#شهیدانه❤️
🌱همیشہ همسرداریش خاص بود ؛
وقتی مےخواستیم با هم بیرون برویم ، لباس هایش را مےچید و از من مےخواست تا انتخاب ڪنم ؛
از طرف دیگر توجہ خاصی بہ مادرش داشت .
هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمےدید ،
تعادل را رعایت مےڪرد ؛
بہ خاطر دل همسرش دل مادرش را
نمےشڪست ؛
و یا بہ خاطر مادرش بہ همسرش بےاحترامی نمےڪرد...
✍ بہ روایت همسر ...
#شهید مدافع حرم مهدی نوروزی
.
@khate_atash
💠 اصرار برای دیدن آقای خامنهای💠
فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟»
«حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره».
حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و میفرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
شهید بالازاده میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
🌷 شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟»
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
🌿 حضرتآقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»
🌹 حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
#شهید مرحمت بالازاده
@khate_atash
#شهیدانه❤️
🌱درآمدش که بهتر شد، همیشه پی این بود که دستی به بار دیگران بزند. چند بار ازش قرض گرفتم؛ صد تومان، دویست تومان. نزدیک پیروزی انقلاب، کارگرهای شرکت نفت اعتصاب کرده بودند. برای پیر مرد، پیرزن های محله نفت تهیه می کرد و می برد در خانه شان. گاهی برنج، روغن، گوشت و از این جور چیز ها می خرید و می فرستاد برای کم درآمد های محل.
#شهید #احمد_کاظمی
@khate_atash
#شهیدانه❤️
دوربین خدا
🌷سه روز، روزه گرفت. از او پرسیدم: چی شده؟ چرا غذا نمیخوری؟ گفت: دارم خودم را تنبیه میکنم. گفتم: مگر چکار کردی که خودت را تنبیه میکنی؟ گفت: یادت است آن روزی که بچههای تبلیغات لشکر، با دوربین، به گردان ما آمده بودند. گفتم: خوب. گفت: وقتی دوربین سمت من آمد، مرتب نشستم و موهایم را مرتب کردم. گفتم: خب، اشکالی دارد؟
🌷....آهی کشید و گفت: بعد از مصاحبه فکر کردم، با خودم گفتم: ابراهیم! این مصاحبهها را مگر چه کسی میبیند؟ آدمهایی مثل خودت. ولی با اینحال، تو خودت را مرتب کردی و درست نشستی و مواظب رفتارت بودی، اما میدانی که سالهاست در مقابل دوربین خدا قرار داری و هرطور که میخواهی زندگی میکنی و هیچ وقت هم خودت را جمع و جور نکردهای؟ این فکر مرا اذیت میکند که چرا بندههای خدا را به خدا ترجیح دادم؟ بنابراین خودم را تنبیه میکنم!
خاطره ای به یاد #شهید ابراهیم محبوب فرمانده گردان حزب الله
#راوی: رزمنده دلاور غلامرضا سالم
منبع: سایت نوید شاهد
#khate_atash
▪️خاطره همسر شهید چمران از شب آخر حیات دنیوی #شهید_چمران:
هر وقت می رفت تهران (از اهواز)روز بعد بر می گشت امروز (٣٠خرداد۶٠) صبح رفت و عصری آمد تعجب کردم.
گفتم چرا زود آمدی
گفت ناراحت شدی؟
- نه فقط تعجب کردم.
گفت تا حالا دیده بودی من با هواپیمای خصوصی سفر کنم؟
ندیده بودم..
+ به خاطر شما آمدم امشب پیشت باشم.
رفت دراز کشید. داخل اتاق شدم او را بوسیدم، آرام و به سقف مینگریست.
گفت: بشین، من فردا شهید می شوم. دو وصیت به شما دارم.
بعد از من در ایران بمان کشور شما حکومت الهی ندارد.
دوم ازدواج کن.
گفتم زنان پیامبر الگو هستند آنان ازدواج نکردند.
از این مقایسه ناراحت شد.
شب به فکر بودم که این حرفها چیست؟
صبح زود که درب منزل داشت سوار ماشین میشد کلت کمری داشتم خواستم به پایش شلیک کنم که نرود اما جرأت نکردم. رفت و من به منزل تنها دوستم در اهواز خانم خراسانی رفتم و داستان شب را تعریف کردم. دلداری ام میداد تا اینکه تلفن منزلش زنگ خورد و او مرتب "نه" می گفت. گفتم چه شده؟ گفت چمران زخمی شده. گفتم خیر او #شهید شده است و باهم به سردخانه رفتیم و جنازه مصطفی را دیدم و گفتم: خدایا این قربانی را از ما بپذیر!
اون روز چمران از اهواز تا دهلاویه (٧٢کیلومتر) فقط مینویسد. با اعضاي بدنش خداحافظی می کند و...
همسر شهید چمران می گوید ۶ ماه بعد از شهادت چمران، امام متوجه شد ما خونه نداریم به بنیاد شهید گفت. خونه ای به من دادند، اما هیچ وسیله ای نداشتم. یکی از دوستان مصطفی مقداری لوازم اولیه زندگی برایم آورد. جاودانه باد
#چمران_عزیز
#دهلاویه
@khate_atash
🔹 هلما و قولی که از رهبر انقلاب گرفته بود!
📝 #خط_رهبری چندی پیش و در روایتی ویژه از دیدار خصوصی جمعی از خانوادههای شهدا با رهبر انقلاب، درخواستِ دختر شهید مدافع امنیت #شهید پوریا احمدی از ایشان را رسانهای کرده بود:
"دختر شهید به حضرت آقا گفتند که شما رفتید بهشت زهرا (سلام الله علیها) اما سر مزار پدر من نرفتید! و آقا هم بالبخند به او گفتند توفیق نداشتم حتما و فرمودند که انشالله اگر دوباره به آنجا رفتم میروم."
حالا و پس از گذشت زمان کوتاهی رهبر انقلاب به قولی که به این دخترِ شهیدِ خردسال داده بودند عمل کرده و بر سر #مزار این شهید حاضر شدهاند. نکتهی جالب اینکه از این حضور حضرت آیتالله خامنهای عکسی هم برای هلما ارسال شده است. حالا هلما میگوید:
"من رهبر رو خیلی دوسشون دارم. و باعث افتخارمونه که رهبر با این مهربونیش رفته سر مزار بابای قهرمانم. اگه ببینمشون ازشون تشکر میکنم... بغلشون میکنم.»
🇵🇸@khate_atash
شهید شدن حساب و کتاب دارد..
💠از شهر تماس گرفتند و گفتن برای یک کار فوری باید از محل پلیس عازم مرکز شهر شوم، آرام آرام وارد خیابان آیت الله بروجردی شدم ، نرسیده به محل سابق پلیس راهنمایی رانندگی ،خودرویی را دیدم با پلاک غیر بومی که پشت شیشه عقب آن عکس پرچم انگلیس نصب شده بود، به همراهم گفتم کنار بزنید، ماشین ایستاد و پیاده شدم،با صمیمیت با راننده جوان خودرو احوالپرسی کردم، به او گفتم میدونی این پرچم چه کشوری است که روی خودروی تو نصب شده است؟ گفت آره پرچم انگلیس است.ولی جناب سرهنگ من مسافرم و عبوری به الشتر آمدهام و این پرچم را تزیینی زدم!
گفتم اینجا خاک ایران و جمهوری اسلامی و کشور امام زمان است و نه ملکه انگلیس.
مدارکتان را به من بدهید.این پرچم را پاک کنید و در موقع برگشت از شهر، بیایید پاسگاه پلیس راه،مدارکت را تحویل بگیر چون مهمان ما هستی جریمه ات نمیکنم.
عصر موقع بازگشت به پلیس راه مراجعه کرد، پرچم را پاک کرده بود.
او را بوسیدم و مدارکش را برگرداندم و
گفتم به نظرم هر چند شما جوان هستید و شاید عمدی در کارتان نباشد ولی درست نبود که شما با پرچم انگلیس در خاک ایران رژه بروید و این همه شهید دادیم انگلیسیها را بیرون کردیم.
خندید و قبول کرد وخیلی عذرخواهی...
از رفتار صمیمانهام بسیار تشکر کرد و گفت حقیقتاً باید زودتر پاک میکردم با لبخند خداحافظی کرد و تا بدرقه اش کردم...
نقل از زبان #شهید عبدالرحمان حقیقی مقدم، فرمانده پلیس راه سلسله و دلفان برای یکی از اصحاب رسانه شهرستان الشتر
ایشان چند روز پیش در حین مجاهدت و خدمت،جان خود را فدای مردم منطقه کرد...
🇵🇸@khate_atash
1.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 اسم این آدم در دیوان شهدا نوشته میشه، براش در هر شب و روز، ثواب هزار #شهید مینویسند!
🇵🇸@khate_atash
دختر آرایش کرده در حالی که سگی بغلش بود در صف نذورات ایستاده بود خانمی تذکر داد؛دیگری برآشفت که چرا می خواهید #امام_حسین را مصادره کنید ؛درب این دستگاه بر همه باز است ؛حتی بی حجاب و #شرابخوار ؛ مادر پیری با صدای لرزان گفت :
پس امام حسین بی خود #شهید شد؛ چون یزید ایرادی نداشت ؛ کمی مست بود؛ #زن_باز بود و #سگ_باز
🇵🇸@khate_atash
🌱نخبه علمی بود
به قدری باهوش بود که
در۱۳سالگی به راحتی
انگلیسی حرف میزد
درجبهه آموزش زبان مۍداد
والفجر۸ #شیمیایی شد
و در۱۷سالگی به #شهادت رسید
#شـهید محمود تاج الدین
🇵🇸@khate_atash
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت فرزند #شهید رئیسی از آخرین نوروزی که در کنار پدر بود
@khate_atash
#طنزموشکی🤩😎
#مادرشوهرم مکه است.
دوشب پیش باهاش تصویری حرف میزدم، به شوخی گفتم اگه #شهید شدم حلالم کنید.
نه گذاشت نه برداشت گفت #شهادت لیاقت میخواد🤣
نام موشک: #مادرشوهر
قدرت تخریب:#خیبرشکن
@khate_atash