راوی مادرشهید
🌷وقتی خبراومدن اسرا را از عراق دادن، قند، چایی، برنج و روغن خریدم و با خودم گفتم «اگر حمیدرضا بیاد مهمان خواهیم داشت»؛ هر روز به استقبال اسرا میرفتم تا سراغی از حمیدرضا بگیرم اما باز هم دست خالی برگشتم
در طول این سالها وقتی که به قطعه شهدای خرمشهر میروم؛ وقتی هم که شهدای تفحص شده رو در تابوتها میآوردن😔چشمم رو به پلاکهای روی اون میدوختم تا اسم حمیدرضا رو پیدا کنم اما الان دیگر چشم هام خوب نمیبینه تابوت شهدای گمنام رو تو آغوشم میگیرم، بلکه یکی از آن شهدای گمنام بچه من باشه😭
در طول این چند هزار روز و شب که در انتظار پسرم گذشت، امان از زنگزدنها، در زدنهای موقع و بیموقع؛ نمیشع از این لحظات گذشت؛ درسته که چندین ساله که گفتن حمیدرضا دیگر نمیاد اما باز هم منتظرش هستم هر چه خدا بخواد هنوز هم میگم شاید یه روز بیاد گاهی هم خودم را دلداری میدهم.😔
«احمد» پسرعموی حمیدرضا خیلی دوست داشت، به جبهه بره اما پدرش نمیگذاشت؛ سال 1362 رفت که ضدانقلاب او رو در آب جوش انداختن😡😭و وقتی پیکررو دیدیم چشمهاش از شدت شکنجه از حدقه درآمده بود😭
4_5951661324529303666.mp3
16.13M
اخ چه حال و هوایی داره این گمنامی اخ چه صفایی داره گمنامی بی خبری بی اثری مفقودی 😭قصه ی مادری تنها که یه عمر چشم به راه مثل بارون بهاری غرق اشک وغرق اه
🎤با نوای نریمانی
سلام بر عاشقان و دوستداران راه و سیره شهدا ✋طاعات و عباداتتان قبول درگاه حق ان شاالله روز آزاد سازی خرمشهر است و گفتم از شهید مهرابی که قبلامهمان دل هایمان بودند یادی کنیم باشد بتوانیم پیرو راه و سیره واقعی شهدا باشیم ان شاالله
1_8528139.mp3
23.85M
مناجات سحر🌙
ای قربون کرمت منم راه دادی سر سفرت
ای قربون مهربونیت من کجا و سحر ماه رمضون کجا
دوباره کدوم اقا برام دعا کرده 😭
🎤حاج مهدی رسولی
4_5906752588136579563.mp3
6.58M
🌳جزء خوانی روزانه ماه مهربانی
📖جزء۱۸
🎤استاد #سعدالغامدی
🌷هدیه به شهید نیرو انتظامی شهیدحمیدرحیم فر🌷
کانال رسمی خط سرخ
🌳جزء خوانی روزانه ماه مهربانی 📖جزء۱۸ 🎤استاد #سعدالغامدی 🌷هدیه به شهید نیرو انتظامی شهیدحمیدرحیم فر🌷
✍رشد معنوی در رمضان بدونِ قرآن، ممکن نیست!
اهل سلوک
درجات انسان رو با قرآن تنظیم کردند،
و راه عرفان را از طریق قرآن می دانند.
✨این ماه، وقت رفیق شدن با قرآنه❤️
🌷به نیابت از شهید حمید رحیم فر🌷
ياد باد جسمان غلطان روی مين
ياد باد چشمان بيدار كمين
ياد باد خاكريز، سنگر نمور
ياد باد مردان خاكی و صبور
ياد پرواز، ياد معراج، ياد وصل
ياد روزهای شهادت بوده اصل
ياد روزهايی كه دنيا پوچ بود
هر كسی دائم به فكر كوچ بود
ياد آن روزی كه پول معنا نداشت
هر كسی جز كربلا مأوا نداشت
سلام بر عاشقان و دوستداران شهدا ✋ان شاالله خوب و سلامت باشید حسینعلی صالحی هستم خوشحالم مهمان دلهای شهداییتون شدم
سال ۱۳۴۳در دامن کوههای بلند اطراف دورترین دهات منطقه ماهورمیلاتون به نام میشان «گچساران» در خانواده ای مذهبی و قرانی به دنیا اومدمچون تولدم تو ماه محرم بود اسمموحسین گذاشتن
۲۰روزه بودم که پدر عزیزم واز دست دادم 😔و قتی یک سالم شد مادرمم فوت کرد😭و من خاطره ای از هیچکدوم ندارم واغوش گرمشونو نچشیدم ان شاالله همیشه سایه پدرومادراتون بالای سرتون باشه
تا هشت سالگی با برادرام با سختی بسیار برای خان ها چوبانی میکردیم😔 اما وقتی هشت سالم شد با خواهروبرادرام رفتیم شهر وتویه خونه نیمه ساز که زمستونا از سرما یخ میزدیم زندگی کردیم وکلاس چهارم بودم که داداشم رفت سربازی و من وداداشم مجبور شدیم بریم کارگری تا خرجمون در بیاریم ودرس رها کردم
با شروع انقلاب به انقلابیون و تظاهرکنندگان پیوستم وشبها کنار برادران پاسداری میدادم تا اینکه انقلاب پیروز شد✌️روزا کار میکردموشبا با برادران همکاری میکردم عاشق امام و رساله امام خمینی و مطالعه کتب اسلامی بودم با شروع جنگ راهی جبهه وابادان شدم🚶