eitaa logo
خاطرات سمی خواستگاری
120.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
521 ویدیو
9 فایل
‌ ‌ • خاطرات خواستگاری خودتون رو برای ما ارسال کنید😁 👤 ادمین : @admin_khastegarybazi ‌‌‌ ‌‌‌ 💍 کانال ناشناس‌های ازدواجی👇🏻 @nashenas_ezdevaji 💍 کانال خاطرات سمی متأهل‌ها👇🏻 @rohesabegh 🔖 تبلیغات👇🏻 @tabligh_khastegarybazi
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
شاید پیگیرترین و ازدواجی‌ترین موجود زنده دنیا این نهنگ‌های گوژپشت باشن. چون بررسی کردن و فهمیدن اینا ممکنه تا ۶۰۰۰ کیلومتر برای پیدا کردن جفت مناسب خودشون حرکت کنند! رقابت عشقی‌شون هم باحاله. مثلاً اگر چندتا نر عاشق یه ماده بشن🙊 ماده‌ اینقدر حرکت می‌کنه که نرها خسته بشن و فقط یکی بمونه! پشتکار رو از این نهنگها یاد بگیرید🦦 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
اگه کسی ازمون پرسید قصد ازدواج دارید چه جوابی بدیم؟ پ ن:اگه نخوایم مستقیم بگیم بله جواب جایگزین به جای بله چی بگیم؟ کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
خاطرات سمی خواستگاری
اگه کسی ازمون پرسید قصد ازدواج دارید چه جوابی بدیم؟ پ ن:اگه نخوایم مستقیم بگیم بله جواب جایگزین به ج
وقتی میپرسن قصد ازدواج داری ، من میگم متولد چه سالی هستن و بعد قدشون رو هم میپرسم چون قد خودم ۱۷۰ و بعد اگه به هم بخوره ، شماره مامانمو میدم و میگم تماس بگیرید.تامام
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دختره توییت کرده: پسری که من دوسش دارم vs پسری که منو دوست داره. بعد صاحب عکسه شانسی توییت رو دیده کامنت داده: حالا کی گفته من تورو دوست دارم؟😂 هعی بختت دختر😂😭😂😭😂 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
من وقتی شوهرم اومدن خواستگاریم یه مدت وقت خواستیم برا تحقیق. یه روز گوشیم زنگ خورد و اسم طرف نیفتاد ولی من تا شماره رو دیدم متوجه شدم شماره برادرمه 😍. با صدای گرم و بلند و روی باز همچین سلامی کردم که نشان دهنده ذوقم بود. بعد یهو صدای یه مرد غریبه از اون ور خط اومد🤦‍♀ و من هنگ کردم. پدر شوهرم بود . خیلی خجالت کشیدم 😶‍🌫. گفتم الان با خودش فکر کرده دختره چقدر ذوق کرده اومدیم خواستگاریش 😂 و لحظه شماره میکرده زنگ بزنیم جواب رو بگیریم 😅. تا مدتها یادم میومد، خجالت می کشیدم و تو فکرش بودم. تنها تفاوت شماره پدرشوهرم با داداشم رقم چهارم یا پنجم شمارشون بود و من چهار رقم آخر شماره رو خوندم. از همون موقع شماره پدرشوهرم هم حفظم شد 😅. کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
شوهرم و برادر شوهرم خیییلی بهم دیگه شبیه هستن. من روز بله برونم تازه برا اولین بار برادر شوهرم رو دیدم. بعد من توی اتاق بودم، خانواده همسرم و همسرم اومدن، من از اتاق اومدم بیرون، برادر شوهرم رو دیدم اما انقد شبیه بودن من فکر کردم شوهرمه 😍 اولش گفتم خدايا این چرا نسبت ب هفته پیش یهو انقد قیافش پخته تر شده؟؟ بعد تا وارد سالن شدم از ذوقم رفتم با فاصله ی نزدیکش وایسادم و خییییلی گرم باهاش احوال پرسی کردم و گفتم خیلی خوشتیپ شدی 🤩، بنده خدا یجوری نگام کرد که فهمیدم نه این واقعا اون نیست 😂 اون طرف سالن رو نگاه کردم دیدم شوهرم با دسته گل وایساده داره نگام میکنه. از خجالت آب شدم گفتم بخدا تقصیر من نبود، اینا خیلی شبیه بودن😂😂😂 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi
۲۳ شهریور ۱۴۰۳