230408_008.MP3
5.04M
مداح بختیــــــــــــاری:
◼️سینه زنی بختیاری ختم پدر◼️
#شور
#سالگرد
جواب👇👇👇
ای واویلا دی نیاهه شیر پیا(۲)
چه داغی بی به دلوم ناده خدا
دَدویَلِس بپوشین رخت سیاه
چه دردی بی که نداشته بی دوا
گَپ و کوچیر ایلمون گِرهن عزا
رُمِسته مالُم دی نیاهه شیر پیا
کافر به حالُم دی نیاهه شیر پیا
یه سال به خاکه دی نیاهه شیر پیا
مهمونِ داکه دی نیاهه شیر پیا
سِتینِ گویَل دی نیاهه شیر پیا
غمخوارِ بچیَل دی نیاهه شیر پیا
یه دَم یه ساعت به غریوی جون نُها
زِ ایل و طافه فلونی وابی جدا
چندی زنُم زال دی نیاهه شیر پیا
بخونم دُندال دی نیاهه شیر پیا
وا تیپِ رشتال دی نیاهه شیر پیا
اصل و نَسَب دار دی نیاهه شیر پیا
ایلس عزادار دی نیاهه شیر پیا
ای واویلا دی نیاهه شیر پیا(۲)
👈اجرای سبک: استاد پرویزی🎙
👈سراینده شعر: علیمحمدی📝
@khatme14
#مجلس_سالگرد_فوت_مادر
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دیده چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران، رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
روزهای دلتنگیمان را
به یاد خوبیها و مهربانیهایش سپری میکنیم
و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحهای
به روح پاکش گرامی میداریم
❈❈❈
مادر!
یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمیپیچد
و ناباورانه جای خالیات را نگاه میکنیم و به آستانه در چشم دوختهایم
اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت.
ای کاش میتوانستیم احساسمان را بیان کنیم.
اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند و برگ درختان دفتر،
باز هم نمیتوانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!
❈❈❈
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم، خاطرهای از مادر در خیال ما زنده می شود؛
یک سال است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه گرمش را در بین نگاه های سرد دیگران نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که یاد و خاطره اش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.
❈❈❈
راست میگن فرشتهها نمی تونن رو زمین بمونن.
جای فرشتهها تو آسمونه.
مادرم، یک سال از آسمانی شدنت گذشت. خانه بی نور شد…
❈❈❈
#شعر سالگرد فوت مادر
#سالگرد فوت مادر
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
❈❈❈
اولین سالگرد پرگشودن توست؛
«حمد و سوره» گُلی به گلشن توست …
❈❈❈
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظهها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچهها را پایید.
مثل آن روز که میآمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
آه یک سال گذشت مادرم و تو همچنان نیستی!
❈❈❈
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بار نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
❈❈❈
نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما یکسال است که بیتو فقیر شدهایم ” مادر….
❈❈❈
مادر به تو سوگند در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
❈❈❈
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
❈❈❈
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق، غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رویاست هنوز
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@khatme14
#مجلس_سالگرد_فوت_مادر
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دیده چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران، رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
روزهای دلتنگیمان را
به یاد خوبیها و مهربانیهایش سپری میکنیم
و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحهای
به روح پاکش گرامی میداریم
❈❈❈
مادر!
یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمیپیچد
و ناباورانه جای خالیات را نگاه میکنیم و به آستانه در چشم دوختهایم
اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت.
ای کاش میتوانستیم احساسمان را بیان کنیم.
اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند و برگ درختان دفتر،
باز هم نمیتوانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!
❈❈❈
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم، خاطرهای از مادر در خیال ما زنده می شود؛
یک سال است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه گرمش را در بین نگاه های سرد دیگران نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که یاد و خاطره اش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.
❈❈❈
راست میگن فرشتهها نمی تونن رو زمین بمونن.
جای فرشتهها تو آسمونه.
مادرم، یک سال از آسمانی شدنت گذشت. خانه بی نور شد…
❈❈❈
#شعر سالگرد فوت مادر
#سالگرد فوت مادر
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
❈❈❈
اولین سالگرد پرگشودن توست؛
«حمد و سوره» گُلی به گلشن توست …
❈❈❈
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظهها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچهها را پایید.
مثل آن روز که میآمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
آه یک سال گذشت مادرم و تو همچنان نیستی!
❈❈❈
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بار نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
❈❈❈
نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما یکسال است که بیتو فقیر شدهایم ” مادر….
