#پندیات_ترکی
در فراق مادر
ابوالفضل عباسی معروفایی
الله ننم ئولدی ائویمون سؤندی چراغی
گئتدی ئوزی صد حیف اولا بوش قالدی اتاقی
عطری گلور اما گزورم یوخدی سراغی
آثارینی گؤررم آنامین گؤز قاباقیندا
گؤزیاشی توکوب آغلیارام بوش اتاقیندا
آخر نغسی صاق صولونا بیر نظر ائتدی
یومدی گؤزونی دار فنادن حذر ائتدی
رخت سفرین باغلادی غملی سفر ائتدی
قلبیم غم آلور من باخورام هر یئره الله
دیداریمیزی قویدی فلک محشره الله
بیر ذره ئورکده آنامین مهری کم اولماز
عالمده ننه محنتی تک آیری غم اولماز
دنیا منه یولداش اولا والله ننم اولماز
هردم که گؤرردیم اونی روحیه تاپاردیم
آخر ننه می حسرتیلن قبره آپاردیم
تاب ائتمز آنا دردینه والله اوجا داغلار
غمدن اریوب سیل سرشکین یوزه باغلار
حقدور ئولوم اما ننه ئولسه اوغول آغلار
شوقیله دییردی منه لایلای بالا لایلای
آغلار گوزولن سسلورم ایندی ننم ایوای
قاره گییرم جامه وصلت سویارام من
فکر ایلمیون ذکر و نوادن دویارام م
سولموش یوزومی قبرینه هر دم قویارام من
اول لحظه ده احساس ائدرم دوردی دانیشدی
کوسموشدی گؤروب گؤزیاشیمی منله باریشدی
هر کس که الینده آنا تک نعمتی واردی
نه چهره سی آشفته دی نه محنتی واردی
هم شهرتی هم شوکتی هم عزتی واردی
چون وار آناسی فصل خزان دا اونا یازدی
هر گون ننه نین ئوپسه ایاقین گئنه آزدی
پندیات – عبرتنامه
.
واعظین سوزلرینین ماحصلی پنده چیخار
شَکَری قالبه وورسان دولانار قنده چیخار
.
قالبِ عقلینه کیم ییغسا حکیمانه سؤزو
آسمانِ ادبه اولدوزو تابنده چیخار!
.
فکر ظرفینده گَرَک اولمایا بیر یاوه سخن
دولسا گندیده شئیه ظرفین اؤزو گنده چیخار
.
عالِمین صورتینه باخماق عبادتدی بلی
عالِمیله اوتوران کیمسه خوش آینده چیخار
.
اَیری اولسا هر آغاج یا تنه سی وورسا دوگون
اَرَه صاف ائتمه سه حتما عوضین رنده چیخار
.
شاعرین جامعه ده نقشِ رسالت واریدی
ملَّتین دردینی نظم ائتمه سه شرمنده چیخار
.
محتوا اولسا سوزونده دیری دیر هر دوره
انتقاد ایله سه دوز سوزلری سازنده چیخار
.
ئولسه شاعیر اوزو، اشعاری گرک زنده قالا
ئوزو گر قالسا، سؤزو ئولسه ، سرافکنده چیخار
.
مدحِ بیجا ائله مک شاعیری بی ارزش ائدر
هنرین رتبه سی، صدّیقْ هنرمنده چیخار
.
تیکانیله اوتوران نیشی گرک نوش ائله سین
گولیله الفت ائله حاصلی لبخنده چیخار
.
بابا طاهر کیمی سؤز یاز اولا گول تک، هله ده
#مادر
#اشعار_ختم_سوم_مادر
سه روزه جای مادر مانده خالی
سه روزه گشنه بابا قد هلالی
سه روزه رفته بابا کنج خانه
شده اشکش روانه دانه دانه
سه روزه خاک غم شد بر سرما
فلک گرید ز مادر مادر ما
سه روزه شمع را پروانه ای نیست
برای گیسوانم شانه ای نیست
سه روزه من شدم بانوی خانه
به حسرت میکنم جاروی خانه
سه روزه سفره ما سفره غم
غذا خون دل و اشک دمادم
سه روزه چادر مادر ببویم
به اشک خویش چادر را بشویم
به هر جا یادگاری بینم از او
رسد عطر غم افزایش ز هر سو
در و دیوار می گریند با من
به حال زارمیگریند
#سوم_هفتم_چهلم
امان از بی مادری😭😭😭😭😭
بیاد مادر مرحومم و همه مادران اسمانی
در سه سبک #آواز_دشتی
@khatmkhanimajma
ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یازهرا🌺:
🍂🍁 🍁🍂
🥀پنج شنبه است
🍁روز رحمت
🥀روز گذشت و بخشش
✨خدایا🙏
🥀به حرمت این روز معنوی
🍂تمام اسیران خاک را
🥀ببخش و بیامرز
🍁نثار درگذشتگان ،مخصوصا مادرگرامی #استاد_صادقی بخوانیم
🥀فاتحه وصلوت
♡❥
شعر درباره مرگ خواهر
دلم بی تاب شده باز توی سینه
یه بغضی تو گلوم باز مهمونه
دوباره جای خالی تو خواهر
وجودم رو کم کم می شکونه
صدای خنده های تو تو گوشم
صدای گریه ها مو در میاره
دلم تنگه دیگه دست خودم نیست
چشام بی اختیار داره میباره
تو نیستی قلب من هم غصه داره
چشام بی خواب شده باز بی قراره
بهشت هم که بشه دنیا واسه من
بی تو دنیا دیگه معنا نداره
بی تو دنیا دیگه معنا نداره
هزار بار خاطرات و دوره کردم
هنوزم مرگ تو باور نکردم
تو نیستی خونه بی تو سوت و کوره
الهی خواهرم دورت بگردم
الهی خواهرم دورت بگردم
چه رسمی داره این رسم زمونه
می چینه هر گلی که مهربونه
دیگه دیدارمون رفت به قیامت
بی تو خواهر می شم من یه دیوونه
بی تو خواهر می شم من یه دیوونه

مجموعه اشعاری که در ارتباط با مرگ خواهر سروده شده است آمیخته ای از حزن و اندوه شاعر با قریحه شاعری می باشد. در این زمینه اشعار کوتاه و بلند پر معنایی سروده شده است. شعر نو و اشعاری با مضمون مرگ خواهر می توانند احساسات هر خواننده ای را برانگیزند.
شعر درباره مرگ خواهر
خبر آمد، خبری از درد
با ناله گفت، با غرش رعد
گفت... و گفت... از غم از هوای سرد
چشمانش باران، جگرش پاره
گفت...روزگار لگد بر بختم زد
او می گفت و من در حسرت سوختم
گر گرفتم و مانند بوته بیابان سوختم

شعر درباره مرگ خواهر از احساسات پاک خانوادگی و محبتی بی بدیل برآمده است که گاهی از دوست داشتن زیاد به عشق نزدیک می شود.
شعر درباره مرگ خواهر
پر پرواز تو خون کرد همه دل ها را
رفتنت برد هم آرامش منزل ها را
آفتاب بدی و خنده مستانه تو
شادی مجلس و زیبنده محفل ها را
روشنای دل ما بود نگاهت و چه زود
رفتی ای روشنی دیده و هم دل ها را
ماجرای غمت امروز بسی جانفرساست
قصه تلخ تو بر هم زده ساحل ها را
آسمان بدی و چاره هجرانت نیست
جز به صبری که بود مامن مشکل ها را
شعر درباره مرگ خواهر در ادبیات ما جایگاه ویژه ای دارد. بسیاری از شاعران احساسات درونی خود را در ارتباط با عشق به خواهر در قالب اشعار نو بیان کرده اند.
بی تو هستی تباه است خوبم
روزگارم سیاه است، خوبم
من که از عشق تو زنده بودم
من که پیش تو شرمنده بودم
حیف باشد مرا واگذاری
در شب غصه تنها گذاری
تار، نجوا کند عاشقانه
بغض دل وا کند، عاشقانه
شاعر لحظه های کبودم
گریه شد هر چه از تو سرودم
گریه کردم که شاید بمانی
گر ز دستت برآید بمانی
لیک بار سفر بسته بودی
دیگر از زندگی خسته بودی
رفتی آرام، ماوا بگیری
در دل آسمان جا بگیری
شاید آنجا خدا را بیابی
شاید آنجا دلت شاد گردد
از غم و ماتم آزاد گردد
من چه باید کنم با غم خویش؟
با دل ناشکیبای درویش؟
من چه باید کنم با تباهی؟
بعد از این با غم بی پناهی؟
چون زمینی پناهم تو بودی
بهترین تکیه گاهم تو بودی
رفتی و من ز تو روسیاهم
گرچه بخشیده بودی گناهم
#خواهر
پدر //
بابای خوب وقشنگنم /بابا جونم ۲
چه کنم با دل تنگم / بابا جونم۲
رفتنت سوزونده جسمم /بابا جونم ۲
شیشهٔ صبر خورده سنگم / بابا جونم ۲
خبر از دلم نداری کجا رفتی /کجا رفتی
مونده ام با غم و زاری کجا رفتی / کجا رفتی
چند روزه زداغ شکستم / ای گل من ۲
سر راه تو نشستم /ای گل من ۲
تا بیایی پیش رویم / ای گل من ۲
مجنون راه تو هستم / ای گل من ۲
خبر از دلم نداری کجا رفتی /کجا رفتی
مونده ام با غم و زاری کجا رفتی / کجا رفتی
شده کارم آه و زاری / بی قرارم ۲
شب و روزم بی قراری / بی قرارم ۲
دیده ام خوابی نداره / بی قرارم ۲
کاش بخونه پا بزاری / بی قرارم ۲
خبر از دلم نداری کجا رفتی /کجا رفتی
مونده ام با غم و زاری کجا رفتی / کجا رفتی
ای مرا آرام جانم / ای امیدم ۲
رفتی و بردی توانم / ای امیدم ۲
خدا میدونه زبعدت / ای امیدم ۲
در عزایت نوحه خوانم / ای امیدم ۲
خبر از دلم نداری کجا رفتی /کجا رفتی
مونده ام با غم و زاری کجا رفتی / کجا رفتی
نظری به بچه ها کن / بابا جونم ۲
درد ما را تو دوا کن / بابا جونم ۲
بودی بابا تکیه گاهم / باباجونم ۲
(صفا )رو بازم صدا کن / بابا جونم ۲
خبر از دلم نداری کجا رفتی /کجا رفتی
مونده ام با غم و زاری کجا رفتی کجارفتی😔😔
@khatmkhanimajma
#ختم_خوانی
#داغ_جوان
پسرم رفتی و من با غم هجران چه کنم
آتش افتاده ز داغت به دل و جان چه کنم
رفتی و دیده ز هجران تو گریان شده است
تو بگو با دل غمدیده و نالان چه کنم
میوه ی عمر من زار و پریشان بودی
بی تو با این دل و غم های فراوان چه کنم
خانه ام بی تو چو ظلمتکده ای خاموش است
رفتی و من به دل خسته و سوزان چه کنم
پسرم بودی و من عشق تو در دل دارم
تو بگو بی گل روی تو به بستان چه کنم
🔸️شاعر:
#محمد_مبشری
@khatmkhanimajma
#داغ_جوان
#اززبان_مادرداغ_دیده
#سبک_دشتی
کجایی ای گل یاس سپیدم
کجایی ای امیدناامیدم
گل پژمرده ی باغ خزانی
چه سختیهابه پای توکشیدم
چرارفتی مراتنهانهادی
چرادرشهرغربت پانهادی
مگردیدی توازمابی وفایی
که رفتی داغ بردلهانهادی
به مهرخودمرامجنون نمودی جان مادر
به سازی دلربامجنون نموی
خزان آمدتوباعزم جدایی
سفرکردی مرامحزون نمودی جان مادر
@khatmkhanimajma
#پسر
به دل هفت 7 روز غمی جانانه دارم
کنار قبر توکاشانه دارم
تو بودی ای پسر دار و ندارم
زداغت من دلی دیوانه دارم
الان هفت روزه بوی گل نیومد
بخونه لاله و سنبل نیومد
کجا رفتی تو ای ماهه منیرم
به سوی گل چرا بلبل نیومد
گل خوش رنگ و بویم
بیا مادر به سویم
بیا مادر عروسیت بگیرم
بیا تا بوسه از رویت بچینم
بیا و رخت دامادی به تن کن
که مادر جشن شادیت بگیرم
کفن کردی بتن مادر بسوزم
بیا بنگر پسر این حال و روزم
تورفتی تا ابد باید بسوزم
کجا رفتی ترا مادر بجویم
بیا مادر به آغوشت بگیرم
به آغوشت پسر ماوار بگیرم
تو بودی ای پسر تنها امیدم
گلی از گلشن عمرت نچیدم
علی ای بلبل شیدای مادر
کجا رفتی تو ای دنیای مادر
ز بعدت زندگانی را نخواهم
خدا داند جوانی را نخواهم
دلم را غرق خون کردی و رفتی
مرا آتش فشان کردی و رفتی
بیاد آن رخ ماهت بمیرم
مرا خانه نشین کردی و رفتی
@khatmkhanimajma