شاه پناهم بده، خستۀ راه آمدم
آه نگاهم مكن، غرق گناه آمدم
گر بپذیری رضا، ور نپذیری قضا
زائر ناخواندهام، خواه نخواه آمدم
راه خراسان چنین، ماه خراسان چنان
شاه خراسان ببین، بهر پناه آمدم
شاه خراسانیام، رستم دستانیام
دست مرا رد مكن، بر درِ شاه آمدم
آن دم زندانیام، بازدم جان شده
از قفس سینهها، همچون آه آمدم
پیرهن یوسفم! یا كفن یوسفم؟
بوی تن یوسفم، كز دل چاه آمدم
بستۀ بست توام، لولی مست توام
ضربۀ شصت توام، بر دف ماه آمدم
مشهدِ مشهودِ من، حضرتِ محمودِ من
طالعِ مسعودِ من، نامه سیاه آمدم
شافی دارالشفا، پنجره فولاد كو؟
در طلب شاخهای، مهرگیاه آمدم
باد موافق وزید، از طرف صحن قدس
نام مرا خواند و رفت، چون پرِ كاه آمدم
#محمود_حبیبی_کسبی
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz