eitaa logo
خاطرات آمرین
174 دنبال‌کننده
74 عکس
46 ویدیو
8 فایل
سلام همراهان خوب کانال انتقادات، پیشنهادات، خاطرات و تجربیات خودتون رو به آیدی زیر ارسال کنید. @Yavarane_Zohoor خاطرات و تجربیات شما در کانال درج خواهد شد. ❌استفاده از مطالب کانال بدون لینک مجاز نمی باشد.❌ سپاس از همراهی شما💐
مشاهده در ایتا
دانلود
عروسی برادر!! عروسی برادرشون بود. از مدت ها قبل؛ با برادرشون درباره ی نحوه برگزاری مراسم، بحث داشتند. به برادرشون گفته بودن، اگه تو مراسمت آهنگ داشته باشی؛ ما نمیایم!! باور این حرف برای برادرشون سخت بود و فکر میکرد خواهراش پای حرفشون نمیمونن و کوتاه میان... شب حنا بندون شد. با خواهر بزرگتر رفتند آرایشگاه و همسر برادرشون رو دیدند و کنارش موندن تا آماده شد... همگی با هم سوار ماشین شدند و راه افتادند... به بازار که رسیدند به برادرشون گفتند: ماشین رو نگه دار! برادرشون پرسید: چرا؟ مگه کاری دارید؟ گفتند: آره؛ بازار خرید داریم! گفت: پس حنا بندون چی؟ گفتند: ما که گفتیم نمیایم... وقتی پیاده شدند اشک در چشمان هردو حلقه زده بود و ناراحت بودند که نمیتونن در مراسم برادرشون شرکت کنن... مراسم که شروع شد تماس های مادرشون هم شروع شد؛ اما با حفظ احترام مادرشون؛ پای حرفشون موندن و تو مراسم گناه شرکت نکردن... شب عروسی شد! نیت کرده بودند عروسی رو هم نرن... خیلی ناراحت بودن و کلی گریه کرده بودن... غروب که شد، تصمیم گرفتن که برای شام عروسی برن... بسم الله گفتن و حاضر شدن... بعد از تمام شدن آهنگ و برای مراسم شام وارد سالن شدند... عروس و داماد از دیدن اون ها خوشحال شدند... اما بقیه افراد نظرات متفاوتی داشتند... خشک مقدسا! حالا یه شب هزار شب نمیشه و... نظرات و حرف های اونا اصلا براشون مهم نبود... روز پاتختی شد! بالاخره کارشون نتیجه داد و در کمال ناباوری؛ قرار شد مراسم بدون آهنگ برگزار بشه و برگزار شد... 🔴 گاهی لازمه پا روی دلمون بذاریم و پای اعتقاداتمون بایستیم... برای یه خواهر خیلی سخته که تو مراسم عروسی برادرش نباشه ولی این دو تا خواهر ثابت کردند که این دنیا خیلی پست و بی ارزشه که بخواهیم بخاطرش آخرتمون رو خراب کنیم... باید امر به معروف و نهی از منکر رو اول از خودمون و خانوادمون شروع کنیم! اون وقته که بدون حرف و فقط با عمل؛ نشون میدیم کار درست چیه و کار غلط چی... شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 eitaa.com.khaterate.aamerin
🔸 چادرم!❤️ این ترم یکی از درس های دانشگاه یک واحد عملی هم داشت... موقع حضور در کارگاه و انجام کارهای عملی؛ باید روپوش سفید میپوشیدیم!! من و دوتا از دوستانم چادری بودیم و نمیخواستیم چادرهامون رو برداریم.😢 استادمون میگفت: باید چادرهاتون رو بردارید که مشکلی پیش نیاد... ما با احترام به استادمون گفتیم: اگر اجازه بدید ما با چادر راحت تریم!😊 ایشون دوباره دفعه ی بعدی گفتن و ما قبول نکردیم و گفتیم: مراقبیم! ولی اگر لازمه میریم از آموزش دانشگاه، نامه میاریم که مشکلی پیش نمیاد! ایشون چیزی نگفتن... چند روز بعدش فهمیدیم مسئول آموزشی همون قسمت که باید میرفتیم پیششون نامه بیاریم خود ایشون بودن!!!😅 از اون روز هم دیگه به ما چیزی نگفتن و ما هم مراقب بودیم و الحمدلله مشکلی پیش نیومد و تموم شد.🌺 💠 خیلی وقتا؛ همین محکم ایستادن پای اعتقادات، از بهترین و موثرترین روش های امر به معروف و نهی از منکره!👌 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻 🔻 @khaterate_aamerin ارسال خاطرات و ارتباط با ادمین 🔻 @yavarane_zohoor