❈❈❈
مادر به تو سوگند در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
❈❈❈
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
❈❈❈
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق، غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رویاست هنوز
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
https://eitaa.com/khatme14
#مجلس_سالگرد_فوت_مادر
┄┅┅✿💠❀﴾﷽. ﴿❀💠✿┅┅┄
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دیده چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران، رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
روزهای دلتنگیمان را
به یاد خوبیها و مهربانیهایش سپری میکنیم
و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحهای
به روح پاکش گرامی میداریم
❈❈❈
مادر!
یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمیپیچد
و ناباورانه جای خالیات را نگاه میکنیم و به آستانه در چشم دوختهایم
اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت.
ای کاش میتوانستیم احساسمان را بیان کنیم.
اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند و برگ درختان دفتر،
باز هم نمیتوانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!
❈❈❈
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم، خاطرهای از مادر در خیال ما زنده می شود؛
یک سال است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه گرمش را در بین نگاه های سرد دیگران نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که یاد و خاطره اش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.
❈❈❈
راست میگن فرشتهها نمی تونن رو زمین بمونن.
جای فرشتهها تو آسمونه.
مادرم، یک سال از آسمانی شدنت گذشت. خانه بی نور شد…
❈❈❈
#شعر سالگرد فوت مادر
#سالگرد فوت مادر
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
❈❈❈
اولین سالگرد پرگشودن توست؛
«حمد و سوره» گُلی به گلشن توست …
❈❈❈
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظهها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچهها را پایید.
مثل آن روز که میآمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
آه یک سال گذشت مادرم و تو همچنان نیستی!
❈❈❈
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بار نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
❈❈❈
نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما یکسال است که بیتو فقیر شدهایم ” مادر….
❈❈❈
مادر به تو سوگند در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
❈❈❈
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
❈❈❈
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق، غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رویاست هنوز
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
https://eitaa.com/khatme14
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
#سالگرد #پدر #مادر و ...
یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو
دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو
یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت
یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو
درد فراق سخته، این انتظار سخته
بدون تو(( دیگه)) شبای تار سخته،
امان امان ای دل ای دل ای دل
دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست
چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست
یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو
هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست
کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی
کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی
امان امان ای دل ای دل ای دل
* بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....)
#حسین_کریمی_نیا✍
ناشر کتاب ترحیم خوانی "نیم از عالم خاک"
@khatme14
#امید زندگانی مادرم رفت
همیشه سایه ی او از سرم رفت
همیشه با خودم می گفتم ای مرد
اگر پیک صبا بوی غم آورد
اگر روزی امیدت مادرت مرد
گل احساس و امید تو پژمرد
چه خواهی کرد با داغ صنوبر
چه خواهد ماند در باغ صنوبر
اگر نامهربانی ها شکفتند
اگر غربت نصیبان شعر گفتند
چه خواهد ماند جز پاییز دلگیر
دلی از این زمین و آسمان سیر
بود اندوه من ناباورانه
بود حرف دلم بی مادرانه
الا ای مادر خوب و صمیمی
شکوه روزگاران قدیمی
بود " میمت " نشام مهر و الفت
نشان عشق و امید و محبت
" الف " در نام تو معنای آب است
همان احساس و عشق و التهاب است
بود " دال " تو معنای دلی پاک
دلی بی انتها مانند افلاک
بود " رای " تو روح روشنایی
سرود دلکش باغ خدایی
پس از تو باغ من بی عندلیب است
دلم تنها و غمگین و غریب است
🔘🔘🔘🔘🔘
#سالگرد پدر
شده یکسال که من باباندارم
به روی قبراوسرمیگزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیهازدوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغه باباچاره نداره
یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری
پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن
هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره
امون ازیتیمی.امون ازغریبی.یه ساله داغه بابادیدی.برابابات سالگردگرفتی.دوستان.اقوام.آشنایان اومدن براعرض تسلیت.براتون گل آوردن.گفتن این خونه داغداره.داغه بابادیده.بایدتسلای دلشون باشیم.بهتون احترام کردن...ولی گریه کنای مجلس بابا.یه دختری هم داغه بابادید.بجای اینکه بهش تسلیت بگن.تامیگفت بابا.سیلی میزدن.تازیانه میزدن...
