.
🌱بسم الله الرحمن الرحیم
سلام؛ به خَط رِسان خوش آمدید.
دسترسی سریعتر به محتوای کانال👇
#ویدیوخط
#خط_نسخ #فونت_لیلا
#فونت_دستنویس
#یاد_شهدا
#یاد_خدا #مصحف_شریف
#مناجات #عاشقانه
#کتاب_بخوانیم #شعر #انگیزشی
#امام_زمانم #حسین_آرام_جانم
#دلتنگ_حرم #یا_ضامن_آهو #یا_زهرا
#مناسبتی #ولادت #شهادت
#پای_درس_استاد #روایت
#ایران_من #حقیقت_غرب
#اجتماعی #سیاسی
#سردار_دلها
#حجاب #دغدغه #تلنگر
#اربعین #محرم #رمضان_الکریم
#رجب_المرجب #شعبان
.
🌱
📚آینــده خواندنـے سـت ༻
شعــار امسـال نمایشـگاه بین الملـے کتـاب :
آینــده خواندنـے سـت؛
آینـده ڪشـور در گـرو خوانـدن اسـت؛
چـرا که تاریـخ نشـان مـےدهد
پیشـرفت یک جامعـه،
معطـوف به بیشـتر خواندن اسـت.
#کتاب_بخوانیم
#کتاب #مصحف_شریف
#اجتماعی #انگیزشی #اهل_قلم
🌱@khatresan
🌱
📚 رمان | مردی در تبعید ابدی
نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی در این رمان
دو موضوع و رویکرد جداگانه را
همزمان باهم به پیش میبرد.
یکی زندگی شخصی ملاصدرا
و دیگری چگونگیِ ظهورِ
اولین تفکراتِ فلسفیِ خاصِ او.
مردی در تبعید ابدی اثری ست که
هم مستند به تحقیق و پژوهش است
و هم عجین با خیالپردازی و روایت داستانی..
و نادر ابراهیمی هنرمندانه
فضای ذهنی و فکری ملاصدرا را
برای مخاطب ترسیم می کند..
اول خردادماه روزِ #بزرگداشت ملاصدرا
#پیشنهاد_مطالعه
#کتاب_بخوانیم #نگاه_نو #کتاب #اجتماعی #سیاسی #دغدغه #تلنگر #اهل_قلم
🌱 @khatresan
41.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱
📚مجموعه کتابهای قصه ی فرماندهان
فرمانده شهر| نوشتهی داوود بختیاری دانشور
شهید سید محمدعلی جهان آرا
گذشتهای به مراتب جسورانهتر داشته
و با وجود اینکه یک سال از پایان عمرش را
در دفاع از سرزمین مادریاش سپری کرده،
اما
سالیان زیادی در صف مبارزه با رژیم پهلوی،
تازیانه خورده و شکنجههای طاقتفرسایی را
گذرانده است.
داستانها از مقطع عضویت او در
گروههای مبارز شروع میشوند
و تصاویری از سختترین لحظات نوجوانی وی
زیر شکنجه های ساواک به نمایش درمیآید ...
به #نوجوان های عزیزمان #کتاب هدیه دهیم
#یاد_شهدا #مناسبتی #روایت #کتاب_بخوانیم
🌱 https://eitaa.com/khatresan
🌱
📚📖 جاده یوتیوب| محمدعلی جعفری
سفرنامه سوریه
گفتم: "من کار تخریب ندارم."
به چشمام نگاه کرد و گفت:
" یارِ عمار ، بلند شو! "
دیگه نتونستم بخوابم.
رفتیم جلو..
قبل از بیمارستان الحضر
تیراندازی کردن طرف ما.
به عمار گفتم: " تکلیف ما تا اینجاست.
دشمن با ۲۳ تیراندازی میکنه؛
ما با کلاش نمی تونیم مقاومت کنیم."
حاج عمار گفت: " می ترسی؟ "
گفتم:" نه! سه روز کار تخریب کردم،
الان خیلی خسته م."
منو تو آغوشش گرفت و بوسید و گفت:
" برو. " 🤍
...
به یاد شهیدمحمدحسین محمدخانی؛
عمّارِحلب
#کتاب_بخوانیم
🌱 @khatresan