eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.4هزار دنبال‌کننده
428 عکس
172 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر فراق مادر از برم گوهر تابانم رفت مادرم،شمع شبستانم رفت بود جانم به وجودش بسته رفت واز پیکر من جانم رفت برکت زندگی ام مادر بود مایه ی رحمت یزدانم رفت خانه بی او چه غم انگیزبود رفت او،چهره ی خندانم رفت بی صفا گشته برایم دنیا با غروبش سر وسامانم رفت یاد بادا سر من، زانویش مآمن این دل حیرانم رفت درد دل را به که گویم دیگر شنوای همه دورانم رفت روزگارم شده پائیزانی دوستان،فصل بهارانم رفت حسرت ماندن او بر دل ماند جلوی دیده ی گریانم رفت آه وافسوس شدم بی مادر مهر بی مثل درخشانم رفت شعر:اسماعیل تقوایی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
4_5832346806628910696.mp3
4.79M
ای داد، آی ندیدم مهربانی مثل مادر / آی عزیز و هم زبانی مثل مادر / آی مادر، خوشا آنکس که در این خانه دارد / بهشت آسمانی مثل مادر / آره والله، خونه ای که مادر داره بهشتِ / خونه ای که سایه مادر داره جنتِ / عزیز دل مادر ،خونه ای که مادر داره ، صفا داره/خونه ای که مادر داره برکت داره / مادر حتی مریضش توی خونه باز مایه رحمت و برکته / ای برکت آسمانی من مادر / ندیدم یک فرشته در زمین که / بود قامت کمانی مثل مادر / کی بوده این مادر، کیه؛کیه این مادر / که غیر از او به پای زندگانی / فدا کرده جوانی مثل مادر / ز سختیها بر سختی گذر کرد / ندیدم پهلوانی مثل مادر / آی.............. به کیسویش قسم حقش ادا نیست / کجا کی میتوانی مثل مادر / بپوشی چشم بر هستی دنیا / که چون مادر بمانی مثل مادر / آی................ مادر / به دنیا گشتم و دیگر ندیدم / رفیق و یار جانی مثل مادر / به دنیا گشتم و هرگز ندیدم / رفیق و یار جانی مثل مادر / ندیدم مهربانی مثل مادر... :ناشناس_التماس دعا از کتاب نیم از عالم خاک با صدای حسین کریمی نیا..... حسین کریمی نیا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
جهت مداحی مراسم ترحیم و فوت ای دل ز چه رو طاعت دادار نکردی؟ خوفی ز عذاب و شَرَرِ نار نکردی؟ یک عمر تو را داد خدا مهلت و هیهات دل را بَری از صحبت اغیار نکردی؟ گفتم که مکن پیروی از نفس بداندیش کردی تو از او پیروی و عار نکردی؟ گفتم که مرو از ره بیراهه که چاه است رفتی و هراسی ز شب تار نکردی؟ گفتم به ره خیر بکن سیم و زر ایثار بس سیم گرفتی و زر ایثار نکردی؟ گفتم که مزن تیشه تو بر ریشه اسلام رحمی تو بر این نخل پر از بار نکردی؟ مزد زحمات علی و آل ندادی شرمی ز رخ احمد مختار نکردی؟ دستی به سر طفل یتیمی نکشیدی وز پای به ره مانده برون خار نکردی؟ در مرگ کسی قطره اشکی نفشاندی همدردی خود را به کس اظهار نکردی؟ جز فتنه و شر از تو دگر کار نیاید از خیر چه دیدی که تو این کار نکردی؟ صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟ «ژولیده» مزن دَم به عمل کوش که کاری از بهر خود از گفتن اشعار نکردی؟ از: ژولیده نیشابوری
# ختم جوان# نمک بر زخم دل شیرین تر از خواب سحر گردد جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد پدر در کودکی با شوق دل دست پسر گیرد به امیدی که در پیری پسر دست پدر گیرد خدا امید هیچ پدر مادری رو نا امید نکنه ، همه سرمایه پدر مادر بچه هاشونه همه امید زندگی پدر مادر فرزنده اونم فرزندی که با خون دل بزرگ شده، چه شبهایی که پدر و مادر بالاسر بچشون بیدار موندن و گفتن خدا همه امید ما این بچه است. هر کی داغ جوون دیده منو ببخشه، سخته اگه همین پدر مادر بیان بندای کفن جونشونو باز کنن، برا بار آخر ببیننش، پسرم، زندگی من، عزیز من، سرمایه من یه بار جواب بابا رو بده، یه بار جواب مادر و بده، لالا لالا گل بی برگ و بارم پس از تو روز روشن گشته تارم لالایی میگم و از غم بسوزم پس از تو تیره گشته حال و روزم خدا داند که من طاقت ندارم چگونه زیر این خاکت گذارم یادتونه یا نه، چجوری خاک می ریختن، یادتونه یا نه، آی برادرا و خوهرای دلخسوخته ، چجوری با داداش خدا حافظی کردین، خدا حافظ گل گشته خزونم تو رفتی از فراقت نوحه خونم هنوزم دوری تو نیست باور خداحافظ خدا حافظ برادر اما مجلس جوونه. اجازه بدین دلا رو ببرم کربلا جایی که یه پدر پیر نشست کنار بدن شبه پیغمبرش ، گفت علی تا حالا ندیده بودم جلو بابا پاتو دراز کنی چی شده حالا مقابل رو زمین خوابیدی پاشو عزیزم. بریم به خیمه چشم انتطارت خواهراتن جز یه بدن که، شد اربا اربا چیزی نمونده واسه ی من پاشو عزیزم پاشو عزیزم صورت به صورت علی اکبرش گذاشت هی صدا میزد ولدی علی..... بلند بگو یا حسین این حسین کیست که عالم دیوانه ی اوست این چه شمعی ایست که جانان همه پروانه ی اوست حسین کریمی نیا @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
بنال ای دل که بی مادر شدم من اخ بنال ای دل که بی یاور شدم من اخ بسوز ای دل که بال و پر شکسته خدایا بی کسم پشتم شکسته آی مادر دارا قدر مادر بدونید ، مادر مهربونه ، خودشو فدای اولادش میکنه دخترای داغدیده این عزیز مادر.... میدونم دلی غمدیده دارید.... نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم... میدونم گوشه قلبتون از داغ مادر اتیش گرفته... امّا چه کنم که باید بگم.... خانه ای که مادر نباشه از در و دیوارش غم میریزه.... نمیدونم اون لحظات اخر کنار مادر بودید یا نه.... اشکاتونو آمیخته کنید با اشکای خانوم حضرت زینب.... بریم کنار بستر بیماری خانوم فاطمه زهرا... @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
مدینه تا کربلا مرثیه شهادت حضرت زهرا س شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ---------------------------- در مدینه صورت مادر اگر نیلی نبود کربلا طفلی غذایش گریه و سیلی نبود شعله های کینه و بخل عدو بر در نشست شعله های خیمه آ مد بر دل مادر نشست دست بسته سوی مسجد شد امیر المومنین دست عباسش فتاده علقمه روی زمین خطبه خوان شهر مدینه حضرت زهرا شده خطبه خوان کوفه و شام زینب کبری شده چون مدینه کربلای اول اهل ولا ست امتداد خط سرخ فاطمیه کربلاست تازیانه ،زخم بازو ،پهلوی خیر النسا کربلا شد قوت غالب ضربت سر نیزه ها غنچه ای پرپر به پشت در پرش را باز کرد روی دستان حسین ششماهه اش پرواز کرد چند بیت از شهر پیغمبر به شهر کربلا از حدیث کوچه تا گودال عصر روضه ها چند بیت یا چند مقتل ازدحام اشک و آ ه از مدینه روضه رفت تا علقمه تا قتلگاه --------------------------------- شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
یاحسین ع ایکاش دردمندِ دوایت شوم حسین(ع) لبریز جرعه جرعه دعایت شوم حسین(ع) آب از سرم گذشته! رسیدم که مثلِ حُر در کشتیِ نجات، هدایت شوم حسین(ع) جانم فدای حضرت زهرا(س) که از ازل در طالعم نوشت؛ گدایت شوم حسین(ع) ممنونم از امام-حسن(ع) که اجازه داد روضه نشینِ بزم عزایت شوم حسین(ع) مِهر شهادت است که افتاده بر دلم مُهری بزن که نذرِ ولایت شوم حسین(ع) قابل بدان و جانِ مرا هم قبول کن تا که شهیدِ کرب و بلایت شوم حسین(ع) شرمنده ام که «سر» به تنم هست! حیف شد... در وُسعِ من نبود فدایت شوم حسین(ع)! مرضیه عاطفی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
به جغدی بلبلی گفتا تو در ویرانه جا داری من اندر بوستان بر شاخه سرو آشیان دارم بگردان روی از این ویران بیا با من سوی بستان ببین چندین هزاران سرو و کاج و ارغوان دارم جوابش داد ای بلبل تو را ارزانی آن گلشن مرا این بس که ویرانه، مأوی و مکان دارم اگر ویرانه بد بودی چرا پس دختر زهرا به ویران می نشستی که غمش آتش به جان دارم ای بلبل! من هم مثل تو چمن نشین بودم می دانی کی ویرانه نشین شدم؟ گذشتم از گل احمر پس از مرگ علی اکبر به دل، داغ غم ناکامی آن نوجوان دارم تو بر سر، شورش شمشاد و یاس و ارغوان داری من اندر لانه دل، داغ عباس جوان دارم اُف بر این روزگار! بچه های فاطمه(س) کجا و گوشه ویرانه کجا. چراغها را خاموش کردند. در این تاریکی به یاد یک خرابه نشین باشد. مجلس،خوب مجلسی است حال خوشی هم داریم. روز اربعین هم است، نزدیک زوال ظهر است. آی امام حسین(ع)! این قدر دلمان می خواست امروز کربلا باشیم. آی امام حسین! این قدر دلمان می خواست امروز دور قبرت مثل پروانه بچرخیم. آقایان اهل علم! فضلا! محترمین! رجال فضیلت! متدینین! مذهبی ها! خود امام حسین(ع) هم راضی است که من امروز شما را به حرم این سه ساله ببرم. خدا نکند سرپرست شوی، به خدا سرپرستی خیلی زحمت دارد، مسوولیت دارد. زینب(س) سرپرست بچه ها بود. زینب (س) این همه غمی که دارد باید به همه کارها برسد. بی بی، تمام زنها و بچه ها را خواب کرد. حالا آمد خودش بخوابد. کمتر من این کلمه را با صراحت گفته ام، اما روز اربعین است بگذارید بگویم، آتش بزنم. آی زن و مرد! زینب(ع) آمد روی خاکها بخوابد. تا آمد بخوابد یک وقت دید گوشه خرابه در تاریکیها یک بچه بلند شده، هی می گوید: بابا! بابا! بابا! ای خدا! چه کار کنم؟ با این همه زحمت من این زن و بچه را خواباندم، باز یکی یکی بیدار می شوند بلند شد آمد جلوببیند چه کسی است؟ دید رقیه است. امروز برای امام حسین(ع) داد بزنید. رقیه گفت: من بابایم را می خواهم، من پدرم را می خواهم، الان بابایم اینجا بود. دختر دُر دانه منم به کنج ویرانه منم عمه چه آمد به سرم چرا نیام پدرم الله اکبر، الله اکبر امروز می خواهم نوحه بخوانم، همه با من بخوانید: دختر در دانه منم به کنج ویرانه منم عمه چه آمد به سرم چرا نیامد پدرم الله اکبر، الله اکبر یک وقت دیدند غلامی آمد یک طبق هم در دستش است. یا الله! یا الله! این بچه دوید جلو روپوش را از روی طبق برداشت، دید سر بریده حسین(ع) است. عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده پدر! فدای سر نورانیت سنگ جفا که زد به پیشانی ات بس که دویدم عقب قافله پای من از ره شده پر آبله سر بابایش را به سینه چسباند. صدا زد: بابا! چه کسی مرا یتیم کرد؟ یک وقت دیدند این بچه دیگر ناله نمی کند. وقتی زیر بغل بچه را گرفتند دیدند رقیه جان داده است. @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
بابا،دخترت از دنیا بریده. حالا که زبون ،زبون دخترونه است،دل سنگ آب می شه،دختر دارا. بابا،دخترت از دنیا بریده بدون تو خوشی ندیده این راسته ،زبون حال نیست. ببین همه موهام سفیده زین العابدین علیه السلام گفت: نه یه جای سالم تو بدنش داشت،بابا این دلم افروخته بابایی چشام به در دوخته بابایی خیلی دلم سوخته بابایی یه چیزای دیگه اشو نگفتم،یه خورد نرم گفتم،خیلی اذیت نشی،والا شاعر می تونست بگه. چشام به در دوخته بابایی دامن من سوخته بابایی گریه داری دیگه؟ بابا مگه نگفتی بر می گردم بیا می خوام دورت بگردم عمه رو خیلی خسته کردم وای وای. بابا خوشی به قلبم دست رد زد یه بی حیا بهم لگد زد بدی نکردم ولی بد زد @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
روضه در عزای پدر امروز به یاد دخترای... این بابا بسوز برای رقیه سه ساله حسین برا یتیم باید خیلی گریه کنی خیلی زار بزنی عزیزان داغ دیده شما خیلی دلخوشی ها دارین اگر چه بابا از دست دادین اما کسی به شما بی احترامی نکرد همه ی مردم اومدن به شما تسلیت گفتن لحظه ای که پشت سر تابوت بابا میرفتی پاهات رمق نداشت این خواهرا این مادرا زیر بغلاتونو گرفتن شما رو تسلیت دادن کسی شما رو تازیانه نزد اما بمیرم برا سه ساله ی امام حسین ع یه دختر بگه بابا اما سر بریده ی بابا شو ببینه آی مردم مگه قرآن سفازش بچه یتیم ونکرده شما بگین مگه بجه یتیم سنگش میزنن پس چرا رقیه ی سه ساله رو سنگش میزدن دیدین یه دختر که باباش سفر میره یا فرزند شهید این عزیزان که بابا ندارن بعضی صبحها که پامیشن میگن مادر دیشب خواب بابا رو دیدم آخ بمیرم رقیه هم سر رو خاک خرابه گذاشت وقتی از خواب بیدار شد ظاهرا خواب باباشو دیده بود دلش بهونه ی بابا گرفته اما سر بریده ی بابا رو براش خوردن صدا زد عمه جان کمک کن تا که بردارم سر بابام از روی زمبن عمه جون دیگه دست وپام رمق نداره آخ بمیرم سروگرفت رو سینه گذاشت باهاش درد دل میکنه بابا ی خوبم بابای مهربونم آخ کی رگ ای گردنت رو بریده بابا بابا خیی بابا بابا کی پیشونیتو شکسته بابا بابا بابا چرا چند شب(وقته) خبر از بچه هات نگرفتی بابا.. عجب رسمیه. ..... مرگ بابا کمتر از آه دل یعقوب نیست او پسر گم کرده بود وما پدر گم کرده ایم ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر ای بهار جاودانی ای پدر یادت بخیر روح پاکت ای پدر با امیر الموءمنبن محشور باد خانه ی قبرت زالطاف خدا پر نوز باد عزیزان سوقندی شما هم داغ بابا دیدین اما بگین ببینم برا آخرین بار کجا بابارو دیدین آخرین بار کجا با بابا وداع کردین قربون بچه های حسین برم وقتی آقا برا آخرین بار اومد تو خیمه ها خداحافظیشو کرد اومد سوار بر ذوالجناح شد هر چه کرد دید اسب حرکت نمی کنه چته ذوالجناح چرا حرکت نمی کنی یه وخ اسب آقا با سر اشاره ای به پایین کرد یعنی آقا یکی دست وپای منو گرفته تا آقا نگاه کرد دید سکینه دختر نازدانه اش است آخه مردم دختر خیلی باباییه همه عالم میدونن که دخترا بابا ییند بابا نیاد نمی خوابند منتظر لالاءیند گفت بابا جون نمیزارم بری بابا بابابیا برا آخرین بار منو روزانوت بنشون بابا دست نوازش به سرم بکش بابا آخه امروز یه جور دیگه خداحافظی میکنی بابا گذشت ماجرا رقیه خواهرا عمه ها هم نشسته بودن یه وخ صدای ذوالجناح بابا رو شنیدن همه به خیال این که باباشون اومده از خیمه بیرون اومدن آخ بمیرم خدا امید هیچ کسی رو ناامید نکنه همچین که اومد دید اسب بابا اومده اما بابا نیومده یال اسب بابا خونیه ای وای ای وای... بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است هنگام وداع تو ز بس که گریه کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده است
‍ متن اشعار لالاکن دخترم دورت بگردم لالا کن خسته ای عمه میدونه یه دنیا غم توی چشمات اسیرن لالا کن دنیا اینجور نمیمونه برات قصه بگم خوابت بگیره بگم از بحر خوبی های حیدر شاید یادت بره این لحظه ها رو شاید بیرون بیای از فکر معجر من هر کاری میکنم آروم نمیشی دلت خونه برات عمه بمیره اگر نازت نکردم سوخته موهات عزیزم میدونم دردت میگیره عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه لالاکن دخترم دورت بگردم لالا کن خسته ای عمه میدونه یه دنیا غم توی چشمات اسیرن لالا کن دنیا اینجور نمیمونه بمیرم برات هر بار گریه کردی اومد اشکات روی زخمای گونه ات تو اینقدر دست به پهلو هات گرفتی دیگه میشناسمت با این نشونت بیا و سر روی شونه ام بزار که یکم آروم بشه قلب دوتامون بزار دستاتو توی دستای عمه تموم میشه یه روزی این غصه هامون عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه تو اینقدر داد زدی بابا کجایی دیگه توی صدات جوهر نداری همش میری یه کنج آروم میشینی ولی من که میدونم بی قراری شبا از بس که موندی تو گرسنه بمیرم رنگ رخسارت پریده نمیشه باورم که مثل مادر با این سن کمت موهات سپیده چقدر سخته برام وقتی میبینم روی دستای تو رد طناب عزیزم موندی اینقدر زیر آفتاب رنگ صورتت مثل ربابه عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه @khatmkhanimajma
مناجات و پندیات ترکی @khatmkhanimajma ☑️ختم وترحیم خوانی👆👆👆👆👆 عبادی طارمی دئدیم ای خالق حی توانا منه رحم ایله ای رحمان و دانا اوجا سس گلدی گویدن ای گنهکار اولوبسان اوز الینن سن گرفتار نقدری بزل و بخشش ایلدیم من سالیب یاده منی شکر ائتمدین سن دولاندون بی هدف هر یانی اما اویمده اولمادین بیر لحظ پیدا نه تک سن هامی انسانلار یاتیبلار مقدس دینی دنیایه ساتیبلار گرفتار اولمیان چالمور بو بابی ملالتده اوخور فورا کتابی منه ای بنده دنیادن دانیشما جهالتده قالان جَمعه قاریشما اولار شیطانه خدمت ایلیوللر سنه هر یاندا هزیان سویلیولر اوزاخ اول بو جماعتدن همیشه بولاردا یوخدی چون بنیاد و ریشه اگرچه سن مسلمانسان و لکن اولوبسان خانه ی شیطاندا ساکن سنی بیهوده دوسلار آلادیبلار آنون شام و سحرده آغلادیبلار یانیمدا واردی بیر والا مقامون جهاد ایله چوخلاسین احترامون آچیخدی توبه بابی هر زماندا منی یاد ایله هر کون و مکاندا اورک سینسا من اوردا حاضر اولام اومحزون بنده نین من نازین آلام اویان یاتما جهالت بسترینده خطا جولان ائدیبدی دفترینده گوز آچدیم سسلدیم ای رب رحمان منی ائتدون بو گون زاره و پشیمان گذشت ایله بو شخص رو سیاهی سفاهت ایلیوب چوخدور گناهی قسم وئرم سنی کرب و بلایه صفا و مروه و سعی و صفایه بوغازی اوخلانان طفل ربابه حیالی زینبه اول دل کبابه ابالفضل رشید و با وقاره که اولدی علقم اوسته جسمی پاره او بیکس جان ویرن عطشان شهیده که باش اگموبدی عمال یزیده اگر یازسان منی نوکر حسینه جهاندا آغلارام یکسر حسینه اونون چون با وفا عباسی واردی بیلور هامی دل دریاسی واردی دخیل اولسام وئرر فورا جوابی مریدی حشریده چکمز عذابی ائده بیلمز اونون وصفین (عبادی) علینین اوغلودی بی انتهادی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین