عدس پلوی افغانستانی
کپی بدون ذکر منبع📛
مواد لازم برای ۱۰ نفر (برای حجم بالا مقادیر را چند برابر کنید )
برنج ۱ کیلو
عدس نیم کیلو
هویج نیم کیلو(خلالی ریز یا رنده درشت)
کشمش ۲۵۰ گرم
زعفران آبکرده نصف فنجان
پیاز ۵ عدد درشت
گوشت چرخی نیم کیلو
رب ۲ ق س
روغن به مقدار لازم
دارچین ۱ ق م
پاپریکا ۱ ق م
زردچوبه ۱ ق غ
نمک به مقدار لازم
گل محمدی خشک پودر شده۱ ق غ
هل ساییده ۱ ق چ
برنج را با آب و مقداری نمک خیس میکنیم
عدس را با مقداری آب و نمک میگذاریم بپزد ولی مواظب باشید له نشود
پیازها را خلالی نموده و با روغن طلایی میکنیم .گوشت و نمک و ادویه ها را افزوده و تفت میدهیم .رب هم افزوده و دوباره تفت میدهیم. ۴ لیوان آب جوش افزوده و اجازه میدهیم کمی دیگر بپزد.و کنار میگذاریم
داخل دیگ بزرگ آب و نمک جوشانده و برنج را اضافه میکنیم .وقتی بیشتر پخت خود را کرد هویج و عدس را افزوده و چند دقیقه اجازه میدهیم بجوشد و بعد آبکش میکنیم.(با این روش پلو یک دست میشود)
ته دیگ روغن داغ نموده و نان پهن میکنیم .پلو را افزوده و به فرم تپه درمی آوریم و با ته کفگیر چند سوراخ ایجاد کرده و دم میکنیم .
کشمش ها را با روغن تفت میدهیم
مقداری پلو را با زعفران مخلوط کرده و با کشمش مخلوط کرده و کنار میگذاریم
پلو را روغن داغ داده و داخل ظرف میکشیم.و با پلو زعفرانی و کشمش و مایه گوشتی تزئین میکنیم
#غذای_ملل #افغانستان #پلو_مخلوط
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
🔴جوجه های رنگی من!🐥
بچه که بودم مادرم برایم جوجه می خرید؛از همین جوجه های رنگی.
اولش فکر نمیکردم بزرگ کردنشان کار چندان سختی باشد؛اما بعد فهمیدم پرورش جوجه ها فوت و فن خودش را دارد.
چند جوجه از بین رفتند تا توانستم جوجه داری یاد بگیرم.
یک بار دوستم گفت کتابی درباره جوجه ها در یک کتاب فروشی دیده،سر از پا نشناختم.
به سراغ کتاب فروش رفتم.کتاب گران بود؛ اما قیمتش برایم مهم نبود.من دغدغه بزرگ کردن جوجه هایم را داشتم.
جوجه های من عاشق نمی شدند، با رفیق ناباب نمی گشتند.آنها علاقه ای هم به بازی کامپیوتری نداشتند. با دود و دم غریبه بودند و اعتیاد در کمین شان نبود.
آنها فقط یک کلمه بلد بودند: جیک جیک.
جوجه های من تلفن همراه نداشتند تا پیامک بازی کنند و با دوستانشان برای فلان مهمانی قرار بگذارند. جوجه ها چت کردن بلد نبودند. آدرس ایمیل هم نداشتند که کسی براي شان عکس و قصه بفرستد.
آنها یک آدرس بیشتر نداشتند: زیر زمین خانه ما،جعبه چوبی میوه
من تنها نگران پرورش جسم جوجه هایم بودم و همین نگرانی مرا واداشت که به دنبال راه صحیح پرورش آنها بروم.
حالا که بزرگ شده ام، بچه هایی دارم که باید هم جسم و هم روحشان را پرورش دهم؛
اما یک سؤال:
دغدغه من برای تربیت فرزندانم، آیا به اندازه نگرانی ام برای پرورش جوجه هایم هست؟
#استاد_عباسیولدی
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
🔴 نفرت بر یکایک اندامهای تن اثر میگذارد!
چون وقتی نفرت میورزید یکایک اعضای بدن خود را به فعالیتی منفی وا میدارید و تاوان آن را بصورت روماتیسم، آرتروز ( ورم مفاصل )، کشش دردناک و التهاب اعصاب و هزاران مرض دیگر پس میدهید. هیچ انسانی برای سلامت خودش هم که شده نباید نفرت بورزد.
نفرت چون مصرف مکرر زهر است.
این همه درباره ی برنامه غذایی متعادل میشنویم، حال آنکه بدون داشتن ذهنی متعادل هیچ غذایی را نمیتوان هضم کرد، میخواهد آن غذا با کالری باشد یا بی کالری.
🔴بهشت ما زمانیست که اندیشههای مثبت و میل به نیکی و عشق ورزی در وجودمان موج بزند و جهنممان زمانیست که اندیشههای منفی و میل به نفرت و کینه ورزی وجودمان را پُر کند. به فرزندانمان بیاموزیم عشق بورزند، کینه وجودمان را نابود میکند.
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
اسلام به زن نمیگه: تو حق نداری کار کنی،
اسلام به زن میگه: تو حق داری کار نکنی ☘️
این دوتا خیلی فرقشونه ...😉
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک روز مرد👌
فکر کنم جومونگ و فوتبالش رو تموم کردن😂😂
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
به جای آنتی بیوتیک های خطرناک انار پخته استفاده کنید 🌱
💢یک عدد انار را روی شعله پخش کن با حرارت خیلی کم قرار دهید تا آهسته آهسته توی خودش به مدت ۲۰ دقیقه بجوشد و پخته شود گاهی آن را بچرخانید و دقت کنید که نسوزد پس از پخته شدن ، پرده ها ورگه های داخلش را با دانه های پخته شده میل کنید
🍾برای رفع درد سینه و سرفه خشک
میتوانید سر انار را سوراخ کرده چند
قاشق روغن بادام شیرین داخل انار
ریخته و روی شعله پخش کن قرار
دهید تا روغن جذب شود بعد محتویات
داخل انار را میل کنید
👈انار پخته شب قبل از خواب میل
شود و بعد از آن چیزی خورده نشود
در عفونت های شدید بهتر است ۳ شب
تکرار شود
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
15.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صداوسیما_ملی
✅ مافیای پزشکی را بهتر بشناسیم !!!
#باغذا_بیمار_کن_سپس_با_کمک_دارو_تجارت_کن
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
🔵چرا حلقه ازدواج را در انگشت چهارم قرار می دهند؟🤔
دستان خود را به حالت بالا درآورید، تمامی انگشتان از هم جدا می شوند ولی انگشتان چهارم را نمی توانید جدا کنید!
جالب اینکه از انگشت حلقه رگی مسقیما به سمت قلب حرکت میکند و تنها انگشتی است که با قلب ارتباط مستقیم دارد و ماساژ این انگشت حتی قلب را تقویت میکند!
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
🔴باطری قلــ♥️ــب همسرتان را شارژ نگه دارید👌👌
چند روز پیش سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی مرد محترمی بود که ۶۰سال سن داشت و خیلی شاد بود. با مسافران با شادی برخورد میکرد و علی رغم اوضاع جامعه لبخند میزد! یکی از مسافران از او پرسید با وجود ترافیک و وضع جامعه و صف گوشت یخی و مرغ یخی و بدتر از همه شغلی که خسته کنندست چطور میتواند شاد باشد؟؟؟
🔻جواب راننده برایم جالب بود. گفت رمز موفقیت در زندگی را یافته. مشتاقانه پرسیدم که این رمز چیست؟
گفت من 4فرزند دارم. 2دختر و 2پسر که همه تحصیل کرده اند در حالیکه هرگز به درسشان رسیدگی نکردم. گفت رمز موفقیتش این بوده که بشدت هوای همسرش را داشته و به او توجه و محبت خاص میکرده و فقط نیازهای همسرش را برآورده کرده است. گفت همسرش را همیشه خوشحال و راضی نگه میداشت و درعوض همسرش همیشه پرانرژی بود و با تمام قوا به بچهها و منزل و هر کار دیگری رسیدگی میکرد.
🔻میگفت زنها تواناییهای موازی دارند و میتوانندچند کار را در منزل باهم مدیریت کنند. کافیست آنها را راضی و خوشحال و تحت توجه و محبت کافی نگه داری تا هر کاری از آنها بربیاید.
🔻 او معتقد بود اگر باطری قلـ♥️ــب همسرتان را شارژ نگه دارید میتوانید با آرامش به کارتان رسیدگی و باخوشبختی زندگی کنید. چون همسرش از جان و دل، بقیه امور را سرپرستی خواهد کرد.
بنظرمن حق با اوست.
رمز موفقیت او میتواند،
رمز موفقیت بسیاری از مردها باشد 👌👌
❤️زن! موي مش كرده، ابروي برداشته، لبانِ قرمز نيست.
🧡زن! لباسِ سفيدشب باشكوه عروسي نیست.
💛بوي خوشِ قرمه سبزي نيست.
💚زن! پوكي استخوان و پادرد نیست.
💙حال تهوع و ویار و دردهاي زايمان، مادر بچهها نيست.
💜زن! عصايِ روزهاي پيري، پرستار وقتِ مريضي نیست.
❤️زن! وجود دارد؛ روح دارد؛ پا به پاي يك مرد، زور دارد.
🧡زن هميشه همه جا حضور دارد.
و اگر تمام اينها يادت رفت، تنها يك چيز را به خاطر داشته باش: كه هنوز هيچ مردي پيدا نشده كه بخواهد جایِ يك زن باشد!!!
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
#لیلی♥️
مجنون در مکتب خانه پشت سر لیلی نشسته بود. استاد سوالی را از لیلی پرسید، لیلی جوابی نداد، مجنون از پشت سر آهسته جواب را در گوش لیلی گفت اما لیلی هیچ نگفت.
استاد دوباره سوال خود را پرسید و باز مجنون در گوش لیلی و باز لیلی هیچ نگفت و بعد از بار سوم استاد لیلی را خواند و چوب را بر پای لیلی بست و او را فلک کرد. لیلی گریه نکرد و هیچ نگفت. بعد از کلاس، لیلی با پای کبود لنگ لنگ قدم بر میداشت که مجنون عصبانی دستش را بر بازوی لیلی زد و گفت: دیوانه، مگر کر بودی که آنچه را به تو گفتم نشنیدی و یا لال که به استاد نگفتی؟ لیلی اشکش در آمد، دوید و رفت.
استاد که شاهد این منظره بود پیش رفت و گوش مجنون را کشید و گفت: لیلی نه کر بود و نه لال، از عشق شنیدن دوباره صدای تو، فلک را تحمل کرد و دم بر نیاورد ،اما از ضربه آهسته دست تو اشکش در آمد، من اگر او را به فلک بستم استادش بودم و حق تنبیه او را داشتم اما تو عشق او بودی و هیچ حقی برای سرزنش کردنش نداشتی. ای مجنون کاش میفهمیدی که لیلی کر شد تا تو باز گویی!
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
✅نصیحتهای خانوم جون (عالی و کاربرررردی)🔮
یه مادر بزرگ داشتم که ما بهش میگفتیم خانوم جون. به تَبَع ما، همه هم صداش میکردن خانوم جون. یه نصیحتایی میکرد که آدم وقتی تو جریان زندگی می افته، تازه حکمتشو میفهمه!! مثلا بعضی وقتا میگفت تاکسی خالی بوق میزنه! من نمیفهمیدم تا اینکه...
اولای ازدواجمون یکی از اقوام، ما راخونشون دعوت کردن. وقتی میزو چیدن هی شوهر صاحبخونه از زنش تعریفای عجیب غریب کرد و شوک آخرو اونجا داد که گفت "من غذای هیییچکی از گلوم پایین نمیره و از روزی که مینا خانوم، زنم شده، دست پخت "هیچ احدی" را نمیپسندم!!!". منم چپ چپ به شوهرم یه نگاهی کردم که "یاد بگیر"... بعد که اومدیم تا یکی دو روز به شوهرم میگفتم که "یاد بگیر از این حرفا تو هم بزنی" "یاد گرفتی چجوری زنشونو عزیز میکنن؟" "دیدی چجوری از زنش تعریف میکرد؟" " تو کوفته تو دهنت بود؟ نمیتونستی بگی زن منم همینجوره؟" شوهرمم گفت: من از این حرفا بلد نیستم بخدا. ولی دست پختت خوبه! گفتم یعنی دست پخت کسی دیگه از گلوی تو پایین میره؟ گفت آره خوب میره! گفتم دیدی چه خوشبخت بودن و با هم خوب بودن؟ فرداش زنگ زدم به مامانم و گفتم مامان، شوهر من مگس بره تو دهنش سال بعد فسیلش میاد بیرون. حرف نمیزنه، تعریف هم نمیکنه از آدم؛ ولی فلانی خیلی خوشبخته... مامانم گفت وااا کی گفته؟ هفته پیش بود جلسه گذاشته بودن که تکلیفشونو یکسره کنن. گفتم واااااااا. پس چرا شوهرش اینقدر تو جمع از زنش تعریف میکرد و هی میگفت اینور رفتیم اونو رفتیم؟ دست پخت مینا را نخورم نون درسته از گلوم پایین نمیره و از این فیلما؟ مامانم گفت به قول خانوم جون چون تاکسی خالی بوق میزنه!!! کسی که خوشبخته پز نمیده که نداشته هاشو و خلاء هاشو پر کنه. ادا و اصول نداره خوشبختی. خوشبختی که به حرف و به زبون نیس. محبت خوبه ها ولی وقتی ادا نباشه. محبت را با یه نگاه هم میشه فهمید. اما تاکسی که خالی باشه، بوق میزنه. وقتی مسافر داره و پره، چرا بایدهی سر و صدا کنه و خودشو تابلو کنه که منم هستم!
منم جوگیر شدم؛ همون وقت زنگ زدم به شوهرم گفتم وای یه موقع تو جمع از من تعریف نکنیا...اصلا خوشم نمیاددد...گفت چت شده؟ با یه نخودچی سردیت میشه با یه دونه کیشمش گرمیت؟ گفتم نه اخه تاکسی که خالی باشه بوق میزنه😐
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسایه ها از هم ارث میبرن...!
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi