#مجلس_پدر_
مرازیباگلی بابا توبودی
چراغ محفلم بابا توبودی
پس ازتوگل دگربویی نداره
اخ گل بی بوبه تن بویی نداره
اخی کسی درزندگی بابانمیشه
اخ کسی مثل پدرپیدانمیشه
اخ بابا بگردم کوه به کوه دره به دره
مثال اهویی گم کرده بچه
مگرماهی شدی رفتی به دریا
بابا مگراهوشدی رفتی به صحرا
اخ بابا درخت غم به جونم کرده ریشه
به درگاه خدانالم همیشه
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#رباعی_در_فراق_پدر
#در_فراق_پدر
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
عزیز دل ما پدر بود رفت
گل باغ دلها پدر بود رفت
به هنگام تنهایی ورنج ودرد
طبیبم خدایا پدر بود ورفت
پـدر آن عـزیـز دلـم یـاد بـاد
ز نور خانه ی قبرش آبادباد
الهی شودهمنشین حسین
بحقِ حسین روح اوشاد باد
پدرجان کجایی یادت بخیر
سراغم نیایی یادت بخیر
بجانت قسم که دلم تنگ توست
اَمان از جدایی یادت بخیر
پدرجانم ای عشق جانانه ام
صفا رفته دیگر ز کاشانه ام
ببین مادر از داغ تو پیر شد
بدون تو ویرانه شد خانه ام
تو رفتی ومادر برایت گریست
به عشق وبه مهرو وفایت گریست
دلش تا که تنگ تو می شد پدر
به دور از همه در عزایت گریست
پدر جان شده غمسرا منزلم
اَجل داده بر بادهمه حاصلم
دلم تاب دوری ندارد پدر
اَمان از دلم وای اَمان از دلم
پدر بهترین یار در عالم است
به زخم دل بچه هامرهم است
پدر همچو زیبا گل زندگیست
خدایا چرا عمر گلها کم است
مرا سایه ی سر پدر بود رفت
مرا جان پناه درخطر بود رفت
پدرجان که در آسمان خیال
مراهمچوشمس وقمربود رفت
غـم مـرگ پـدرجـان درد دارد
به قرآن روزهجران درد دارد
ستـون خـانـه ی مـا بـود بـابا
شود گر خانه ویران درد دارد
خـدایـا همـدم محبوب من رفت
پدرجان آن رفیق خوب من رفت
چــگونه صــبر در غمـها نمـایـم
که از دستم دگر یعقوب من رفت
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#پندیات_ترکی
در فراق مادر
الله ننم ئولدی ائویمون سؤندی چراغی
گئتدی ئوزی صد حیف اولا بوش قالدی اتاقی
عطری گلور اما گزورم یوخدی سراغی
آثارینی گؤررم آنامین گؤز قاباقیندا
گؤزیاشی توکوب آغلیارام بوش اتاقیندا
آخر نغسی صاق صولونا بیر نظر ائتدی
یومدی گؤزونی دار فنادن حذر ائتدی
رخت سفرین باغلادی غملی سفر ائتدی
قلبیم غم آلور من باخورام هر یئره الله
دیداریمیزی قویدی فلک محشره الله
بیر ذره ئورکده آنامین مهری کم اولماز
عالمده ننه محنتی تک آیری غم اولماز
دنیا منه یولداش اولا والله ننم اولماز
هردم که گؤرردیم اونی روحیه تاپاردیم
آخر ننه می حسرتیلن قبره آپاردیم
تاب ائتمز آنا دردینه والله اوجا داغلار
غمدن اریوب سیل سرشکین یوزه باغلار
حقدور ئولوم اما ننه ئولسه اوغول آغلار
شوقیله دییردی منه لایلای بالا لایلای
آغلار گوزولن سسلورم ایندی ننم ایوای
قاره گییرم جامه وصلت سویارام من
فکر ایلمیون ذکر و نوادن دویارام م
سولموش یوزومی قبرینه هر دم قویارام من
اول لحظه ده احساس ائدرم دوردی دانیشدی
کوسموشدی گؤروب گؤزیاشیمی منله باریشدی
هر کس که الینده آنا تک نعمتی واردی
نه چهره سی آشفته دی نه محنتی واردی
هم شهرتی هم شوکتی هم عزتی واردی
چون وار آناسی فصل خزان دا اونا یازدی
هر گون ننه نین ئوپسه ایاقین گئنه آزدی
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
.
#پدر #ختم_پدر #مجلس_کامل_پدر
یک مجلس #کامل #ترحیم پدر همراه با گریز به روضه
#ترحیم_خوانی
#نمونه_روضه_پدر_ترحیم_خوانی
بسم الله الرحمن الرحيم...
یارحمن و یارحیم...
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک
که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد
بخوان دعای فرج را که یار می آید
اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد
بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن
که دست لطف خدا با تو همسفر گردد
بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد
اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد
بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد
بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد
بخوان دعای فرج را خدا کند آید
که روضه خوان غریبی و میخ در گردد
دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
چرا آقای ما نمیاد...
