همسر شهید میثمی:
هادی و حسین، 2 فرزند کوچکمان، دعوایشان شده بود، موهای هم را می کشیدند،
گفت: «آماده شان کن ببرمشان بیرون.» یک ساعت بعد که آمد، دیدم سَرِ دو تای آنها را کچل کرده است. 💇♂
گفت: نمی خواهم من که نیستم و در جبهه هستم تو حرص بخوری!؟
#شهید_عبدالله_میثمی
🌷خاطرات موضوعی شهدا🌷http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28