😭😭😭😭😭
اگه رقیه هم باباداشت کسی جرات اهانت وسیلی زدن بهش نداشت
یتیمی دردبی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی دختی بی بابانباشد
اگرباشددرجمع مانباشد
الهی دختری درزندگانی
نبیندداغه باب مهربانی
نوحه ،زمزمه ،مرثیه
اشعار تشییع و خاکسپاری
سوم ،هفتم ،چهلم و سالگرد
🔘🔘🔘🔘🔘
زمزمه. .هفت.چهل سال
پدر مادر غیره
مشتر
تموم دلخوشی خونه،،تویی تموم یاور من
بار سفر بستی و رفتی.اما نمیشه باور من
تو رفتی و تموم دنیا، روی سر من میشه آوار
عزیز خوب و مهربونم، پناه من خدا نگهدار
گرفته رنگ و بوی ماتم ،تموم خونه بی تو(مادر)(بابا)
تو رفتی و غمت همیشه به دل میمونه بی تو (مادر) (بابا)
مرهم بزار کمی عزیزم این قلب زار و غصه دارو
. اتیش میگیرم تا میبینم ، رو قبر تو دسته گلارو
چهل روزه به غم اسیرم، چهل روزه دیگه بریدم
چه غصه ایی از این بالاتر، چهل روزه تورو ندیدم.
منی که عاشق تو بودم، چهل روزه که از تو دورم
چهل روزه با اشک چشمام، سنگ مزارتو
میشورم
چهل روزه برات میخونم ،یاسین و سوره تبارک
چهل روز با گریه میگم خونه ی نو باشه مبارک
چهل روز خبر نداری، که خون از این چشام میریزم
راحت بخواب آروم جونم ،لالا لالا لالا عزیزم
لالا لالا لالا عزیزم عزیزم
توجه:
بجای چهل روزه. میشه گفت «چند روزه که» یا «یه ساله که»
#منبع: کتاب --:«نیم از عالم خاک»:--
✍#حسین کریمی نیا
🔘🔘🔘🔘🔘
#رباعي
#جوان ازدست رفته
بود دختر گل بي خار بابا
هميشه دلبرو دلدار بابا
اگر گيرد پسر.دست پدررا
ولي دختر بُود غمخوار بابا
............... ...............
ز دستم دختري والا گوهر رفت
گلي خوشبوي.باخون جگر رفت
صفا درخانه ی مانيست دیگر
بهاراز آسمانم بيخبر رفت
.................................
تونرِ چشم مايی دختر من
توشمع بي صدايی دختر من
زدي با رفتنت.آتش به جانم
بگو با من کجايی دختر من
..............................
اين چراغي است که خاموش.نگردد هرگز
داغ فرزند .فراموش.نگردد هرگز
بارالها.به دلِ خسته و مجروح حسين
مادري هيچ.سيه پوش.نگردد هرگز
.................................
دخترم.زهجران تو.پرپر مي زند دل
زدل تنگي.به هردرمي زند.دل
چو بلبل.در فراقِ.رويت اي گل
به ديوارِ قفس.سر مي زند.دل
یــــاد پــــــــدر
بحر عشق بیکران بودی پدر اسوه عصر و زمان بودی پدر
تا تو بودی من ترا نشناختم دُرِّ بی نام و نشان بودی پدر
زندگی با عشق تو معنی گرفت مأمن امن و امان بودی پدر
خاطراتت دل تسلی ی من است قوت و تاب و توان بودی پدر
هر چه گویم در مقام تو کم است افتخار جاودان بودی پدر
اعتبار دیگری دادی بما عزت مادر جهان بودی پدر
🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘
@khatme14
#متن سالگرد فوت مادر
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران، رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
روزهای دلتنگیمان را
به یاد خوبیها و مهربانیهایش سپری میکنیم
و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحهای
به روح پاکش گرامی میداریم
❈❈❈
یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمیپیچد
و ناباورانه جای خالیات را نگاه میکنیم و به آستانه در چشم دوختهایم
اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت.
ای کاش میتوانستیم احساسمان را بیان کنیم.
اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند،
باز هم نمیتوانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!
❈❈❈
یک سال از عروج ناباورانهات گذشت
این یک سال به ما بی تو یک قرن گذشت
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرده،
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت
یک سال از پرواز معصومانهاش گذشت
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم، خاطرهای از مادر در خیال ما شکل میگیرد؛
یک سالی است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه پاکش را دیگر نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که یاد و روحش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.
❈❈❈
لالایی مادر مهربونم، لالایی مادر عزیزم.
راست میگن فرشتهها نمی تونن رو زمین بمونن.
جای فرشتهها تو آسمونه.
