May 11
روایت شروع درگیری روز ۲۱فروردین...
نحوه شهادت حسین بواس ...
ضربه جدی رزمندگان لشکر به تکفیری ها در اولین درگیری ...
به نقل از همرزم شهدا در خانطومان؛
تا دقایق دیگر در خط یاسر...⏳
🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
خـــط یاسر ¹⁵⁵🪖
🔖#قسمت_سوم/۱۸فروردین صبح که بیدار شدیم تا صبحانه آماده شود بچه هایی که شب قبل به خط رفتند هم آمدند
🔖#قسمت_چهارم/ ۲۱ فروردین
بعد از نماز صبح پست نگهبانی بعضی از بچه ها که تمام شد از شدت خستگی با همان لباس و پوتین کنار سنگر که پتو پهن کرده بودندخوابیدند . صبح از شدت گرما دیگر نتوانستند و بیدار شدند.
بعد از بیدار شدن بچه ها متوجه شدیم یکی از نیروها که وقتی دنبال موضع ای برای شلیک قناسه میگشت پایش روی میله آهنی رفته ومیله به شدّت به صورت او اصابت کرده و زخمی می شود.
همکارانی که شب گذشته در خط بودند با آمدن #حسین_بواس ویکی دیگر از بچه های گردان خط را به آنها تحویل داده وبه عقب برگشتند تا کمی استراحت کنند یا اگر امکانش فراهم شد تماسی با خانواده بگیرند.
تا برگشتند به شهر دستور رسید فورا آماده شویم چون در خط تحرکات زیادی مشاهده شده است،بلافاصله تمامی نیروهایی که در عقبه و شهر بودند به سمت خط حرکت کردند.
📍صدای حسین بواس توی بیسیم میامد که میگفت حجم آتش دشمن خیلی زیاد است یه کاری بکنید. به نزدیکی خط و منطقه ۱۵۰۰(منطقه امنی که از خط فاصله دارد و در تیر دشمن نیست و نیرو ها برای تهیه غذا و مهمات به آنجا مراجعه می کنند)که رسیدند مشاهده کردند نیرو های سوری که برای ساخت سنگر آمده اند برای در امان ماندن از کپسول جهنمی درحال فرار هستند (یک نوع موشک دست ساز تروریست ها که با کپسول ۱۱کیلویی ساخته میشود ) که از آسمان میبارد هست که مبادا کنارشان اصابت کند .
💔در همان حال بچه ها فهمیدند امروز روز سختی در پیش دارند. به خط که رسیدند فرمانده خط بچه هارو به سه قسمت تقسیم کرد و هر کدام با سرعت به سنگر مربوطه رفتند. بچه های فاطمیونی که در خط بودند هرکدام در سنگرشان پناه گرفته بودند تا حالا چنین وضعیتی ندیده بودیم از آسمان خمپاره و کپسول جهنمی مثل باران میبارید و بچه ها با هر صدا خودشان را به داخل سنگر پرت میکردند تا آسیب نبینن.
کل شهر زیر آتش سنگین تروریست ها بود
حدود ساعت ۱۳نماز را نیروها نشسته خواندند و ناهار رسید در آن گیر و دار چیزی از گلوی کسی پایین نمیرفت چون هر لحظه ممکن بود کپسول جهنمی یا خمپاره کنارت اصابت کند .
تروریست ها هم عقبه و هم جلوی شهر را میزدند تا پشتیبانی به ما نرسد در همان لحظه دیدیم که کپسولی به انتهای کانال که به نونی معروف بود خورد و احساس کردیم بچه هارا زدند، در همان لحظه بیسیم زدند که بیایید و بچه ها را ببرید به نونی که رسیدیم دیدیم یکی از بچه های ما کنار یک پیکری ایستاده فک کردیم ان شخص شهید شده ولی پتو را که کنار زدیم دیدیم زنده است ولی ...
#ادامه_دارد
#روایت_خانطومان
🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌در ساعاتِ پایانی ماه مبارك رمضان، ۶تن از نیروهای انتظامی در حمله تروریستی در شهرستان سیب سوران سیستان بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند...
🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
خـــط یاسر ¹⁵⁵🪖
❌در ساعاتِ پایانی ماه مبارك رمضان، ۶تن از نیروهای انتظامی در حمله تروریستی در شهرستان سیب سوران سیس
🔹این دو خودروی در حال انتقال عامل اصلی شهادت شهید «شیبک» از سیب و سوران به مهرستان بودند که در مسیر برگشت به سیب و سوران مورد حمله عناصر گروهک جیشالظلم قرار گرفتند.
متاسفانه ۵مامور پلیس در این حمله به شهادت میرسند و ۱مامور دیگر مجروح میشوند.
🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
🖼 مارا مدافعان حرم آفریدهاند
💢گرامی باد سالروز عروج ۳مدافعحرم مازندرانی که ۲۱ فرودین ۱۳۹۵ در خانطومان سوریه به شهادت رسیدند.
شهید محمدتقی سالخورده
شهید سیدسجاد خلیلی
شهید حسین بواس
🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
❤️🩹برادر شهیدم
شهادتت مبارک .
شهید حسین بواس
گردان تکاور امام سجاد علیهالسلام
لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا
هدیه به روح مطهر شهید ۵ صلوات.
🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
خـــط یاسر ¹⁵⁵🪖
🔖#قسمت_چهارم/ ۲۱ فروردین بعد از نماز صبح پست نگهبانی بعضی از بچه ها که تمام شد از شدت خستگی با هم
🔖#قسمت_پنجم/ ۲۱ فروردین
فک کردیم ان شخص شهید شده ولی پتو را که کنار زدیم دیدیم زنده است ولی بدنش پاره پاره شده و بشدت دچار مجروحیت در تمامی قسمتهای بدنش شده
💔از بچه ها سراغ حسین بواس را گرفتم اطلاعی نداشتند از کنار بشکه ها به پایین که نگاه کردم دیدم حسین به پشت افتاده احتمال دادم شهید شده...
بعد از اوردن پیکر یکی از بچه ها که به شدت زخمی شده بود بچه ها برگشتند تا پیکر حسین بواس را هم بیاورند...
در مسیر که در حال انتقال پیکر یکی از همکاران بودم داشت وصیت میکرد که مراقب دخترم باشید ما سعی داشتیم اورا آرام کنیم.
در راه توی دلم میگفتم انشالله سوییچ روی ماشین باشد که خداروشکر بود و نشستم و روشن کردم. چند نفر از بچه ها خودشان را پیاده برای کمک به ما رسانده بودند و به انها نشان دادیم که بچه ها کجا هستند
حرکت کردیم و رفتیم به بهداری که رسیدیم نگران حسین بودم و سریع برگشتم
به خط که رسیدیم همچنان آتش دشمن سنگین بود .
خودم را سعی داشتم به کانال برسانم ولی انقدر آتش دشمن سنگین بود کار سخت بود خداروشکر رسیدم به خط و بچه هارا دیدم که گفتند حسین شهید شده است💔
بچه ها با سختی زیاد پیکر آن را کشانده بودند تا به دست تروریست ها نیافتد
دشمن حمله زمینی خود را شروع کرده بود
بدن حسین داخل پتو بود سعی کردم به پشت برگردانم و ببرم که سخت بود و باید داخل برانکارد میزاشتیم و میبردیم.
در راه دلم برای محمد جواد پسر حسین بواس سوخت و بچه ای هم در راه داشت
به ماشین که رسیدیم پیکر حسین را پشت گذاشتیم در همان لحظه خمپاره ای به سمت ما می امد که سریع خیز رفتیم
که خمپاره به فاصله ۴ ۵ متری ماشین اصابت کرد به طوری که کل شیشه های ماشین خورد شد...
#ادامه_دارد
#روایت_خانطومان
🔖 @khat_yaser /خط یاسر ¹⁵⁵
خـــط یاسر ¹⁵⁵🪖
🔖#قسمت_پنجم/ ۲۱ فروردین فک کردیم ان شخص شهید شده ولی پتو را که کنار زدیم دیدیم زنده است ولی بدنش پ
🔖#قسمت_ششم /۲۱فروردین
توی ماشین نشستیم و خداروشکر ماشین روشن شد بچه های فاطمیون میگفتند باید بمونید تا پیکر شهدای مارا هم بیاورند یکی از بچه هایشان برای خاطر جمع شدن سوییچ را از روی ماشین برداشت
من دیگر نمیتوانستم تحمل کنم از حسین حلالیت گرفتم و رفتم به خط اتش خمپاره دشمن کمتر شده بود که این نشان از حمله زمینی انها میداد صدای تانک ها ونفربر هایشان به گوش میرسید که به دنبال راهی برای ورود هستند
دشمن خود را به کانال رسانده بود به طوری که درگیری در بخشی از خط به فاصله 4 5 متر رسیده بود
بی ام پی های دشمن به نوبت می آمدند و نیرو پیاده میکردند که یکی از بی ام پی های آنها را موفق شدیم بزنیم
چند نفر از نیرو های دشمن بر اثر شکافی که گلوله تانک ایجاد کرده بود توانسته بودند وارد خط شوند که بچه های ما مجبور شدند تا موانع بشکه ای عقب نشینی کنند
تانک ها موفق شده بودند از خط مالک نفوذ کنند و بچه ها عقب نشینی کرده بودند
تانک دشمن وارد خط شد و جنازه های خود را ببرد با مقاومت بچه های ما تانک مجبور به عقب نشینی شد
چند لحظه ای در خط آرامش نسبی برقرار شد اما ناگهان دشمن از جناح اقدام به هجوم سنگین تری کرد خط یاسر به دلیل اشرافیت به محور های همجوار از اهمیت بالایی برخوردار بود
درگیری دیگر از روبه رو نبود و دشمن از جناحین وارد میشد
زمانی که من یکی از بچه ها را داشتم انتقال میدادم اسلحه من توی ماشین جاموند و اسلحه ای نداشتم دشمن به فاصله 50متری ما رسیده بود جوری که من سر آنها را به وضوح میدیدم که در حال جا به جایی هستند
دشمن از پشت شروع به تیراندازی کرد که سریع سنگر گرفتیم
اوضاع داشت بحرانی میشد و ما داشتیم در محاصره قرار میگرفتیم ...
#ادامه_دارد
#روایت_خانطومان
🔖 @khat_yaser /خط یاسر¹⁵⁵