eitaa logo
خانوم اجازه!
191 دنبال‌کننده
85 عکس
5 ویدیو
1 فایل
﷽. قلم یار مهربانم است. می نویسم و به دخترانم یاد می دهم تا آنها هم بنویسند... تا تاریخ سرزمینم پر شود از زنان اندیشمند • آموزش نویسندگی ( مبتدی تا پیشرفته) ارتباط‌ب‌ادمین @fatemeghadimi62
مشاهده در ایتا
دانلود
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_شش فکر میکنید این جغد عزیز از چی عصبانی یا ناراحته؟ ارسال پاسخ⬅️ @fatemeghadimi62
🖊احتمالا فردای روزی که کنکور میدهم این شکلی هستم! شاید مادرم ۷ صبح بیدارم کند که ؛ بلند شو چقدر میخوابی!
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_شش فکر میکنید این جغد عزیز از چی عصبانی یا ناراحته؟ ارسال پاسخ⬅️ @fatemeghadimi62
🖊 یک عدد دایی بیچاره که مجبور بوده بچه های خواهرش و تو حیاط نگه داره و اون بچه ها با شلنگ آب افتادن به جون دایی شون و حسابی خیسش کردن🥶
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_شش فکر میکنید این جغد عزیز از چی عصبانی یا ناراحته؟ ارسال پاسخ⬅️ @fatemeghadimi62
از خواب که بیدار شدم به سراغ جغد کوچکم رفتم .پتو را از رویش پس زده بود ، خواستم پتو را به آرامی رویش بکشم که ناگهان چشمانش را باز کرد و به من خیره شد .به سرعت عقب رفتم و زیر لب گفتم فکر کنم هیچ وقت قرار نیست به این کارت عادت کنم ، زیر بالهای قهوه ایش را گرفتم و آرام بغلش کردم .او هم خواست نگاهی به اطرافش بیاندازد و سرش را یک دور کامل چرخاند.جیغ خفیفی کشیدم و گفتم:شاید هم هیچ وقت قرار نیست به چرخش ۳۶۰ درجه سرت عادت کنم .او را به یک حمام آب گرم بردم و گردن نرمش را ماساژ دادم اما احساس می کردم خیلی حالش خوب نیست .ناگهان عطسه بلندی کرد و آب بینی اش همه جا پاشید. تازه متوجه شدم که واقعا رو به راه نیست.بعد از حمام یک حوله کوچک و تمیز را دورش پیچیدم و به حیاط پشتی بردمش .بدنش آرام آرام شروع به لرزیدن کرد و مدام بی حال تر می شد ‌خیلی ترسیده بودم .در مورد علائمش جستجو کردم و فهمیدم انگار سرما خورده. اوه ....خدای من .آن چشمان گردش حالا خیلی معصوم شده بود.پتوی را دور بدنش محکم تر پیچیدم تا گرم شود و سفت بغلش کردم .با دوستم تماس تصویری گرفتم .جغدم را به او نشان دادم .گفت: وای خدای من ...این همان جغدی است که یک هفته پیش پیدایش کردی؟.گفتم: آره و الان سرما خورده و من واقعا نمی دانم چه کار کنم. -خب بذار ببینم تو روزی سه وعده غذا به او می دهی ؟وعده اول سبزیجات ، وعده دوم گوشت و وعده آخر میوه ها . ویتامین ها را چطور ؟اون ها را سر موقع می خورد؟ صبر کن ببینم واکسن هایش را که فراموش نکردی؟! اجازه ندادم به حرفهایش ادامه دهد تصویر را به سمت خود گرفتم و سریع حرفش را قطع کردم . _بی خیال من حتی نمی دانستم که جغد ها سرما می خورند 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغاز ثبت نام دوره ی پیشرفته نویسندگی و داستان نویسی روزهای شنبه ؛ از ۳۱ تیرماه موسسه مهتدین_شهرک نفت ثبت نام ⬅️ @fatemeghadimi62 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
فکر میکنید این دو تا بچه خرس به خاطر چه کار اشتباهی از دست مادرشون فرار کردند و به بالای درخت پناه بردند؟ ارسال پاسخ⬅️ @fatemeghadimi62 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_هفت فکر میکنید این دو تا بچه خرس به خاطر چه کار اشتباهی از دست مادرشون فرار کردند و به
🖊این بچه خرس ها آذوقه ی زمستان را خورده اند اما مادر دعوایشان نمیکند! مادر وقتی عصبانی شد که فهمید وقتی غذا را خوردند تکه گوشت ها را روی زمین کنار خانه شان رها کرده اند و تمام آنجا بوی گوشت گرفته و این بو باعث حمله ی گرگ ها شده است. بچه ها چون ضعیف هستند به بالای درخت رفتند.🐻🐻💧💧💧
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_هفت فکر میکنید این دو تا بچه خرس به خاطر چه کار اشتباهی از دست مادرشون فرار کردند و به
🖊 خرس برادر لاک های خرس خواهر را برداشت و تمام خانه ی درختی شان را لاک قرمز زد. مادر عصبانی شد چون شب قرار بود عمه ی خرس ها به خانه شان بیاید😁
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_هفت فکر میکنید این دو تا بچه خرس به خاطر چه کار اشتباهی از دست مادرشون فرار کردند و به
🖊این دوتا بچه خرس یک ماه بیشتر خواب زمستانی داشته اند و مادر هر چه صدایشان می کرده بیدار نمی شدند!
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_هفت فکر میکنید این دو تا بچه خرس به خاطر چه کار اشتباهی از دست مادرشون فرار کردند و به
🖊مادر هر چه بستنی قایم کرده بوده را این دو تا خورده اند و حالا دل و روده شان ریخته به هم🤢
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_هفت فکر میکنید این دو تا بچه خرس به خاطر چه کار اشتباهی از دست مادرشون فرار کردند و به
🖊خرس مادر میخواست آخر هفته بچه ها را به باغ وحش بفرستد تا از آن راه پول در بیاورد ولی آنها نمی‌خواستند از کنار مادر تکان بخورند تا اینکه یک روز اصرار زیاد مادر باعث فرار بچه ها به جنگل از خانه شد. مادر خیلی نگران بود و به جنگل رفت تا بچه ها را پیدا کند. پس از پیدا کردن آنها با بچه ها برخورد تندی داشت و آنها را به خانه برد. در خانه مادر با اصرار و ناله ی بچه ها مواجه شد و در تصمیم اش تجدید نظر کرد و بچه ها در کنار مادر زندگی کردند.
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_هفت فکر میکنید این دو تا بچه خرس به خاطر چه کار اشتباهی از دست مادرشون فرار کردند و به
🖊این دو تا بچه خرس تمام زحمت های مادرشون رو به باد داده بودن اونها تموم آذوقه هایی که مادرشون برای زمستون جمع کرده بود رو خوردن و به خاطر همین هم از دست مادرشون فرار کردند😁😁