مادرم، یک سال از آسمانی شدنت گذشت. خانه بی نور شد…
❈❈❈
#شعر سالگرد فوت مادر
#سالگرد فوت مادر
#شعر سالگرد فوت مادر
❈❈❈
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
❈❈❈
اولین سالگرد پرگشودن توست؛
«حمد و سوره» گُلی به گلشن توست …
❈❈❈
کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو، ای شببوی شبهای بی بوی من
کجایی ای منِ من؟
کجایی ای من تا جانی دوباره بخشی این من را؟
بی تو این من تهی است، هیچ است و پوچ
با تو این من، من است
آری با تو ای مادرم…
❈❈❈
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظهها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچهها را پایید.
مثل آن روز که میآمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
آه یک سال گذشت مادرم و تو همچنان نیستی!
❈❈❈
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بار نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
متن سالگرد فوت مادر کوتاه
متن سالگرد فوت مادر کوتاه و سوزناک
❈❈❈
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
❈❈❈
نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
پول در جیبمان دوام نمیآورد!
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما یکسال است که بیتو فقیر شدهایم ” مادر….
❈❈❈
💔 شعر سالگرد فوت مادر 💔
❈❈❈
مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
❈❈❈
متن سالگرد مادر فوت شده
شعر و متن سالگرد مادر فوت شده
❈❈❈
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
❈❈❈
💔شعر سالگرد فوت مادر 💔
❈❈❈
شنیدم بهشت هم برایت کم است
خوش به حالت
کاش من را هم میبردی
دلم برایت تنگ است
همیشه عاشقت هستم
شبها به خوابم بیا مثل هر شب
دوستت دارم مادر
❈❈❈
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق، غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رویاست هنوز
@khatme14
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه ختم دختر جوان
#روضه حضرت رقیه شب سوم محرم
#روضه از زبان مادر
#سالگرد(کاربرد هم هفتم وچهلم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
دشتی_ختم_دختر_جوان
♦️گُلی خوش رنگ و بو داشتُم به خونه
♦️اجل مهلت نداد زَنَد جوونه
♦️گُلُم را چید اجل از مو جدا کِرد
♦️که دستش را زِ دست مو رها کِرد
♦️گُلُم پرپر شد و خوابیده در گِل
♦️شرر زد داغِ او بر خِرمنِ دل
♦️نشست تیرِ غمش بر قلبِ زارُم
♦️زِ داغِش همچو ابرِ نو بهارُم
♦️تو که وقتت نبود ای نو جوونُم
♦️رَوی در خاک و مو تنها بمونُم
♦️در و دیوار میگریَد به حالُم
♦️عجب تیری زمونه زد به بالُم
♦️بخواب آروم گُلِ آلاله ی من
♦️بسوزد عالمی از ناله ی من
♦️زِ داغِ دخترم میسوزم ای وای
♦️به راهش دیده من میدوزم ای وای
♦️قَدِ من خم شد وُ تو قد کشیدی
♦️ولی خیری از این دنیا ندیدی
♦️خدایا دخترُم گردید جوون مرگ
♦️چوگُل از دست دوران گشت صد برگ
⬅️مراسم امروز به بمناسبت سالگرد. درگذشت دختر مهربانم برگذار شده انشاالله داغ فرزند نبینی خیلی سخته عزیزان من ازهمه آشنایان همسایگان فامیل تقدیر و تشکر می کنم که در کنارمان بودند و درسالگرد دخترمان شرکت نمودید چقدر دوست داشتیم عزیزان شادی های دخترمان را ببینیم ولی نشد در جوانی از دست دادیم یکسال دخترم صدای نازنینت به گوش ما نمی رسه ،یکساله خنده های زیباتو ندیدیم ، اما دخترم الان یکساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین تو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه خونه مون صفای ندارد
🔸عزیزم خفته درخاکم دخترم ..گل باغ دلم بودی
🔸درخشان گوهرپاکم چراغ محفلم بودی
🔸کجا یابم دگرچون تو دختر خوبم ..اگر دور جهان گردم
🔸تورا ای نازنین دختر که یاروهمدم بودی
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع
حاضر الخصوص روی این دخترعزیزمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما عزیزان داغ دیده درشب سوم محرم قرار داریم دلها روانه کنید خرابه شام
، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید .
صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد .
🔻دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن
🔻عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن
عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد :
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم....
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه..
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️
۱۴۰۳/۴/۱۰
@khatme14
#پدر
#سالگرد
یهساله دلتنگِ نگاهِ پدرم
یهساله که داره میسوزه جیگرم
مَحاله که یادم بره مهربونیت
محاله که فکرت بیفته از سرم
پاشو ببین دوباره بیقراریمو
دو تا چشِ بارونی و بهاریمو
تو رفتی و یه ساله تویِ خونهَمون
هر شب و روز روضهیِ بابا داریمو،،،،
از دلِ مهربون و باصفات میگیم
بغض میکنیم از تو و خندههات میگیم
از ذکرِ یاحسینِ هر روزهیِ تو
از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم
یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین
شک ندارم مهمونِ اربابِ منی
خیالِ من راحته آخه میدونم
حالا کنارِ دلبرِ بیکفنی
حرفِ شبِ اوّلِ قبر که میزنن
هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده
آروم میشم وقتی میگم حسین حسین
شک ندارم آقام به دادش رسیده
مگه میشه یکی حسین حسین بگه
امّا حسین دستِ خالیشو نگیره
هر کسی نوکرِ حسینه آخرش
رو زانویِ یوسفِ زهرا میمیره
کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم
به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین
ثوابِ این روضهیِ گودال واسِه تو
بهشتی میشی با دعایِ زینبین
یادم میاد کفن شدی امّا تنِ ....
عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت
پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود
سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت
خیمههاشو سوزوندن و بچّههاشو
با تازیانه بردن از تو قتلگاه
سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن
شد بدنِ دخترِ دُردونهَش سیاه
یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره
رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود
زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین
تو کوچه بازار وُ محلّهیِ یهود
باید برا آقام حسین گریه کنید
که راهِ عاقبت به خیری همینه
گریه کنید واسه سرِ نیزهنشین
برایِ اون پیکری که رو زمینه
حسین حسین حسین حسین حسین حسین((۴))
🔸️شاعر:
#حسین_ایمانی
@khatme14
#پدر
#سالگرد
شده یکسال من بابا ندارم
انیس ومونس شبها ندارم
گذشته سالگردی از فراقش
خمیده قامتم از سوز داغش
ندارد خانه بی بابا صفایی
به لب دارم پدر جانم کجایی
کجایی ای چراغ خانه ما
کجایی گرمی کاشانه ما
ستون خیمه جانم توبودی
پدر، شمع شبستانم تو بودی
نظر هر سوی اندازم به خانه
دلم گیرد برای تو بهانه
شده یکسال دلِ من بیقراره
سپهر زندگانی تاره تاره
شده یکسال دلم تنگ است بابا
سیاهی بهترین رنگ است بابا
مزار تو شده راه عبورم
شده سنگ غمت، سنگ صبورم
شده یکسال زهجرت در فغانم
بریزد اشک خون از دیدگانم
شده یکسال اما چون چهل سال
ز فرزند تو برگشته ست اقبال
🔸️شاعر:
#علیمحمدی
@khatme14
#پدر
#سالگرد
یهساله دلتنگِ نگاهِ پدرم
یهساله که داره میسوزه جیگرم
مَحاله که یادم بره مهربونیت
محاله که فکرت بیفته از سرم
پاشو ببین دوباره بیقراریمو
دو تا چشِ بارونی و بهاریمو
تو رفتی و یه ساله تویِ خونهَمون
هر شب و روز روضهیِ بابا داریمو،،،،
از دلِ مهربون و باصفات میگیم
بغض میکنیم از تو و خندههات میگیم
از ذکرِ یاحسینِ هر روزهیِ تو
از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم
یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین
شک ندارم مهمونِ اربابِ منی
خیالِ من راحته آخه میدونم
حالا کنارِ دلبرِ بیکفنی
حرفِ شبِ اوّلِ قبر که میزنن
هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده
آروم میشم وقتی میگم حسین حسین
شک ندارم آقام به دادش رسیده
مگه میشه یکی حسین حسین بگه
امّا حسین دستِ خالیشو نگیره
هر کسی نوکرِ حسینه آخرش
رو زانویِ یوسفِ زهرا میمیره
کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم
به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین
ثوابِ این روضهیِ گودال واسِه تو
بهشتی میشی با دعایِ زینبین
یادم میاد کفن شدی امّا تنِ ....
عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت
پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود
سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت
خیمههاشو سوزوندن و بچّههاشو
با تازیانه بردن از تو قتلگاه
سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن
شد بدنِ دخترِ دُردونهَش سیاه
یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره
رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود
زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین
تو کوچه بازار وُ محلّهیِ یهود
باید برا آقام حسین گریه کنید
که راهِ عاقبت به خیری همینه
گریه کنید واسه سرِ نیزهنشین
برایِ اون پیکری که رو زمینه
حسین حسین حسین حسین حسین
https://eitaa.com/khatme14