eitaa logo
خاتم|خانه‌شعروادبیات
190 دنبال‌کننده
186 عکس
20 ویدیو
2 فایل
خانه شعر و ادبیات خاتم، یک مجموعه متشکل از جوانان اهل شعر و ادب استان فارس که در زمینه های مختلف ادبی، به فعالیت می پردازند. این صفحه برای بارگزاری مطالب مربوطه ، اطلاع رسانی جلسات و به اشتراک گذاری آثار شاعران اهل استان فارس ایجاد شده است. همراه ما باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 معرفی کتاب رمان نوشته در سال ١٣٩۶ و در ٣٣٢صفحه به همت انتشارات که متعلق به آستان قدس رضوی است، به چاپ رسیده است. 🔷دعبل خزاعی از پرجرئت‌ترین شاعران شیعه در زمان امام موسی بن جعفر(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) بود، این رمان، قصه ی آشنایی و عشق دعبل به همسرش زلفا را روایت می‌کند. در کنار روایتی عاشقانه از زندگی دعبل خزاعی، نویسنده بستری فراهم کرده تا مخاطب را با زمانه امامان مذکور بیشتر آشنا کند، همچنین سعی کرده است تا حوادث را بر اساس داده‌های تاریخی بازآفرینی کند. اشاره و شرح دیدار دعبل با امام رضا علیه السلام از جمله این روایت های تاریخی است. ✨شاعر جوان با دیدن دختر اسیر، به دنبال رسیدن به اوست و بعداز ملاقاتش با وی که با رنج و زحمت بسیار فراهم شده، علاقه فراوان دختر به اهل بیت «علیهم السلام» را متوجه می شود. دعبل در سرودن شعر تبحّر فراوانی دارد و به تأسی از زلفا از این سلاح برای بیان رنج ها و مصیبت های امام موسی کاظم «علیه السلام» و امام رضا «علیه السلام» استفاده می کند. 📕نویسنده این کتاب،کار خود را از مجله «سلام بچه ها» آغاز کرده،و داستان ها و کتاب هایش در جشنواره های مختلف، مورد تقدیر قرار گرفته است. کتاب مشهور و جذاب «رؤیای نیمه شب» نیز اثر همین نویسنده خوش قلم است. 🔖بریده کتاب: از کاروان سرا بیرون آمد. پایش پیش نمی رفت. هضم این واقعیت تلخ برایش سخت بود که مردانی از شیعیان را به بهانه های واهی کشته بودند و دختران و زنانشان را مانند غنیمت جنگی می بردند تا بین خود تقسیم کنند. نمی توانست به خود بقبولاند که آن دُرّ یتیم را مانند اسبی اصیل و کمیاب بفروشند و یکی که شاید پدربزرگ او به حساب می آمد، صاحبش شود... 📚 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. هر آنچه در پیدا در نهان می اندیشم به چشم های تو در ناگهان می اندیشم تو در مسیر افق چشم می سپاری و من به بی کرانگی آسمان می اندیشم...✨ ✍ |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10+Dar+Meykadeh+Eshgh.mp3
3.89M
🎵باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش...🕯 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«من از نهایت ابهام جاده می‌آیم هزار فرسخ سنگین پیاده می‌آیم» این اوّلین بیت شعری بود که از علی معلّم شنیده بودم، آن زمان که هنوز کتاب «رجعت سرخ ستاره» را ندیده بودم و این کتاب در آن زمان سخت نایاب بود. اینترنت هم نبود که یک جستجو بکنی و انبوه شعرهای شاعر پیدا شوند. یا باید کتاب می‌داشتی یا هیچ. که بالأخره کتاب را سیّدعبدالله حسینی برایم هدیه کرد، از بس دید که مفتون شعر علی معلّم شده‌ام. و من بارها خواندم شعرهای علی معلّم در آن کتاب را و بارها... و آرزوی دیدن شاعرش را داشتم، که بالاخره میسّر شد... کامل محمدکاظم کاظمی برای علی معلم دامغانی را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12319/ @shahrestanadab |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پرویزن
مناقب_فاطمي_در_شعر_فارسي.pdf
2.57M
"مناقب فاطمی در شعر فارسی" احمد احمدی بیرجندی: بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی با اشعاری از و... پ.ن: شعر دینی فاخر بخوانیم. https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غروب بود که از ره رسید مرگی سرخ در این زمانه مرگ سفید مرگی سرخ! در این زمانۀ منع عبور و منع مرور خوشا گشایش راهی چنین به قلعۀ نور شکست صولت سرما... مگر بهار شده‌ست؟ که باز دامن البرز لاله‌زار شده‌ست چه شعله‌ای‌ست چنین پر شرر دماوندا! چه آتشی‌ست تو را در جگر دماوندا! چقدر لاله دمیده‌ست... داغ تازۀ کیست؟ گدازه‌های پراکندۀ جنازۀ کیست؟! چه سرخ می‌شکفد آتش سرازیرت گدازه‌های تن آرش کمانگیرت تو کوه نور شدی... تو حرا شدی کم‌کم دهان گشوده به إقرأ و ربک الأکرم «احد» شدی تو و رقصید «هند» و عصیانش که بر کشد جگر حمزه را به دندانش فغان اگر نرمانیم بدسگالان را برادران سگ زرد را... شغالان را به قاتل تو چه پیغامی و چه پسغامی؟! سخن مباد مگر دشنه‌ای و دشنامی   |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
05 Ey Hayate Dele Har Zende Deli, Dashti.mp3
20.87M
🎵ای حیات دل هر زنده دلی سرخ‌رویی دهِ هر جا خجلی |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1⃣قطعه اول |من خاک مقدس فلسطین هستم...!| [شاعرانه های شیراز در حمایت از جبهه سرافراز ] 👤شاعر: آقای پویا نعمت اللهی 🪟 رویداد عصر شعر ✌️🇵🇸 📅 پاییز ۱۴۰۳ - شیراز 🔰ادامه دارد... |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📓📓📓 📓📓 📓 توصیه نویسندگان و شاعران شیرازی برای شرکت در پویش "کتاب‌هایم نذر مقاومت" ✌️🏻 شما هم دعوتید...📚 ✨سوگواره ستاره درخشان مقاومت✨ 📍 ۱۵ آذر ماه_مهدیه بزرگ شیراز جهاد ادامه دارد...🏴 📓 📓📓 📓📓📓 اینجا نوجوونیت لایـــــ❤️ـــــک میشه 🌱https://eitaa.com/Bashgahe_dokhtaran_owj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 سه چار کودک و تابوت مادر و یک مرد چه سخت بود بگوید یواش گریه کنند نخواست شهر بفهمد،نخواست مردم...نه که حیفِ فاطمه، اینان براش گریه کنند... شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد 🏴 خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت :: ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت 🏴 خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30-bogzar.mp3
3.26M
🎵ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم... خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
تا پرچم اعتقاد و ایمان بالاست انگشت بشارت شهیدان بالاست گیرم که سقوط کرد بشار اسد دست اسدالله کماکان بالاست ✍ خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
🚩 سقوط تمام شهر اگر ناگهان سقوط کند قرار نیست که ایمانمان سقوط کند وطن حکایت عشق است، مال دنیا نیست که با معامله‌ی این و آن سقوط کند! ز پادشاهیِ سلطان‌حسین‌ها چه‌عجب که با محاصره‌ای اصفهان سقوط کند خدا نیاورد آن روز را که مملکتی ز بی‌کفایتی حاکمان سقوط کند به عافیت‌طلبان نرخ ترس و سازش را خبر دهید، که بازارشان سقوط کند نگاه زخمی شهری به استقامت توست مباد سنگرت ای قهرمان سقوط کند بت بزرگ قرار است تکه‌تکه شود به پای بت‌شکن داستان سقوط کند عزیز! یوسف خود را به عالمی نفروش چه‌غم که ارزش پول جهان سقوط کند! |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زن-رشک-حور-بود-و-تمنای-خود-نداشت.mp3
1.36M
🔳رشک حور🔳 زن، رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانه‌ی علی سر افشای خود نداشت ام‌البنین کنایه‌ای از شرم عاشقی است کز حجب، تاب نام دلارای خود نداشت در پیش روی چار جگرگوشه‌ی بتول آئینه بود و چشم تماشای خود نداشت زن؟ نه! همای عرش‌نشینی که آشیان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق، پاره‌های جگر داده بود و لیک بعد از حسین میل تسلای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ دستی برای یاری مولای خود نداشت... ✍🏻 سالروز وفات اسوه‌ی شیرزنان عالم حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها تسلیت باد🏴 خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
هدایت شده از حوزه هنری فارس
📚 آیین رونمایی از مجموعه شعر «شی‌رس‌ خاتون» 🌱 سروده دکتر غلامرضا کافی با حضور: 🔻دکتر اسماعیل امینی 🔻دکتر محمد مرادی ▪️زمان: دوشنبه ۲۶ آذر۱۴۰۳ - ساعت ۱۶ ▪️مکان: کتابفروشی سوره مهر اردیبهشت واقع در پردیس سینمایی استاد امین تارخ 📲 با ما همراه باشید : سایت | اینستاگرام | تلگرام | بله | ایتا | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. از روز دستبرد به باغ و بهار تو   دارم غنیمت از تو گلی یادگار تو تقویم را معطل پاییز کرده است  در من مرور باغ همیشه بهار تو از باغ رد شدی که کشد سرمه تا ابد بر چشم های میشی نرگس غبار تو فرهاد کو که کوه به شیرین رها کند با یک نگاه کردن شوریده وار تو کم کم به سنگ سرد سیه می شود بدل خورشید هم نچرخد اگر بر مدار تو چشمی به تخت و بخت ندارم مرا بس است  یک صندلی برای نشستن کنار تو ✍ خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz