10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تصویر هوایی از بین الحرمین
🔸السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
🔸السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🔸و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🔸و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🔸و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
@khandevashadi1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩✨امروز صلواتی ختم کنیم به نیت سلامتی
زائرین عزیز اربعین که پای پیاده در مسیر
کربلا هستند
ان شاءالله بسلامتی و دست پر
از این سفر معنوی برگردند✨🚩
🚩✨اللّهُمَّصَلِّعَلي
🚩✨مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🚩✨وَعَجِّلفَرَجَهُــم
@khandevashadi1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜امیدوارم در پناه
🖤امام حسین علیه السلام
💜در دنیا و آخرت
🖤سعادتمند و عاقبت بخیر باشید
💜با یک دنیا ارادت و احترام
🖤تقدیم به شما عاشقان اباعبدالله
💜روزتون بخیر💜
@khandevashadi1399
10.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لطفا اینجوری باشید!!😁
پیامبر در جواب، حالتون چطوره؟ چی میگفتن؟
بعضی آدما چی میگن؟!
🌸#حاج_آقا_راشد_یزدی 🌸
@khandevashadi1399
🌸🍃🌸🍃🌸
📕#حکایتمویپیشانیگرگ🐺
روزی روزگاری خانمی که از شرارت شوهر به ستوه آمده بود به نزد رمال رفت که چاره اندیشی کند.
رمال نیز با اخذ مبالغی گزاف و وعده وعیدهای آنچنانی زن بیچاره را اغفال کرد اما ثمری نبخشید.
روزی هنگامی که برای دوستش درد دل می کرد دوست وی عنوان یک مرد حکیم ودانا را به وی داد.
زن بیچاره که به هر دری می زد که شوهرش سازگار شود ناچار به نزد حکیم دانا رفت.
ابتدا حکیم حرفهای و درد ودلهای زن را خوب شنید سپس دستور داد این تنها علاجش موی پیشانی گرگ زنده است!
زن بیچاره با خود اندیشید چون همه از این حکیم دانا حرف شنوی دارند بهتر است تا من هم امتحان کنم.
پس روی به صحرا نهاد و در صدد پیدا کردن گرگ بود که ناگه آشیان گرگی یافت که با توله هایش در آن زندگی
میکرد زن هر روز مقداری گوشت تازه را به کنار لانه گرگ می برد و خودش دورتر می نشست ابتدا
گرگ بسیار محتاطانه عمل میکرد ولی با گذر زمان کم کم به وجود انسانی در نزدیکی لانه اش عادت کرد
به ویژه اینکه هر روز یک ران گوسفند نیز دریافت می نمود.
زن نیز هر روز سعی می کرد تا کمی به آشیان نزدیک تر بشود تا اینکه پس از گذشت چهلروز کم کم با توله بازی میکرد
و گرگ نیز کنارش لم میداد زن نیز با دستش پشت گرگ و سر گرگ را نوازش میداد
روزی حین نوازش تعدادی موی پیشانی گرگ را چید و با خود به نزد حکیم برد!
حکیم ماجرا را از زن پرسید و زن نیز سختی هایی که متحمل شده بود برای حکیم توضیح داد.
حکیم تبسمی کرد و گفت ببین تو با کوشش و نرمخویی توانستی بر درنده ای غالب شوی اما بدان که
شوهر تو از جنس خود توست و با کمی تحمل و و انعطاف پذیری می توانی به مراد دلت برسی
زن از فکر و ذکاوت حکیم دانا تشکر کرد و به خانه برگشت و سعی کرد دستورات را مو به مو اجرا کند
با گذشت زمان مرد قصه ما نیز مهربان شد و سالیان سال به خوشی و خرمی با هم زندگی کردند...😊😉
@khandevashadi1399
#کلبه شاد
یه چیزایی قابل بخشش نیستن..
مثل حرمت هایی که شکسته شد 🍂🌸
دل هایی که شکست
شخصیت های که خورد شد
و اعتماد هایی که از بین رفتند..
@khandevashadi1399