فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ قاطع حاج قاسم سلیمانی به یاوه گوئی های احمدی نژاد
*«قدرت سایبری، اطلاعاتی، امنیتی و نظامی ایران»*
اسناد پنتاگون و ارتش آمریکا از سلاح سری و مخوف ایران
«سلاحی که میتواند ضربات مهلکی به آمریکا بزند، مطمئن باشید وقتی سرداران سپاه از سلاح سری ایران دم میزنند، چیزی شبیه بمب و موشک نیست.»
*واهمهی نظام سلطه از پیشرفت نظامی ایران، دلیل اعمال تحریم و مذاکرات محدود کننده است.*
*بعد از گذشت تقریبا ۱۲ ماه، هنوز آمریکاییها نمیدانند مایک دی آندریا مشهور به آیت الله مایک، طراح عملیات شهید سلیمانی چطور از هواپیمای E11 گلوبال اکسپرس سازمان CIA که در پرواز بود، ناپدید گشته و چطور الان جسدش هم پیدا نشده! ضمنا نمیدانند او اگر هم زنده است کجاست، اصلا نمیدانند هواپیمای نظامی CIA مایک دی آندریا چگونه بدون شلیک هیچ موشکی در افغانستان سقوط کرده است.*
خیلی ها هنوز نمیدانند آرامکوی عربستان، چطور هدف دهها موشک قرار گرفت بدون اینکه حتی یکی از پهپاد ها و موشک ها رهگیری شده باشند، نفهمیدند که موشکها و پهباد ها از کدام کشور پرواز کردند!
*حتی پنتاگون نفهمید آتش سوزی و نابودی ناو هواپیمابر آمریکا در کالیفرنیا با چه سلاحی بوده است!*
این شد که هرچه دلمان خواست نوشتیم، موج دلسردی و پیام ناامیدی منتشر کردیم تا دشمن یقین کند پیوست روانی عملیات ترور از خود ترور موفقیت آمیز تر بوده و روزنامه «اسرائیل هیوم» تیتر بزند: «ناامیدی در ایران»!
*پیوست روانی ترور یعنی همه توانمندی های امنیتی و اطلاعاتی یادمان برود و همنوا با دشمن هشتگ بزنیم «این خانه امن نیست»!!*
یعنی یادمان برود که همین شهیدان بارها تا آستانه شهادت رفتند و همین نیروهای امنیتی عملیات را خنثی کردند.
*یعنی یادمان برود که وزیر کابینه اسرائیل، سیزده سال برای ما جاسوسی کرد و کسی نفهمید.*
یعنی یادمان برود که صدها تیم ورزیده و دوره دیده تروریستی توسط همین بچه های امنیتی متلاشی شدند و ما شب ها راحت خوابیدیم.
*یعنی یادمان برود ریگی و روح الله زم و... را چطور به دام انداختیم، در حالیکه سرویس اطلاعاتی چند کشور آنها را پوشش می داد.*
🔺 یعنی یادمان برود نیرو های مخلص انقلاب، در شرایط بحران داخلی و جنگ خارجی، آشوب های خاورمیانه، تنش های سیاسی داخل کشور و... چگونه انقلاب اسلامی را تا مرز های ظهور گسترش داده اند.
🔺 یعنی یادمان برود که توان نظامی غرب در تصاحب خاورمیانه، در برابر یک شاخه از نیرو های ایران (سپاه قدس) به زانو درآمده است.
*از این مصادیق کم نیستند و البته در مواردی هم بالاخره دشمن موفق می شود.(که فهرست آنها هم تلخ و تأثر بار است)*
🔹 دلمان می سوزد از فقدان عزیزانمان، عصبانی هستیم از اینکه بیخ گوشمان عملیات کرده اند، اما نباید همه اقتدار و امنیت را نادیده گرفت.
اینها افتخارات و توانمندی هایی است که در دنیا کم نظیر و بعضاً بی نظیرند.
*پس موج ناامیدی نپراکنیم که دشمن جز این نمیخواهد.*
🔸 دلسوز کسی نیست که بلند عیب خانه را در کوچه فریاد میزند، دلسوز شهید فخریزاده بود که با همه ناملایمات، در همین دولت افتخارات بزرگی برای ایران آفرید.
🌷پازل عملیات روانی دشمن را تکمیل نکنیم.
⭕️ پروانه سلحشوری: روحانی از زنان استفاده ابزاری و انتخاباتی کرد
🔻 نماینده حامی دولت مجلس دهم به "اندیشهپویا" گفت:
🔻روحانی یکبار هم با فراکسیون زنان مجلس دهم جلسه نگذاشت؛ یک بیاحترامی محض.
🔻روحانی از زنان برای رأیآوردن استفاده ابزاری و انتخاباتی کرد و من امروز به طور کامل این ناامیدی از دولت را احساس میکنم.
🔻من شرمندهام که اینهمه کمک کردیم برای رویکارآمدن این دولت و فکرش را نمیکردیم اینهمه خلفوعده اتفاق بیافتد.
🔻بنظرتون خیلی دیر نیست برا این حرفا؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 روایت عجیب در مورد تشییع جنازه
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
استاد مسعود عالی
✍
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی سیاحت غرب
▫️قسمت چهارم
🔺من اصلا راضی نیستم که او همراهم باشد! چرا که به شدت از او می ترسم...
🔺گفتم: اگر به دوراهی برسیم،راه منزل را میدانی؟
🔺گفت:نمی دانم !!
🔺گفتم: من تشنه ام،در این نزدیکی ها آب هست؟
🔺گفت:نمی دانم!!
🔺گفتم:پس چه میدانی که همراه من شده ای؟؟!!
🔺گفت:همینقدر میدانم که چون سایه ی تو از اول عمرت همراهت بوده ام و از تو جدایی ندارم!...مگر خدا کمکت کند که از دست من خلاص شوی !!
🔺گیر عجب دشمن آشکاری افتادم؟!
🇮🇷🌸
🍀
❇️ یادداشت کوتاه
❌ موضوع: رئیس جمهور؛ همه کاره یا تدارکات چی؟!
🍃🌻🍃
🔻 بر اساس قانون اساسی وظایفی همچون تعیین وزرا و نظارت بر کار آنها، تعیین برنامه و خط مشی دولت و اجرای قوانین، ریاست شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... برعهده رئیس جمهور است و کلیه امکانات و ظرفیتهای کشور در اختیار او بوده و ساز و کارهای لازم برای به کارگیری این امکانات در جهت پیشرفت کشور به رئیس جمهور اعطا شده است.
💠 در واقع او دومین مقام کشور پس از مقام رهبری و اولین مقام اجرایی کشور است و اداره همه امور کشور و اجرای کلیه قوانین و مقررات (جز در مواردی که در قانون مشخص شده) در تمامی حوزه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سرنوشت بسیاری از امور و البته کیفیت و کمیت زندگی و معیشت مردم در طول ۴ سال بر عهده دولت به ریاست رئیسجمهور است که این نشاندهنده جایگاه مهم ریاست جمهوری است، نه آنطور که بعضیها رئیسجمهور را در حد یک تدارکاتچی پایین میآورند، که البته آنهم برای فرار از مسئولیت های انجام نشده است.
⛔ *خانم هایی که از ظاهر زیبا برخوردارند یا با ظاهری زیبا (و آرایش و کم حجاب⛔)به خیابان می آیند,این داستان عجیب را حتماً بخوانند و برای دیگران بفرستند*
👇👇👇
⭕ *هنوز جای تاوَل ها روی مچ دستم باقیست*❗
🛑خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت
✔️(این خاطره، در ویرایشِ جدید به کتاب اضافه شده است)
📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته .
بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نمي شناختند و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم.
✍️ *اصل داستان*
يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم .
يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.
✴️بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟
گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود.
اين خانم يكي از كتاب ها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟
گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد.
تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم .
خيلي تشكر كرد و پياده شد .
✴️من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ...
چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم .
✳️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!
توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهراً او خوب مرا ميشناخت!
شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير.
گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم.
گفتم: بله، حال شما خوبه؟
رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود .
✴️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم.
گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد .
گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم.
✳️گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الآن هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.
گفتم: با من چه كار داريد؟
گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟!
درسته که مسائل ديني رو رعايت نمي كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شدهام .
يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم .
❇️من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشتهام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم!
من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيبايي ها را نديدم!
✴️دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود.
اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم.
✴️يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ ..
ادامه دارد
ادامه داستان👇
گفتم: من با تمام بدي ها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم .
حتي در محل كار، بيشتر مي ماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و...
❇️آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي🩸وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد:
ادامه دارد
ادامه داستان👇
خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟!
❇️با لباس هاي تنگ و نامناسب⛔
آرايش و موهاي رنگ شده⛔
و بدون حجاب⛔
صحيح از خانه بيرون
ميامدي، اين تعداد از مردان، با ديدن شما دچار مشكلات مختلف شدند .
👌🏻بسياري از آنها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي. برخي از مردان جوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با ديدن زيبايي شما به گناه افتادند و ...
گفتم: خُب آنها چشمانشان را حفظ مي كردند و نگاه نمي كردند .به من جواب داد: شما اگر پوشش و حريم ها و حجاب را رعايت ميكردي و آنها به شما نگاه ميكردند، ديگر گناهي براي شما نبود. چون خداوند به هر دو گروه زن و مرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد.
اما اكنون به دليل عدم رعايت دستور خداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستي .
❇️تو باعث اين مشكلات شدي و اين کار، از بين بردن حق مردم در داشتن زندگي آرام است. تو آرامش زندگي آنها را گرفتي و اين حقالناس است. پس به واسطه حقالناس اين هزار و صد نفر، در گرفتاري و عذاب خواهي بود تا تك تك آنها به برزخ بيايند و بتواني از آنها رضايت بگيري.
اين خانم ادامه داد: هيچ دفاعي نميتوانستم از خودم انجام دهم
هرچه گفتند قبول كردم
🛑بعد مرا به سمت محل عذاب بردند. من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم .
✴️درست در زماني كه قرار بود وارد آتش شوم، يكباره ياد كتاب شما و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها افتادم .
✳️همانجا فرياد زدم و گفتم: خدايا به حق مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها به من فرصت جبران بده. خدا...
🩸تا اين جمله را گفتم، گويي به داخل بدنم پرتاب شدم! با بازگشت علائم حياتي، مرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه بهبودي كامل پيدا كردم .
✴️اما فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر روي بدنم باقي مانده . دستبندي از آتش بر دستان من زده بودند، وقتي من به هوش آمدم ،مچ دستانم ميسوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده!
❇️دستان من با حلقه اي از آتش سوخته و هنوز جاي تاول هاي آن روي مچ من باقي است! فكر مي كنم خدا مي خواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم.
✳️من به توبه ام وفادار ماندم. گناهان گذشته ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتي نمازهاي قضا را ميخوانم .
✴️ولي آنچه مرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مرا ياري كنيد. من چطور اين هزار و صد نفر را پيدا كنم؟ چطور از آنها حلاليت بطلبم؟
اين خانم حرفهاي آخرش را با بغض و گريه تكرار كرد .
من هم هيچ راه حلي به ذهنم نرسيد،جز اينكه يكي از علماي رباني را به ايشان معرفي كنم.
✳️و سخن آخر
خواهشمند است که کتاب «سه دقیقه در قیامت»را حتماً و حتماً بخوانید و تهیه و به دیگران(خصوصاً جوانان و نوجوانان) نیز هدیه بفرمائید،که باعث تحول روحی انسان و مراقبت اعمال می شود.
در فضای مجازی نیز کتاب «سه دقیقه در قیامت» وجود دارد.
✍️ و سخن آخر :
خانم هایی ک به آشکار ساختن موهای خود و آرایش خود به نامحرم کم اهمیت هستند،
*فقط👌🏻یک درصد*👌🏻
*احتمال میدهند*
*این داستان راست باشد*❓❓❓
اگر احتمال یک درصدی هم میدهند
پس با خود و خدا عهد ببندند🤝🏻 تا به خاطر خدا
زیبایی خود را برای نامحرم به نمایش نگذارند👌🏻
از بچگی تا الآن هر وقت هر کار خوبی را کردیم و انجام میدیم بهمون میگفتن انشاء الله *خیر* ببینی...
میگفتن *خیر* ببینی پسرم
*خیر* ببینی دخترم
*خیر* ببینی جوان
وقتی صبح از خواب بیدار میشیم ، به یکدیگر میگوئیم :
صبح به *خیر*
در طول روز به یکدیگر میگوئیم :
روز به *خیر*.
شاید در طول روز ، این کلمه رو چند بار تکرار کنیم ، و برای یکدیگر طلب *خیر* کنیم.
ولی واقعاً این خیری که همه در جستجوی او هستند، و از خدا میخواهند. چیست؟
قران کریم میفرماید : همه انسانها شدیداً در پی *خیر* هستند.
همه در جستجوی بهترینها هستند.
*إنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيد.*
(عادیات/۸)
انسان بسیار دوستدار *خیر* است.
ولی هر کسی این *خیر* را در چیزی میبیند؟
یکی در خانهی خوب
یکی در ماشین خوب
یکی در شغل خوب
یکی در همسر و فرزندان خوب
و هزاران چیز دیگر...
ولی واقعاً این *خیرِ* راستین چیست؟
قرآن کریم میفرماید حضرت موسی وقتی خائف و ترسان از بین فرعونیان میگریخت ، این جمله رو زمزمه میکرد:
*ربِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر.*
(قصص/۲۴)
پروردگارا. من به آنچه که تو از *خیر* بر من نازل کنی محتاجم...
یعنی خدایا نمیدانم *خیر* من در چیست.
ولی اون بهترین رو که *خیر* من در آن است ، بر من نازل کن.
خیلی از ماها ، این آیه رو در قنوت نمازهایمان میخوانیم ، و مدام از خدا طلب *خیر* میکنیم.
*خیر* ی که حتّی نمیدونیم چی هست.
فقط همین قدر میدونیم که اون چیزی که مردم فکر میکنند ، نیست...
خُب حالا:
میخواهید بدانید *خیرِ* واقعی تمام بشریت در چیست؟
یه آیه در قرآن هست که بارها و بارها آنرا دیدهایم و خواندهایم و شنیدهایم ، ولی متاسفانه به راحتی از کنارش عبور کردیم. و اصلا به آن توجه نکردیم.
خدا به صراحت این خیر را در قرآنش به همگان معرفی کرده است
همانجا که میفرماید:
*بقِيَّةُ اللهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.*
بقية الله همان *خیرِ* شماست. اگر از اهل ایمان باشید.
این خیر که همه دنبالش هستند ، چیزی نیست جز *بقیهالله*.
جز پدر مهربانم. جز آقا و مولایم صاحب الامر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
اون خیری که همه رهایش کردند ، و آنرا به بهای اندکی فروختند.
*خیرِ واقعی یعنی اهلبیت*.
در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهلبیت میگوئیم :
*انْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ اوَّلَهُ، وَ اصْلَهُ وَ فَرْعَهُ، وَ مَعْدِنَهُ وَ مَاْویهُ وَمُنْتَهاهُ.*
هر جا صحبت از *خیر* باشد، شما اهلبیت اوّل و آخر و اصل و فرع و معدن و جایگاه آن *خیر* هستید.
پس بیاییم برای کل بشریت طلب خیر کنیم
*أللَّهُمَ عَجِّلْ لولیک الفرج
🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
۲ روز مانده به نیمه شعبان
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@khansar_kahart
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
#امیرحسن
#پایگاهمقاومتبسیجمقدادکهرت