eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.8هزار دنبال‌کننده
429 عکس
174 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سینه از غصه شرر می گیرد          غم از این خانه خبر می گیرد روز وشب منتطرم بر گردی            دل ز هجر تو پدر می گیرد ********** پــــــــــــــــــدر جـــــــــــــــــــــــــان زده داغ غمت آتش بجانم ای پدر جان                              ربودی از تنم تاب و توانم ای پدر جان نشسته گوییا غمهای عالم در دل من                                  ندارد یک ستاره آسمانم ای پدر جان فلک کردی چرا در بندغم عمری اسیرم                            بزیر این همه غم ناتوانم ای پدر جان سیه پوشت شده این خانه ی تاریک و خاموش                  چرا بردی صفا از آشیانم ای پدر جان گرفتار غم و اندوه و هجران تو هستم                          بود نام تو هر شب برزبانم ای پدر جان کسی از سینه ی پر غصه ام آگه نباشد                      یقین بعد از تو من زنده نمانم ای پدر جان نمی دانم چرا این سینه آرامش ندارد                       بود در موج غم روح و روانم ای پدر جان گذارم صورت خود را بروی عکس ماهت                بیادت روضه از مولا بخوانم ای پدر جان همان مولا که رأس از پیکر پاکش جدا شد          از این غم روز و شب گوهر فشانم ای پدر جان علی اکبر و عباس او را سر بریدند                                بیاد اصغر شیرین زبانم ای پدر جان پدر جان کن دعا شیدای محزون را همیشه                دعاگوی تو من در هر مکانم ای پدر جان ****************************************************** یــــاد پــــــــدر بحر عشق بیکران بودی پدر                       اسوه عصر و زمان بودی پدر تا تو بودی من ترا نشناختم                            دُرِّ بی نام و نشان بودی پدر زندگی با عشق تو معنی گرفت                         مأمن امن و امان بودی پدر خاطراتت دل تسلی ی من است                       قوت و تاب و توان بودی پدر هر چه گویم در مقام تو کم است                           افتخار جاودان بودی پدر اعتبار دیگری دادی بما                                 عزت مادر جهان بودی پدر در دل اهل ولا جا داشتی                                 یاد رنج بیکسان بودی پدر دیده بستی از جهان حیله گر                        چونکه مشتاق جنان بودی پدر شیعه بودی رهرو راه علی                              پیرو این خاندان بودی پدر گریه کردی در عزای شاه دین                       در ردیف عاشقان بودی پدر راحت و آسوده از غمها بخواب                   گرچه عمری ناتوان بودی پدر گفت شیدا یاد آن وقتی بخیر                             زینت این آشیان بودی پدر
پند ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️ جهان در گردش است و عمر ماهم رو به پایان است بخواهی یا نخواهی بر بشر اینگونه داستان است بلی دنیا چو بوم است و بشر نقاش این هستی کشد نقشی زاعمالش بد و خوب درکش آسان است یکی عمری به میخانه به سر برده همیشه مست یکی هم در پی روشنگری چون ماه تابان است یکی در فکر تاراج است ندارد شرم از این کار یکی هم فکر بیدار کردن خیل ضعیفان است یکی دائم به مسجد سر به سجاده نهد از عشق یکی هم دزد دین و مذهب خلق مثل شیطان است یکی خون برادر ریزد از نفس فزون خواهش یکی مثل ابوفاضل به یاری از شهیدان است یکی گوید خدایی نیست زند بانگ خدایی را یکی هم مثل موسی رهنمای خلق به یزدان است یکی هم آبروی دیگران ریزد زخود خواهی همی در فکر آزار واذیت های خوبان است یکی مردانگی را وجه احسن میکند اجرا یکی هتّاک وبی پروا چو شیطان جلد انسان است خداوندا بکن یاری که باشم بندهٔ پاکت تمام دغدغه این است بشر دائم به نسیان است قسم خورده که گیرد از کفم ایمان من شیطان مرا دریاب که ایمانم نشان تیر خسران است گهی انسان زروی جهل شود چون بلعم باعور زدست نفس اماره اسیر جرم و عصیان است به هرجا زر کند جلوه رود اکثر زکف ایمان چنان قارون شود انسان که لعن حق بر ایشان است بیا تا مرگ چنگالش نینداخته به حلقومت بکن توبه خداوندت محبّ بر پشیمان است (صفا) هردم کند اقرار که باشد جرم او بسیار ولی داند خدا بر بنده گان همواره رحمان است شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
02.mp3
3.96M
بتاب ای مه که زینب دل غمین است @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
بتاب ای مه که زینب دل غمین است پریشان دل ز مرگ شاه دین است بتاب ای مه رقیه دل کباب است ز مرگ باب خود در پیچ و تاب است بتاب ای مه تو بر گلهای زهرا که پرپر گشته در این دشت و صحرا بتاب ای مه که اندر پای گلها فتاده باغبان از جور اعدا بتاب ای مه که اندر شور و شینم پریشان دل من از مرگ حسینم بتاب ای مه که بینم کودکانم سرشک غم رود از دیدگانم خداحافظ حسین با وفایم که من عازم سوی شام بلایم تویی در کربلا بی یار و تنها من اندر شام غم بی آشنایم بروی نی سرت از کوفه و شام بود هم مونس و هم رهنمایم ترا امشب نگهبان ساربان است من اندر کوفه در بند بلایم یوسفعلی یوسفی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
پند// ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🌷🌷🌷 مبادا پول شود ،دینت برادر شود اموال ، آئینت برادر درون خود کنی از معصیت تار تمام جلوه ماشینت برادر تو در افکار دنیایی ندانی اجل باشد کمینت ای برادر بسازی کاخ و گر افلاک کشد سر شود بستر زمینت ای برادر خیالت هست که پنهان در گناهی نباشند درکمینت ای برادر ملک دائم بود اندر نظاره یسار و از یمینت ای برادر چه خواهی کرد و فردا در دل گور کسی نیست هم نشینت ای برادر نه کاخ و نه زاموال و نه قدرت نگردد هم قرینت ای برادر چه داری تو زاعمال چونکه باشد رفیق بهترینت ای برادر بیا تا وقت باقیست گیر توشه زعمرِ واپسینت ای برادر بود حب علی وآل احمد امید آخرینت ای برادر بکن کاری( صفا )خود بهر فردا نگردد کس غمینت ای برادر شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
دیده عبرت ♻️♻️♻️♻️🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴🔴🔷🔷🔷🔷🔷✅ گشتم اندر دارِ دنیا عمری جاویدان نبود هیچ کس را قدرت دفع اجل از جان نبود هر کسی را داستانی بود در این دهر کهن هر چه بوده بر بشر تقدیر شده جز آن نبود آنچنان از بهر خود زنجیر دنیا ساخته ایم در پریشانی بشر بود و کسی خندان نبود صاحبان عقل را دیدم بسی گوشه نشین آه و افسوس که جهان جز در یدِ رِندان نبود گر چه امیال بشر بوده بسی دور و دراز با وجود مرگ بشر را کاری جز حرمان نبود ای خوشا آنکس که خود را بند این دنیا نکرد گر به دقت بنگری دنیا به جز زندان نبود عابد و زاهد هزاران دیده ام در این سرا غیر جمع اندکی را دوری از شیطان نبود گر چه بوده مدعی بسیار بر ترک هویٰ هر چه دیدم ظاهری بود وکسی سلمان نبود گر چه ما را اسم و رسم باشد مسلمانی بدهر قرآن بر طاقچه دیدم فعلی بر قرآن نبود عاقبت هر کس بیامد در جهان شد رفتنی باز افسوس که بشر آمادهٔ رجحان نبود پای تابوت هر یکی میگفت و این دنیا فناست بعد تشیع شد فراموش میل به ترک آن نبود شد بشر بیمار دنیا و اسیر نفس خویش آنچنان شد غرق دنیا که بر او درمان نبود هر نفس انسان چشد ذائقه از مرگ و ولی چون که نسیان داشت گمانم درک آن آسان نبود بار خود بر بند (صفا ) آماده باش بهر سفر تا بگویند وقت رفتن دیده اش گریان نبود
پند دادن جان 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌷🌷🌷🌷🌷🌷✔️✔️⚫️⚫️ امان از مردن و آن دادن جان از آن وقتی اجل گیرد گریبان ندارد بهر او فرقی از اینکه فقیری یا که باشی مثل شاهان به یک لحظه رباید جان زجسمت خبر دارت کند آیات قرآن هزار سال گر بنوشی شهد دنیا نیرزد لحظه مردن عزیزان در ان دم چون ترا قبله نمایند عزیزانت کنارت چشم گریان نفس افتد شماره تن به لرزه ندارد سودی آن دم آه و افغان اگرچه طرز مردن فرق دارد یکی در بستر و وان یک ز سرطان یکی سالها تن بیمار بمیرد یکی جان میدهد ناگاه چه آسان ولی درسی که زین دنیا گرفتم اجل آید ندارد درد و درمان نگو عمری نکردم وقت باقیست چه بسیار برده ازما زین گلستان سلیمان با شکوهش جان سپارد جلودار اجل نیست درب و دربان اگر مغرور گشتی در زمانه برو یکدم گذاری کن گورستان (صفا ) هرکس برایش هست و تقدیر چو وقتش شد رسد مانند داستان شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
یک نوع فاتحه حضرت امیر(ع) فرمود؛ هرکس بر سر قبری برود وسوره فاتحه و سپس بنشیند و هفت مرتبه سوره قدر را بخواند، بلند نمی شود مگر آن که خدا هم صاحب قبر و هم خود وی را می آمرزد! مستحبّات زیارت قبور؛ بهترین زمان زیارت) بین الطلوعین بهترین حالت زیارت) نشسته بهترین جهت زیارت) رو به قبله بگونه ای که قبر بین وی و قبله قرار بگیرد بهترین اموات برای زیارت) علماء، شهداء، والدین، اقرباء، مؤمنین بهترین عمل در وقت زیارت) طلب آمرزش برای اموات ——— 🌷اللّهُمَّ اغفِرلِلمُومِنینَ وَالمُومِنَات 🌷والمُسلِمینَ وَالمُسلِمَات 🌷الاَحیَاءِ مِنهُم وَالاَموَات 🌷بحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَع الصَّلَوات
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین: چهلم ✳️✳️✳️✳️✳️❇️❇️⚫️🔳 دلم تنک و دلم تنگ و دلم تنک فلک بر شیشه قلبم زده سنگ فلک از داغ بابا کرده زارم چهل روزه ز داغش بیقرارم دلم کرده هوای گفتگویش ببینم بار دیگر ماه رویش فلک کردی عجب گوشه نشینم چگونه روی بابایم نبینم همیشه ذکر نامش گفتگومه همون آغوش پر مهر آرزومه بیا بابا مرا دل شاد و بنما مرا زین درد و غم آزاد بنما بیا تا از رخ تو گل بچینم پدر ای تاج سر ای نازنینم چهل روزه پر و بالم شکسته ره شادی برویم گشته بسته چهل روزه ز مرگت بیقرارم چهل روزه که خورد و خواب ندارم شبانگاهان به یاد تو بخوابم که شاید آئی بابا توی خوابم تو بودئ تکیه گاهم در زمانه فلک بر هم زده این آشیانه صفا بر درد و داغ او دوا نیست ز بعدش آشیانت را صفا نیست شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی در رثای پدر خدایا سایه ی روی سرم رفت کسی که بود یار ویاورم رفت زده داغ پدر آتش به جانم دلم خون گشته زیرا دلبرم رفت شدم چون مرغکی تنها وخسته زمین‌گیرم، چون بال وپرم رفت چه جانسوز است دوران یتیمی زگنج زندگانی گوهرم رفت ستون خیمه ی عمرم پدر بود عزیز این دل غم پرورم رفت سر وسامان ندارم بی وجودش سپهر هستی ام را اخترم رفت سر از غم روی زانویم نهادم بنالم، وای، جان از پیکرم رفت شده ظلمت سرا کاشانه بی او خداصبری، که مهر انورم رفت شعر:اسماعیل تقوایی
🌹🌹🌹🌹➖➖➖🌺🌺🌺➖➖➖🌸🌸🌸🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ////////// غم ورنج وبلا ،سوغات این دنیاست باور کن مثال سیبِ پوسیده رُخش زیباست باور کن اگر صدها رفیق باشند یار ویاورت بشنو بوقت رفتن از دنیا بشر تنهاست باور کن بشر بسکه بود غافل در بند هوی باشد همیشه مست خواب غفلت دنیاست باور کن شنیدم من زهوشیاران دنیا خوش خط و خال است به مثل مار زنگی پر خطر،زیباست باور کن بود معیار سنجش بر زر و سیم عیار آن عیار آدمی فردا بدان تقواست باور کن بهار زندگانی ،خزانی در پی اش باشد اجل مانند تند بادی پی یغماست باور کن ترازوی عدالت بسکه میزان است در محشر بقدره زره ایی اعمال یقین پیداست باور کن مکن تکذیب محشر را توای مست هوای نفس که ربّ اِرْجِعونی نالهٔ فرداست باور کن سلیمان باهمه حشمت به زیر خاک خوابیده که بعد چند صباحی قرعه نام ماست باور کن بترس زان ساعتی پرسند زخیر وشرّ اعمالت دل قبر آن زمان هنگامه ای بر پاست باور کن خوشا آنکس محب مرتضا باشد در دنیا در آن هنگامه ، دیدار علی ز یباست باور کن درِ این خانه باز هست و(صفا) امیدها بر دل بلی چشم امیدش حیدر وزهراست باور کن شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین