داستان ازدواج شهید مدافع حرم مرتضی زارع
💍عروسی بدون گناه ...
🌷ازدواج به سبک شهدا
زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور ۲ شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین (ع) ...💕
↩️جملاتی تکان دهنده از همسر شهید مرتضی زارع
💝من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه السلام آغاز کنیم.
✍دعوتنامه را خودمان نوشتیم. آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد.
💌کارت های عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی علیه السلام، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم.😍
🙏از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم.
😇چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند.❤️
🙄خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید.
👰عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود.
📜برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر…
عروسیمان متفاوت بود و شاید به خاطر حضور دو شهید بزرگوار شهیدسجادمرادی و
شهیدمرتضی زارع
در این جشن بود…🎊
آقا مرتضی همیشه می گفت: ازدواجم را مدیون حضرت زهرا (س) هستم و برای همیشه مدیون حضرت هستم.
😅شاید خنده دار باشد اما احتمالا ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آن که مهمانان به تالار بیایند ما آن جا حضور داشتیم، دلمان نمی خواست مهمانان را معطل کنیم. با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می دانستیم البته یکی از همسایه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد.
🚗در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم. یادم می آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد. در ماشین به من می گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت:
برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید.
🌧آن شب باران شدید می بارید عده ای گفتند ته دیگ خوردن های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می کرد که همسرت سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست…
😌حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود😐
عده ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد، همان شد خیر و برکت در زندگیمان…
همسر عزیزم،❤️ دومین سالگرد عروسیمان مبارک باشد. خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسین (ع) با تمام برکاتش…
پر بیراه نیست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاری کردی… برای همسفر جا مانده ات دعا کن…
🌹من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و ازآن روزسرم میل بریدن دارد🌹
داستان ازدواج شهید مدافع حرم مرتضی زارع
#سیره_ستاره_ها
🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/3277914155C214bf83a59
روش صحیح مقابله با نق و نق کودک
با #بی_توجهیِ زبانی و غیر زبانی به غرغرِ کودک؛
مشغول انجام کارهایتان شوید!
به گونه ای که انگار اصلاً توجهی به اطراف ندارید.
#تربیت_کودک
🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸
🏡 @khanvade_asemani
❤️❤️❤️
💠 بنای خانواده
✳️ برخی چیزا قدیمیش خوبه!!!
می دونید چرا خانواده در گذشته انقدر مستحکم بود و همسران به پای هم پیر می شدند اما الان اینطور نیست؟!
یه علتش اینه که پایه های زندگی شان بر اساس محبت، عفو و ایثار بود..
توی زندگی های امروز این سه عنصر اساسی کم رنگ شده.. بیشتر قانون، وظیفه و تکلیف حکم می کنه .. 😞
بیایید زندگی هامونو بر اساس همون پایه ها بنا کنیم.. محبت، عفو و ایثار.. ✅
➰🦋خانواده آسمانی🦋➰
https://eitaa.com/joinchat/3277914155C214bf83a59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
عجیب نیست ⛔️
علّت بسیاری از شکستهای انسان در؛
روابط اجتماعی
روابط همسران
رشدِ انسانی و معنوی و.....
#سخن_بزرگان
#موشن_گرافیک
➰🦋خانواده آسمانی🦋➰
https://eitaa.com/joinchat/3277914155C214bf83a59
📌شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، چه شد؟!
❓ما بیش از بیست سال از رادیو و تلویزیون شنیدیم، بیش از دو دهه در روزنامهها و مجلّات خواندیم و در کلاسهای مدرسه و دانشگاه به ما گفتند: «فرزند کمتر، زندگی بهتر!». حالا چه شده که درست، در جهت عکس آن، شعار میدهید و میگویید: «اشتباه کردهایم»؟ کدامیک: «فرزند کمتر، زندگی بهتر» یا «فرزند بیشتر، زندگی بهتر»؟
🔰دلایل کنترل جمعیت در دهۀ شصت
✅ شنیدن دلایل مشخّص و جزئی اجرای سیاستهای تحدید نسل از زبان دکتر علیرضا مرندی، وزیر بهداشت وقت، قابل توجّه است.
✳️ همان طور که میدانید، ایشان، یکی از فعّالترین افراد در زمینۀ سیاستهای تنظیم خانواده و کنترل جمعیت بود.
❇️ دکتر مرندی، در یکی از مصاحبههای خود، به دلایل ضرورت کنترل جمعیت در دهۀ شصت، اشاره میکند:
1⃣ افزایش مرگ و میر مادران و نوزادان
‼️در آن زمان، آمار مرگ و میر نوزادان و مادران، به شدّت بالا بود. مرگ مادران، بیش از ۲۵۵ در یکصد هزار تولّد زنده و مرگ بچّههای زیر پنج سال هم ۱۷۳ در هزار بود.
❌حالا این را با آمار امروز، مقایسه کنید که ظاهراً نسبت ۲۱ ـــ ۲۲ یا هجده در صدهزار است.
💯در هر جامعهای معمولاً آمار بالای مرگ و میر در میان نوزدان و مادران، به جهت عدم وجود امکانات بهداشتی و نداشتن برنامۀ منظّم در باروری مادران است.
🔴 یکی از کارهایی که در این زمان انجام شد، آموزش مادران بود. در این آموزشها به مادران گفته میشد که فاصلۀ میان بارداریها را طوری تنظیم کنید که بدنتان، آمادگی پذیرش فرزند بعدی را داشته باشد و بچّه به این راحتی سقط نشود.
ادامه دارد....
📚ایران! جوان بمان! ص ۲۳
#محسن_عباسی_ولدی
#ایران_جوان_بمان
#جمعیت
#فرزندآوری
➰🦋خانواده آسمانی🦋➰
https://eitaa.com/joinchat/3277914155C214bf83a59
🌺 نوروز 🌺
چقدر خوبه که هر روز #نوروز باشه☺️
عکس باز شود.
#حدیث_خانواده
➰🦋خانواده آسمانی🦋➰
https://eitaa.com/joinchat/3277914155C214bf83a59
یادمه تابسـتون بود
و هوا #خیلے_گرم بود
خستہ بودم،
رفتم پنڪہ رو روشن ڪردم
وخوابیدم😴
«من بہ گرما خیلے حساسم»
خواب بودم واحساس ڪردم هوا خیلے گرم شدہ
و متوجہ شـدم برق رفته
بعد از چند ثانیہ
احساس خیلے #خنڪے ڪردم🌱 و به زور چشمم
رو باز ڪردم تا مطمئن بشم برق اومدہ یا نہ...
دیدم ڪمیل بالای سرم یه ملحفہ رو گرفتہ و مثل پنڪه بالای سرم مے چرخونہ تا #خنڪ بشم😇
ودوبارہ چشمم بسته شد ازفرط خستگے... شاید بعد نیم ساعت تا یکساعت خواب بودم
و وقتے بیدارشدم دیدم ڪمیل #هنوز دارہ اون ملحفه
رو مثل پنڪہ روے سرم مے چرخونه تا خنڪ بشم...😳😢
پاشدم گفتم
ڪمیل توهنوز داری مےچرخونے!؟
خستہ شدی😞
گفت:
خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما #حساسے
میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشے ودلم نیومد☺️
✅ همسرم، شهید ڪمیل خیلے #با_محبت بود☺️
مثل یہ مادرے ڪہ از بچہ اش مراقبت میڪنہ
از من مراقبت میڪرد...
#شهید_کمیل_صفری_تبار
#سیره_بزرگان
🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸
🏡 @khanvade_asemani
14.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬
#از_خانه_تا_آسمان
رهنمودهای استاد شجاعی در سلامت اخلاقی خانواده
💢 چی میشه که بعضی از بچه ها، علیرغم محبت کافیِ والدین، دربرابر پدر و مادر گستاخ میشن؟
#سخن_بزرگان
حیفه این کلیپ رو از دست بدین☺️
➰🦋خانواده آسمانی🦋➰
https://eitaa.com/joinchat/3277914155C214bf83a59
💕💕 #رفع_اضطراب
اگر اتفاقی افتاد که کودکتان دچار اضطراب شده، بگید : بیا با هم مسابقه خنده بدیم. هر کی بلند تر و بیشتر خندید برنده میشه و از اون یکی جایزه می گیره
یک دو سه شروع ...
و شروع کنین با صدای بلند الکی بخندید ، یک دقیقه بعد این خنده های الکی واقعی میشن و تا بخود بیایین
می بینین دارین از ته دل می خندید.
هر کاری که باعث خنده میشه انجام بدید .
و از بچه هم بخواین #دلقک بازی در بیاره و وقتی ادا #اطوار در آورد شما خنده تان رو بلند تر کنین .
این تمرین واسه رفع اضطراب مفیده.
#تربیت_کودک
🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸
🏡 @khanvade_asemani
🔺🔺❗️❗️❗️گره خوردن کار _ رسیدگی به اقوام _رجبعلی خیاط
🔸(مرحوم شیخ رجبعلی خیاط فرمود: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟! تا نروی و رضایت😊 آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود)😔
✅منظور از صله رحم، فقط دیدار اقوام 👨👩👧👦نیست، بلکه یاری رساندن و رفع نیاز بستگان💶 نیز جزئی از معنای صله رحم است؛ اگرچه ممکن است عقیده و مشرب فکری آنها تفاوت هایی با ما داشته باشد، البته نکته مهم آن است که این رابطه و پیوند همواره حفظ شود.
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
« وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَى»؛(1)
و به پدر و مادر و خويشاوندان نيکی کنيد
🔸استاد فاطمی نیا از شخصی نقل می کردند: من در قسمت بایگانی اداره ای کار می کردم و پرونده های متعدد و بعضا بسیار مهم می آمد و ما در آنجا قرار می دادیم، یک روز پرونده🔖 بسیار مهمی به دستم رسید، چند روزی که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است، هر چه گشتم پیدا نشد.
✳️در آن گیر و دار که کاملا ناامید شده بودم،😔 پرونده به اندازه ای مهم شده بود که به بنده خبر دادند چون شما مسئول پرونده ها هستید اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود، حکمی سنگین مانند حبس ابد در مورد شما اجرا می شود.
❇️از این رو نزد یک نفر اهل دل رفتم😇، ایشان دستور ختمی دادند که انجام بده، همان توسل را انجام دادم.
🔰روزی که قرار بود نتیجه بگیریم از پرونده خبری نبود با ناراحتی از منزل بیرون آمدم تا نزدیکی خیابان مولوی رفتم، دیدم پیرمردی👴 جلو آمد و گفت: آقا! مشکل تو به دست آن شخص که عرق چین به سر دارد و در حال رفتن است، حل می شود.
❇️بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات به طرف ایشان دویدم و گفتم: آقا جان به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل می شود، پیر مرد نگاهی به من کرد و گفت: خجالت نمی کشی!؟ حالتی بهت زده و متعجب داشتم، ایشان فرمودند: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش 👩👧👦سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟! تا نروی و رضایت آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود.
✅بعد از شنیدن صحبت پیرمرد بلافاصله به منزل🏡 خواهرم رفتم.
💠وقتی در زدم، خواهرم🧕 همراه چند فرزند رنج دیده اش در را باز کرد ، متوجه شد من هستم، گفت: چطور شده بعد از چهار سال آمده ای؟! گفتم: خواهر از من راضی باش و بچه هایت را از من راضی کن، رفتم مقداری هدیه🎁 گرفتم و آوردم و آنها را راضی کردم، فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که پرونده پیدا شده است.
🔶این پیر مرد عرق چین به سر، کسی نبود جز عارف بزرگ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط .
#داستان
➰🦋خانواده آسمانی🦋➰
https://eitaa.com/joinchat/3277914155C214bf83a59
✅ لحظه ای تأمل با کتاب تا ساحل آرامش📕
🍃اهمیت خانواده
تو را دوست دارم؛ چون خدا دوستت
دارد. اگر میدانستم این اندازه محبوب
خدایی، زودتر تشکیلت میدادم. حالا که
تو را دارم، هم خوشحالم و هم دست و
پایم میلرزد. خوشحالم که محبوبترین
را دارم. میلرزم از این که اگر روی صفحۀ
سفید تو، لکّهای از نادانی و غفلت من بیفتد، حسابم با خداست.
عجب مدافع سرسختی داری خانواده!
اگر کسی چشم چپ نگاهت کند،
نانِ سفرۀ زندگیاش، خشم الهی و
آب کوزههای خانهاش، زهر چشمی
است که خدا از او میگیرد.
من دوستت دارم. نمیخواهم
خم به ابروی تو بیاید. محبوبها، ناز،
بسیار دارند. میدانم که حسّاسی.
برای همین هم آمدهام یاد بگیرم
نگهداشتن تو را.
خدایا! نادانیام را به علم و غفلتم را
به هشیاری بدل کن تا یار و نگهدارِ
محبوب تو باشم.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، صفحه۲۲
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸
🏡 @khanvade_asemani