...
فیلم "محمد رسولالله" ساختهی مجید مجیدی را دوست داشتم. اما یک بخش آن را بیشتر از همه:
مرد میخواهد نوازد دخترش را زندهبهگور کند. مادر بچه نمیگذارد. محمدِ نوجوان (سلام و صلوات خداوند بر او باد) صدای دعوای مرد و زن را میشنود. نوزاد را بغل کرده و به مرد میگوید:
"چشمهای قشنگی دارد مثل خودتان. کاش عمرش دراز باشد و بچههایی بیاورد و چشمهای شما بر زمین باقی بماند."
یعنی قشنگتر از این میتوان کسی را امربهمعروف و نهیازمنکر کرد.
یا رسولالله♥️
دورتان بگردم!
تَصدُقتان شوم!
چرا همهچیز مربوط به شما اینقدر دوستبداری و خواستنی است.
فکر کنم دل خدا هم برای شما ضعف میرود. لقب "حبیبالله"♥️ فقط شایستهی شماست.
#قانون_حمایتازخانواده
#حجاب_و_عفاف
@khatooonjan
🪴ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خاتون، خانهی روایتهای بانوی ایرانی است از قانون حمایت از خانواده...
با ما همراه باشید.👇🏻
https://eitaa.com/khatooonjan
12.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...
سلام بر تو♥️ به عدد دخترانی که از گور رهانیدی و زنانی که کرامت بخشیدی...🌱
@khatooonjan
@radio_banoor
یادش آوردم
آقای امامرضا! سلام
نسترن امروز راهش را از من جدا کرد. رفت از دو کوچه بالاتر برگشت خانه که مثلا چشمتوچشم نشویم. من نمیخواستم جدا شویم. خودش از حرف من خوشش نیامد.
برگشتنی از مدرسه، دستش را به هوای درستکردن مقنعه بالا آورد. برای پسرِ درازی که هر روز سر خیابان منتظرش است، دست تکان داد. قلب من هشت ریشتر لرزید.
خودش خندید و گفت: «کاری نکردم که.» گوشهی کولهپشتی سبزش را گرفتم و کشیدمش توی کوچه. گفتم: "نسترن حواست هست چیکار میکنی؟ پسرهی نامحرم کیه که براش دست تکون میدی؟!" خندید و آدامس ریلکس همیشگیش را باد کرد توی صورتم. آدامس ترکید و روی لبهاش چسبید. با نوک زبان جمع و جورش کرد و کشید توی دهان. راه افتادیم برگردیم توی خیابان. یادم افتاد به شما. نگاه کردم سمت خیابان حرم.
گفتم: "نسترن امروز روز امامرضاست. روز آقا که گنبدش از پشتبوم ساختمونمون معلومه. روت میشه جلو آقا؟"
ایستاد. دو قدم جلوتر رفتم و نگاهش کردم. دوباره راه افتاد. کولهپشتی را روی شانهاش بالا کشید و آدامس توی دهانش را تُف کرد توی جوی آب. تندتر رفت. پرسیدم: "ناراحت شدی؟!"
چیزی نگفت. دستم را سر شانهاش زدم. نه رویش را به من کرد و نه حرفی زد. خواستم بگویم که قصد فضولی نداشتم، ولی دوید. دوید و گفت: "دنبالم نیا."
من رسیدهام خانه. نسترن هم آمده. کفشهایش پشت در واحدشان است. ولی دمپاییهای آبیاش نیست. با آنها فقط روی پشتبام میرود.
راستش من فقط از شما خجالت کشیدم. فقط یادش آوردم که شما هستید. گنبدتان از بالای پشتبام معلوم است.
آقای امامرضا! این نامه را برای نسترن مینویسم. خودتان حواستان به او باشد. نسترن فقط گاهی، حواسش پرت میشود.
✍الهه. زمانوزیری
#قانون_حمایتازخانواده
#حجاب_و_عفاف
@khatooonjan
🪴ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خاتون، خانهی روایتهای بانوی ایرانی است از قانون حمایت از خانواده...
با ما همراه باشید.👇🏻
https://eitaa.com/khatooonjan @mastoooor
...
گاهی دلش برای خودش تنگ میشود؟
اینروزها توی خیابان که راه میروی زنان و دخترانی را میبینی پُر از ناز و قشنگی. با موهای پریشان و گاه دلرُبا. تکتک، دوبهدو یا بیشتر.
توی صورتهایشان اما اگر عمیق شوی، پُر است از ناآرامی!
نگاههایی که دودو میزند. نگاههایی که سرگردان دور میچرخد. خندههایی عصبی از سر حس قهرمانی! و وانمودکردن به جسارت! گاردهایی آمادهی دعوا و پرخاش.
هرچه هم انکار کنند، شانههایشان زیر بار سنگینی نگاهها خسته شده است.
آدم دلش برای این ناآرامی که به جان خود مهمان کردهاند، بدجور میسوزد.
شاید گمان کنی این حال از سر ترس گشتِارشاد و اینجور چیزهاست. شاید باشد؛ ولی فقط بخشی از آن.
واقعیت این است، وقتی ساختهوپرداختهی هنر خودت را به نمایش بگذاری، اینطور نگرانیها در انسان ایجاد میشود: نگرانی از قضاوت دیگران!
این دربارهی هنر است که پارهای جداشده از جان آدمی است.
حالا اگر همین آدم، خودش را عرضه کند چه حال میشود؟!
و این کار، تا چه حد شکننده و آسیبپذیرش میکند؟!
اینکه چرا کسی نگاهش میکند؟!
آیا این نگاه، تاییدگر و تحسینآمیز است یا سرزنشبار؟!
خاطرخواهانه است یا از سر هوس؟!
الان است که از این فرد تذکری بگیرد، یا کنایه و متلکی بشنود؟!
آمادهی دعوا باشد یا آسودهخیال؟!
آیا به قدر کافی زیبا و بینقص هست؟!
آیا با سلیقههای متفاوت جور در میآید؟!
اینجاست که اتفاقات دیگری در رفتار و کردار و نوع پوشش و فُرم خنده و حرفزدن و اطوارهای دیگر سر بَر میآورد.
برای همین است که دل به حالش میسوزد.
آیا بعد از این یادش میافتد به خودش فکر کند؟!
به خود واقعیاش؟!
خود واقعی؛ یعنی آنکه نه از ترس دیگران و نه در لجبازی با دیگران و نه در شعف از نگاه دیگران گم شده باشد.
راستی دیگر هیچوقت فرصت خواهد داشت دلش برای خودش تنگ شود؟!
خودِ واقعیِ خود که نیازی نیست بهخاطرش با کسی دعوا راه بیاندازد!
✍ ف. رفیعمنزلت
#قانون_حمایتازخانواده
#حجاب_و_عفاف
@khatooonjan
🪴ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خاتون، خانهی روایتهای بانوی ایرانی است از قانون حمایت از خانواده...
با ما همراه باشید.👇🏻
https://eitaa.com/khatooonjan
🌱
أنا هاربٌ مِن كلِّ شيءٍ نحوَ حبِّك ...
«از همهچیز بهسوی عشقِ شما میگریزم...»
صلیالله علیک یا اباعبدالله♥️
🌱
@khatooonjan
...
🌱🪴🌱🪴
نمیدانم آن خانمی که
چادر را به سرش کرده بود
و پرچم را دستش گرفته بود
و در افتتاحیّه، در اختتامیّه
جلوی کاروان حرکت میکرد،
توجّه کرد که چقدر
این کار باارزش است؟!
این یعنی شما یکتنه
در مقابلِ تهاجمِ بیبندوباری
و ولنگاریِ روزافزون دنیا ایستادهاید؛
معنایش این است که شما
در مقابل هجوم سیاستهایی که
از طرف صهیونیستها و
کمپانیهای مخرّب اخلاق در دنیا دارد
ترویج میشود در کشاندن
مرد و زن بهسمت فساد اخلاقی،
ایستادهاید؛
از حجاب خودتان، از چادر خودتان،
از دین خودتان، از معارف اسلامی خودتان
دارید عملاً در یک میدان
بینالمللی و جهانی
دفاع میکنید و
هیچ ملاحظه نمیکنید؛
خیلی دل و جگر میخواهد.
خیلیها هستند کم میآورند.
این قدرتنمایی فرهنگی بود...
امروز در دنیا جنگ،
جنگِ ارادههاست؛
هر طرفی که ارادهی قویتری،
ثبات بیشتری داشته باشد،
او پیروز این میدانهاست.
🌱🪴🌱🪴
✍ سیدعلیخامنهای، ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
#روایت_رهبر
#قانون_حمایتازخانواده
@khatooonjan
🪴ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خاتون، خانهی روایتهای بانوی ایرانی است از قانون حمایت از خانواده...
با ما همراه باشید.👇🏻
https://eitaa.com/khatooonjan