eitaa logo
خانواده وارامش
77 دنبال‌کننده
1هزار عکس
203 ویدیو
4 فایل
تربیت دینی واسلامی.
مشاهده در ایتا
دانلود
کودک به عهد دادن خوب https://eitaa.com/joinchat/1384906762C6ca55e803d کانال خانواده وارامش را به دوستان معرفی فرمایید .
در کلام پیامبر ص غم https://eitaa.com/joinchat/1384906762C6ca55e803d کانال خانواده وارامش را به دوستان معرفی فرمایید .
که فقر را می‌برد و را زیاد می‌کند امام صادق علیه السلام درباره کارهایی که فقر را می‌برد و روزی را زیاد می‌کند فرموده‌اند: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ یَکْرَهُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَی عَبْدِهِ نِعْمَةً یُحِبُّ أَنْ یَرَی أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَیْهِ قِیلَ وَ کَیْفَ ذَلِکَ قَالَ یُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ یُطَیِّبُ رِیحَهُ وَ یُحَسِّنُ دَارَهُ وَ یَکْنُسُ أَفْنِیَتَهُ حَتَّی إِنَّ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِیبِ الشَّمْسِ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْق‏. خداوند زیبایی و خودآرایی را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بیزار است. هرگاه خداوند به بنده‌ای نعمتی بدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند. عرض شد: چگونه؟ فرمودند: لباس تمیز بپوشد، خود را خوشبو کند، خانه اش را گچکاری کند، جلوی در حیاط خود را جاروکند، حتی روشن کردن چراغ قبل از غروب خورشید فقر را می‌برد و روزی را زیاد می‌کند. منبع: ارشادالقلوب، جلد۱، صفحه ۱۹۵ http://eitaa.com/joinchat/1384906762C6ca55e803d
⬅ چهار عمل که رزق و روزی انسان را کم می‌کند... 🌹 امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: مکروهاتی که را از انسان دفع می‌کنند⇩ ① و نداری کردن در حضور مردم؛ ② دیرهنگام شب و بعد از نماز صبح؛ ③ تحقیر و کم‌ارزش شمردن های خدا؛ ④ شکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال. 📚 معانی الاخبار، ص ۲۷۱ 🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋 http://eitaa.com/joinchat/1384906762C6ca5
، وسيله بزرگ آزمايش انسان 💥و قدّر الارزاق فکثرها و قللها و قسمها علی الضیق و السعة فعدل فیها لیبتلی من اراد بمیسورها و معسورها و لیختبر بذلک الشکر و الصبر من غنیها و فقیرها ثم قرن بسعتها عقابیل فاقتها و بسلامتها طوارق آفاتها و بفرج افراحها غصص اتراحها و خلق الآجال فاطالها و قصّرها و قدّمها و اخّرها؛ 💠روزی انسان‏ها را اندازه‏گیری و مقدر فرمود. گاهی کم و زمانی زیاد و به تنگی و وسعت به گونه‏ای عادلانه تقسیم کرد تا هر کس را که بخواهد با تنگی روزی یا وسعت آن بیازماید، و با شکر و صبر، غنی و فقیر را مورد آزمایش قرار دهد. پس روزی گسترده را با فقر و بیچارگی درآمیخت و تندرستی را با حوادث دردناک پیوند داد، دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه نزدیک ساخت، اجل و سرآمد زندگی را مشخص کرد، آن را گاهی طولانی و زمانی کوتاه قرار داد و مقدّم یا مؤخر داشت.» 📚 http://eitaa.com/joinchat/1384906762C6ca5
خوش اخلاقی المومنین علی علیه السلام :خوش اخلاقی در سه چیز است :دوری کردن از حرام، طلب روزی حلال وفراهم آوردن آسایش ورفاه برای خانواده. اخلاقی حلال وآسایش https://splus.ir/khanvadevaramesh
رزق وروزی  - داستان زیبا از حضرت سلیمان علیه السلام https://eitaa.com/khanvadevaramesh روزی حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) درکنار دریا نشسته بود. نگاهش به مورچه‌ای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می‌کرد. سیلمان (علیه‌السّلام) دید او به آب دریا رسید. در همان لحظه قورباغه‌ای سرش از آب بیرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان آن وارد شد و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان مدّتی شگفت‌زده به فکر فرو رفت. ناگاه دید همان قروباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود و مورچه از دهانش بیرون آمد، ولی دانه گندم را همراه خود نداشت. سلیمان (علیه‌السّلام) آن مورچه را طلبید و سرگذشت آن را پرسید. مورچه گفت: ای پیامبر خدا! در قعر این دریا سنگی توخالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می‌کند. خداوند آن‌را در آنجا آفرید. کرم نمی‌تواند از آنجا خارج شود. خداوند این قورباغه را مامور کرده تا مرا به سوی آن کرم حمل کند، قورباغه مرا به آنجا می‌برد و دهانش را نزدیک سوراخ می‌گذارد. من از دهان آن بیرون می‌آیم و دانه گندم را نزد کرم می‌گذارم و سپس به دهان قورباغه که در انتظار من است، باز می‌گردم و آن هم مرا به خشکی باز می‌گرداند. حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای کرم می‌بری، آیا سخنی از آن شنیده‌ای؟ گفت آری، او می‌گوید: «یا مَنْ لا یَنُسانی فی جَوفِ هذِهِ الصّخْرَةِ تَحْتَ هذِهِ اللُّجّةِ بِرِزْقِکَ، لا تَنسِ عِبادَک المُومنینَ بِرَحْمَتِکَ؛ ‌ای خدایی که روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی‌کنی، رحمتت را در مورد بندگان با ایمانت فراموش نکن. بحار الانوار جلد صفحه 100 جلد 36. 37 خانواده وارامش تربیت دینی واسلامی. https://eitaa.com/khanvadevaramesh https://splus.ir/khanvadevaramesh. حلال وروزی خداوند
 داستان مرد فقیر و روزی حلال گاهی بر اثر چشم‌پوشی از مال حرام، چندین برابر آن از حلال به او خواهد رسید. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: در قوم موسی (علیه‌السّلام) مرد فقیری بود که همسرش اصرار می‌کرد که به دنبال کسب و درآمدی برود تا زندگی بهتری داشته باشند. (و او به هر طرف که روی می‌آورد، نتیجه‌ای نمی‌گرفت)، تا اینکه یک روز از روی اخلاص از خداوند متعال کمک خواست. در خواب دید که از او پرسیدند: آیا دو درهم حلال می‌خواهی یا دو هزار درهم حرام؟ گفت: دو درهم حلال مرا کفایت می‌کند. گفتند: در زیر سرت دو درهم حلال قرار داده شده است. از خواب بیدار شد و آن را برداشت. با یک درهم آن یک ماهی خرید و به سوی منزل آمد. همسرش از کار او ناخرسند بود و از روی ملامت سوگند خورد که به آن دست نمی‌زند. مرد خود ماهی را آماده پختن کرد. ناگاه دو دانه «دُرّ» در شکم ماهی یافت. آنها را به چهل هزار درهم فروخت. وسایل الشیعة جلد 103ص 29و30 خوبیها شریک باشیم فقیر حلال https://eitaa.com/joinchat/1183515099Cc1ea6a557b
حکایت بسیار زیبااا وواقعا ارزش خواندن رادارد مردی ساده، چوپان شخصی ثروتمند بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد. 🌺🌺🌺 یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت: میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت بروم. و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم. پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد. 🌺🌺🌺 چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت. 🌺🌺🌺 چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید. 🌺🌺🌺 در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند. هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد. چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند. 🌺🌺🌺 لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد. 🌺🌺🌺 تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت: با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟ چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن. 🌺🌺🌺 تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند. 🌺🌺🌺 اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت. تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد . 🌺🌺🌺 هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند. 🌺🌺🌺 صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت. 🌺🌺🌺 در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد . 🌺🌺🌺 تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟ 🌺🌺🌺 مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند. 🌺🌺🌺 و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند. 🌺🌺🌺 آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند . هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد. 🌺🌺🌺 چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟ 🌺🌺🌺 چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود. 🌺🌺🌺 تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت: خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی. 🌺🌺🌺 در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد. این معنی روزی حلال است الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده نشر خوبی ها سهیم باشیم حلال https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114 https://splus.ir/khanvadevaramesh
*هشدار پیامبر(ص) ایشان می فرمایند:«من اکل لقمة حرام لم تقبل له صلاة اربعین لیله و لم تستجب له دعوه اربعین صباحا و کل لحمْ ینبته الحرام مالنار اولی به».بحارالانوارج63ص314 هرکس حرام خواری کند، تاچهل شب نماز او مورد قبول واقع نمی شودوتا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد(آگاه باشید که)گوشت روییده شده از مال حرام آتش به آن سزاوارتر است. نشر خوبی ها سهیم باشیم حلال حرام