(بیان جملات زمینه ساز👇)
مجلس به احترام یک پدر برگزار شده...
من به صاحبان عزا تسلیت میگم خدا صبرتون بده...
مصیبت پدر مصیبت سنگینیه...
مخصوصا برا...(اینجا دختر یا پسر مرحوم گفته میشود)
(مخصوصا برا...دختر)
(مخصوصا برا بچه های... کوچیک
خیلی سخته...)
(نقطه گریز از مجلس ترحیم به روضه👇)
اما میخوام اینو بگم...
خانواده ی... (اسم صاحب عزا (حسینی)
خانواده ی... حسینی
بچه های داغدار....
شما داغ پدر دیدید اما... تا مردم خبردار شدند... همه اومدند به شما تسلیت گفتند ... باهاتون همدردی کردند ...
ببینید امروز علما اومدند... بزرگان اومدند...
فامیل و همسایها دور شما رو گرفتند... نگذاشتند تنها باشید
اما ای کاش این مردم کربلا هم بودند وقتی خانم زینب کبری دید شمر روسیاه برادرش نشسته خطاب به لشکر عمر سعد کرد و فرمود:اَما فیکم مسلم...بین شما مسلمان پیدا نمیشه...نگذارده نوهء پیغمبر رو شهید کنند!
ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید...
بمیرم برات خانم...
روایت میگه اسبها و مَرکبا هم گریه کردند و زمین و زمان در شهادتِ اربابمان خون گریه کردند....
خانواده مُعزا... الان چطور همه دور شماهستن و بشما تسلای خاطر میدهند.... اهلبیت هم همه ملاحظهء حضرت زینب رو میکردند ...آخه : اهلبیت خیلی خاطرِ زینب س برایشان عزیز بود،پیامبر موقع تولدش ،برای مصائبش گریست، مادرش فاطمه لحظات آخر فرمود:
▪️بیرون برید از خانه زینب را که حاشا
▪️مادر دهد جانُ کند دختر تماشا
یا باباش علی ع بافرقِ شکافته ،همچین که نزدیکِ خانه رسید فرمود: رهایم کنید تا با پای خودم وارد خانه شوم،آخه نمیخوام زینب من رو در این حال ببینه. یا امام حسن ، زینب را از اتاق خارج کرد و بعد جگرِ نازنینَش در طشت ریخت.امام حسین هم لحظات آخر که دیگه رمقی نداشت، وقتی دید خواهرش داره بسمتِ قتلگاه میاد، با دست اشاره کرد، یعنی خواهر برگرد، نمیخوام من رو توی این حال ببینی .
امام سجاد هم بخاطر عمه جانش و بانوانِ حرمِ آل الله در اسارت، فرمود الشّام الشّام الشّام .
امام باقر هم که خودشان در کربلا حضور داشتند و مصائب عمه جانشان را دیده بودند و از آن یاد میکردند...
خلاصه همه رعایت حالِ بی بی زینب را کردند بجز اشقیا که حتی بعد از شهادت فرزند رسول خدا، از شدت کینه دستور دادن خیام رو به آتش بکشند و لذا امام سجاد فرمودند علیکن بالفرار
اما محبانِ امام صادق، یه آتش هم در مدینه به بیت امام صادق انداختند
*یکی از اصحاب میگفت بعد از همون شبی که آمدن درب خانۀ امام صادقُ آتش زدن ، اومدم خدمت حضرت دیدم سر سجاده نشسته ، خیلی بی قراره خیلی داره گریه میکنه .. گفتم آقا شما مظهرِ صبرید ، الحمدالله کسی آسیب ندید که .. حضرت فرمود تو گمان میکنی من برا خودم گریه میکنم؟! دیشب این بچه هام از ترس هی از این هجره به آن هجره میدویدن .. یادم افتاد بچه های جد مظلومم حسین .. وقتی خیمه ها رو آتش زده بودن ..*
حسین ....
آتش گرفت خانه ات اما تکان نخورد
یک لحظه رو سری به سرِ اهل خانه ات
شمشیر بر گلوی تو کاری نمی شود
بر پیکر تو اسب سواری نمی شود
در کوچه هایِ دلهره انگیزه سنگ و چوب
بر روی نی سر تو که قاری نمی شود
.
@khatmkhanimajma
#کانال ترحیم خوانی
#پنجشنبه_است
پنجشنبه ها
چه خوشحال میشوند
عزیزانی که
دستشان از دنیا کوتاه است
و منتظر قلب پرمهرتان هستند
چیز زیادے نمیخواهند
جز یک فاتحه
شادی روح تمام
اموات #فاتحه و #صلوات
🍃🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃
💝 بسته هدیه اموات💝
✨شادی روحشان صلوات✨
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
🕯✲🕊✲🍂✲🕊✲🕯
#ترحیم_خوانی
#پندیات
دلا سلطنت دنیا به یک دینار نمی ارزد
اگر چه این جهان زیباست بدون یار نمی ارزد
بیا چون گل ز بوی خوش جهانی را معطر کن
وگرنه صد هزار بوته که باشد خار نمی ارزد
فصاحت در سخن زیباست ولی حقگویی زیباتر
سخن از روی نادانی به نیش مار نمی ارزد
مسلمانی اگر، بنما مدارا در امور خویش
هزاران کار خیر کردن به یک آزار نمی ارزد
سلیمان گر شدی هرگز میفکن باد در غبغب
کشاند گر ترا قدرت بسوی نار نمی ارزد
شنیدم دشمن دانا ز یار جاهل است بهتر
هزاران آدم خفته به یک بیدار نمی ارزد
هزاران به به و چهچه ز خلق هر روزه آید گوش
بدان کاری خدای تو شود بیزار نمی ارزد
مرض را گر شناسی میتوان داروی آن یابی
وگر نه دارو بر امراض واگیر دار نمی ارزد
بدرگاه خداوندی تو با اخلاص رجوع بنما
اگر که غلّ و غش باشد ترا در کار نمی ارزد
بخواهی یا نخواهی تو به چنگ مرگ و می افتی
که لذات جهان بر مرگ محنت بار نمی ارزد
قلم گاهی چنان خون شهیدان میکند بیدار
ولی گه از عناد شخص به یک دستار نمی ارزد
برای حفظ میهن تا توانی چشم بینا کن
هزاران وعده از دشمن ملامت بار نمی ارزد
(صفا) خون شهیدان ضامن امنیت ما شد
بسمت خود کفائی رو به جز این کار نمی ارزد
#قاسم_جناتیان_ققادیکلایی
#صلوات 👉
#ترحیم_خوانی
#پندیات
سال ها گفتیم و خندیدیم و از خود غافلیم
دل به دنبال هوس ها ما به دنبال دلیم
روز و شب دیوانه ی نفسیم و مست حُبّ مال
بدتر از این، این که پنداریم عقل کاملیم
دل به قصر سنگ، خوش کرده نمی دانیم خود
عاقبت یک قبضه ی خاکیم یا مُشتی گلیم
بارها کُشتیم خود را با دم تیغ هوی
نفس دون را پرورش دادیم و خود را قاتلیم
نوح، ما را خواند و طوفان کلّ عالم را گرفت
کشتی از ما دور شد ما نیز دور از ساحلیم
عیب خود نادیده، دائم عیب مردم گفته ایم
خلق را در بیت خواب غفلت خوانده، از خود غافلیم
گه به دور کعبه می گردیم و گاهی دور بت
گه مرید حقّ شده گاهی اسیر باطلیم
آب و خاک و آفتاب و ابر بود و ما، که ما
دانه ای بر خود نکشتیم و به فکر حاصلیم
بارها منزل عوض کردیم تا پیری رسید
همچنان در فکر تجدید بنای منزلیم
بس که “میثم” شانه ی ما خسته از بار خطاست
در اطاعت ناتوان و در عبادت کاهلیم
#سازگار
#صلوات
#ترحیم_خوانی
#پندیات
ای ز گل بهتر مبادا کمتر از خارت کنند
پایمالت کرده و بیرون ز گلزارت کنند
زرد بودن از خزان تا چند، چندی سبز شو
تا که از فیض بهاران، نخل پربارت کنند
در میان نور و ظلمت از چه حیران مانده ای
حیف باشد روز باشی و شب تارت کنند
طلعت غیبی که نادیدی، همانا دیدنی است
پای تا سر چشم شو تا محو دیدارت کنند
انبیا و مرسلین از اولین تا آخرین
چشم بگشا، آمدند از خواب بیدارت کنند
قلب مردم را مکن آزرده از نیش زبان
بیم دارم همنشین با عقرب و مارت کنند
میکند رضوان گریبان چاک و میخواند تو را
ای بهشتی رو! مبادا داخل نارت کنند
فکر عقبا باش، در بازار دنیا سود نیست
وای اگر سرگرم این آشفته بازارت کنند
گرچه در خاک زمینی از ملک بالاتری
همّتی تا همنشین با آل اطهارت کنند
“میثم” از دامان مولا دست هرگز بر مدار
گر هزاران بار وقف چوبة دارت کنند
#سازگار
#صلوات 👉
◾دشتی جانسوز ختم برادر◾
دلی دارُم که خورده زخم خنجر
نشسته بر دلُم داغِ برادر
بیائید بر دلُم مَرهم گذارید
طبیبِ زخم و دردُم را بیارید
طبیب دردِ مو در خاک خفته
فلک با خطِ غم بختُم نوشته
برادر بود سردارِ سَرِ مو
ولی افسوس رفته از بَرِ مو
همه گویند زِ داغش ناله کم کن
کمر از داغ او دیگر تو خم کن
برادر مرده داند حالِ این دل
غمی بر جانِ مو گردیده حاصل
خوشا روزی که پشتم بود از او گرم
چرا خاک از وجود او نکرد شرم
برادر بوده هر جا در کنارُم
ولی حالا ببینید حالِ زارُم
ببین(هستی)گلم گردیده پرپر
بخواند(پرویزی)بهرِ برادر
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