eitaa logo
🌷خاطرات موضوعی شهدا🌷
495 دنبال‌کننده
217 عکس
19 ویدیو
0 فایل
گاهی وقتا در سخنرانی ها و حلقه های صالحین و ... احساس میشه واقعا جای شهدا خالیه و خاطراتشون کمرنگ شده. برای همین ما تصمیم گرفتیم خاطرات شهدا را موضوع بندی کرده و تقدیم شما دوستان کنیم. @Aseman2411 کپی خاطرات ⬅ با ذکر صلوات نشر مطالب ⬅صدقه جاریه
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از خداحافظی، اشک‌ریزان گفت: «مطمئنم وقت جون دادن، آقا (عج) بالای سرم میاد. من وقتی بخوام جون بدم، می‌خندم😊». مدام پشت سر هم می‌گفت: «خداحافظ، من رفتم✋». ناگهان صدای وحشت‌انگیز سوت خمپاره‌ای مرا در جایم میخکوب کرد. دود و غبار در یک آن، تمام فضا را پر کرد. به بیرون سنگر آمدم و فریاد زدم: مصطفی … مصطفی… دود و خاک، آرام آرام بر زمین می‌نشست. سرش را که از پشت مورد اصابت ترکش قرار گرفته و متلاشی شده بود، دیدم. مثل گل سرخی شکفته بود؛ سرخ و خونین. هنوز زنده بود. سرش را در میان دستهایم گرفتم. با گریه و التماس😭 از او خواستم چیزی بگوید. ابروهایش را حرکت داد. خواست چشمهایش را باز کند، ولی نتوانست. خواست چیزی بگوید، اما نشدو با لبخندی زیبا به سوی حق شتافت. 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28