِ هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد... روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد ....او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند. روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد : بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم .. ژنرال گفت : حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند ...افسر گفت : آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او باز داشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند .. ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم ،انجام بده و برگرد... وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که برزمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد!!... افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت.. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر می کنم متعجب شدی . افسر پاسخ داد: بلی برای بارِ اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید درحالی که فقیر بود ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است ... ژنرال در پاسخ افسرش گفت : دفعه اول او «کرامت»ِ داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت برای همین از آن دفاع کرد ... ولی دفعه دوم،او کرامت خود را در مقابل پنجاه هزار روپیه فروخته بود برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد» این داستان، حکایت افراد زیادی است.آنان که با گرفتن پول و مقام از طرف صاحبان قدرت، حقوق و وام نجومی ،ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به اروپا و آمریکا و... کرامتِ خویش را فروخته اند‌، از ترس باختن اندوخته های کاذب خود لال می شوند وحرفی نمی زنند!! این داستان چقدر برای ما آشنا به نظر میاید. 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌ یه نــفر یه نصیحتــی بهم کردش که پشتش یه دنیا آرامــش بود، برگشت گفــت: «سوزنــت گیر نکنه روی آدمــا، روی حــرفا، روی اتفاقات، فقــط رها کن. نیازی نیســت دنبال تحلیل هر چیــزی باشی، فقط ببین و‌ بگــذر تا آرامــش داشــته باشی»👌 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
تزئین بشقاب میوه 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
26.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کباب گوشت دنبه روستایی به به ...دلم خواست😋😋 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
            •••••••••••••••••••••••••••••••••••• گاهــی هم از جنگیدن دست بردار از موفق بودن دســت بردار! از هیاهو و پریشانــی دست بردار... گاهــی هم، لحظه لحظه ات را بی شــتاب نفس بکــش گاهــی هم ، فقط زندگــی کن...🪴 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
35.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مــرغ ترش مازندرانــی یا سبزی فسنجون جایگزین سبزی مرغ ترش شمالی می توانید از ریحان، گشنیز، جعفری، نعنا، پونه، برگ سیر تازه، (ریحان بیشتر نعنا کمتر) استفاده نمایید 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
📎 بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم! و اولین چیزی هم که میخواستم بخرم یک یخچال برای "ننه‌نخودی" بود. ننه‌نخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچ‌وقت بچه‌دار نشده بود. می‌گفتند جوان که بود شاداب و سرحال بود و برای بقیه نخود می‌ریخته و فال می‌گرفته. پیر که شد، دیگر نخود برای کسی نریخته ؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش. زمستان و تابستان آب‌یخ می‌خورد، ولی یخچال نداشت. ننه ، شبها راه می‌افتاد می‌آمد درِ خانه‌ی ما را می‌زد و یک قالب بزرگ یخ می‌گرفت. توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسه‌ی ننه‌نخودی" بود. ننه با خانه‌ی ما ندار بود. درِ خانه اگر باز بود بی‌در زدن می‌آمد تو ، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم می‌آوردیم برای او. با بابا رفیق بود! برایش شال‌گردن و جوراب پشمی می‌بافت و باهاش که حرف می‌زد توی هر جمله یک "پسرم" می‌گفت. یک شبِ تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم ؛ ننه، پرده را کنار زد و آمد تو. بچه‌ی فامیل که از ورود یکباره‌ی یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود ، جیغ زد و گریه کرد. ننه به بچه‌ آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد. بچه‌ را آرام کردیم و کاسه‌ی ننه نخودی را از توی جایخی آوردیم. بابا وقتی قالب یخ را می‌انداخت توی زنبیل ننه، آرام گفت: "ننه! از این به‌بعد در بزن!" ننه، مکث کرد. به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بی‌حرف رفت. و بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد. کاسه‌ی ننه‌نخودی ماند توی جایخی و روی یخش، یک لایه برفک نشست. یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانه‌ی ننه. در را باز کرد. به بابا نگاه کرد. گفت: "دیگه آبِ یخ نمی‌خورم، پسرم!" قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود. شبیه مادری شده بود که بچه‌هایش بی‌هوا برده باشندش خانه سالمندان. او توی خانه‌ی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر". یک در ، یک درِ آهنی ناقابل ، یک در نزدن و حرف پدر ننه را پرت کرد به دنیای خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده! ننه‌نخودی یک روز داغ تابستان مُرد. توی تشییع‌جنازه‌اش کاسه‌ی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادرمرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد. یک حرف، یک عکس العمل، یک نگاه،... چقدر آثاربه همراه دارد.... کاسه یخ ؛ انگار بهانه ی عشق و مهربانی بود .. خدا میدونه کاسه یخ هر کدوم از ما کی؟ کجا؟ در یخچال دل چه کسانی ؟ هزار بار برفک گرفت و شکست و پرت شد و دیده نشد ! حواسمون به یکدیگر باشد،در پیچ و خم این روزگار ،یکدیگر را فراموش نکنیم و محبت و مهربانی را به بوته فراموشی نسپاریم.نگذاریم گل محبت،در پشت درب نامهربانی پژمرده شود. 🌹 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیرینی کنجــدی خوشــمزه ترین شیرینــی بدون فر و با ماندگاری بالا رو تو20دقیــقه به راحتــی آماده میشه موادلازم:😍👇 کره هم دمای محیــط120گرم اردقنــادی1ونیم پیمانه زرده تخــم مرغ2عدد پودرقندنصــف پیمانه بکینــگ پودر1ق م سرصــاف پودرهــل1ق چ وانیل نصــف ق چ کره و پودرقنــدو با همزن بزنیــد تاحجیم وکرم رنگ بشه وبعد زرده ها و پودرهل و وانیل و مخلــوط کنید و حالا بکینگ پودر و آرد الک شــده رو کم کم اضافه کنیــدوخمــیر و با انگشت ها جمع کنید(خمیر نیازی به ورز و استراحــت نداره)🍪 برای خمیرگیــری آرد و به یکباره اضافه نکنید چون بستگــی به جنس آرد ممکنه که آرد کمتــری بخواد. از خمــیر اندازه های حدود ده گرمی بردارید و شکــل بدیدوداخل کنجد بغلطونید وداخل تابه کاغذ روغــنی بزارید و بافاصله بچینید و شعله پخش کن و دم کنی بزاید به مدت15الی20دقیقه باشه بیشتر از این تایم باشــه خشک میشه و تا وقتی شیرینــی داغ به شیرینــی ها دست نزنید.🍪 _شعله پخــش کن از یک ربع قبل گرم شده باشه 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧕 مادر ستون خانه است... 🏡 در صورتی که این ستون کج باشد و مستحکم نباشد، احتمال ریزش آوار بسیار زیاد است... 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احساس مادرانه رو کاملا میشه از کلمات فهمید 🌼 ‌🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
ته دیگ مخصوص برنج را مثل همیشه آبکش کنید دو قاشق آرد و دو قاشق روغن و کمی نمک ودو قاشق زعفران آبکرده غلیظ وکمی آب مخلوط کنید تا روان بشه. ته قابلمه بریزیدو پخش کنید.چند دقیقه صبر کنید تا خودشو بگیره بعد آروم برنج رو روش بریزید و دم کنید 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
همیشه به ندای قلبت گوش کن ♥️ هر چند سمت چپ تو هست... ولی همیشه راست می گوید... 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
چای... چه بهانه زیبایست برای باتو بودن در کنارت نشستن وعشق را تجربه نمودن دلم چای میخواهد چای قندپهلو چای داغه داغ لب سوز و لب دوز ولب ریز زندگی تان پر از عشق وامید 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
❤️مادر که میشوی تمام زندگیت میشود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت بخیر شدنِ فرزندت... ❤️مادر که میشوی بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه‌ات ... ❤️مادر که میشوی بیشتر فکر میکنی به مادرت ... مادربزرگت... مادر مادربزرگت و اینکه آنها چه سختی‌ها کشیده‌اند و چه آرزوهایی داشته اند … ❤️مادر که میشوی غم و اندوه و شادی‌ات هم، رنگ دیگری میگیرد و همه اینها گره میخورد به حال فرزندت ... ❤️مادر که میشوی کوه‌های تمام عالم بر سرت خراب میشود وقتی به اندازه نیش سوزنی در پای فرزندت میرود … ❤️مادر که میشوی صبور میشوی و باحوصله انگار نه انگار که تا همین دیروز بی‌حوصله ترین آدم روی زمین بودی... ❤️مادر که میشوی خوابت هم با خواب فرزندت تنظیم میشود، انگار نه انگار که تا دیروز خوابت از خواب زمستانی خرس‌ها هم سنگین‌تر بود… ❤️مادر که میشوی ذوق زده‌ترین انسان دنیا میشوی با هر کار عادی فرزندت ... ❤️مادر که میشوی دل نگران تمام مادرهای زجر کشیده دنیا میشوی و غبطه میخوری به آنها که فرزندشان را در راه خدا دادند... ❤️مادر که میشوی نگاهت هم مادرانه میشود، عمیق و دقیق و عاشق و اشکبار ... ❤️و مادر که میشوی دلت تنگ میشود برای مادرت و روزهایی که یادت نمی‌آید در دلش چه‌ها گذشته ... تقدیم به همه مادران مهربان ♥️‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi