خط امین | سیدمجتبی میرافخمی
📌اخیرا فیلم یک فرد هتاک در کنار ضریح مبارک سیده رقیه(سلام الله عليهما) پخش شده.
نام این جانور ابوعمر شامی است
کانالی در ایتا او را تروریست معروف معرفی کرده بود.
ضعفی که در صدایش بود و مضطرب اطراف را میپایید من را به جرئت چنین غلطهایی از او مثل ترور به شک انداخت
شدت تنفّر از او باعث شد در اینترنت جستوجو کنم که او کیست؟
دیدم کانالی که او را معرفی کرده احتمالا او را با ابوخالد سوری ملقب به ابوعمر شامی از سران القاعده که سال ۹۲ به درک واصل شد ، اشتباه گرفته
و الا او یک دلقک مجازی است که با چند مناظره خود را فخرالمحققین مینامد.
♨️بله...
اینها تَرَکهی همان بنی امیه اند...
"امیه(لع)"ای که به قدری فرومایه است که به در اختیار قرار دادن زنش به دیگران حتی فرزندانش شهره شهره است!!!(۱)
امیه(لع) ، پدرِابوسفیان(لع)
همان که ابتدا پدر معاویه بود و بعدا کاشف به عمل آمد که پدر "زیاد ابن ابیه( لع)" و "عمروعاص(لع)" هم هست.(۲)
"عمر و عاص" همان که در جنگ ، زمانی که در سیطرهی اسدالله(علیهالسلام) افتاد ، خود را عریان کرد که از ذوالفقار حیدرکرار بگریزد و ذلیلانه جان فرومایهاش به در برد...
♨️آری ای فرزندان معاویه
هرچه میتوانید ظلم کنید که
که زینتعلی زینب کبری (سلام الله علیها) به جد پستتان "یزید(لع)" فرمود:
《فکد کیدک، واسع سعیک فوالله لا تمحو ذکرنا فلن تمیت وحینا"؛ یزید:هر حیله ایی که داری به کار گیر و هر تلاش می توانی انجام ده، به خدا قسم که نمی توانی یاد ما را محو کنی و آیین و وحی ما را از بین ببری.》
و اگر کار به دست ایران و شیعه بود ، نه آن فرماندهان کوته فکر یا خائن سوری که بعد از جنگ دست مارا بستند...
میدید که باز شیعهیعلی ، همان میکرد که علی در خیبر کرد...
فعلا پشت گوشی خوش باش تا روزی که همدیگر را در میدان ببینیم...
______________________________________
(۱)النزاع والتخاصم، مقريزي، ص 42.
(۲) شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 70.
____________________________________
#سوریه
#سیده_رقیه
#سیده_زینب
#یاحیدر
"سیدمجتبی میرافخمی "
________________
🆔@khatte_amin69
خط امین | سیدمجتبی میرافخمی
سلام بر سیده رقیه
درست یک هفتهی پیش بود...
زمانی که به این می اندیشدم که در جوار مضجع شریفتان ، بهترین فاطمیهی تمام زندگی من است
آن موقع که به این فکر میکردم که زودتر به ایران بازگردم که به اعزام فاتحین برسم یا بمانم که طوری با جمعی از مدافعانت ارتباط بگیرم، که باز مثل دفعهی قبل جا نمانم...
فکر نمیکردم هفتهی بعد وضعمان اینگونه باشد..
"میدانم که اکثرا حرفهایم ادعاست
میدانی که این یکی ادعا نیست"
اگر ممکن بود هزار بار خونم را پای حرمت میریختم ، که قدمهای منحوسشان "ولو با حفظ احترام" به حرمت باز نشود...
نه فقط من...
امروز در ایران و لبنان و عراق و افغانستان و... بسیجیانت بسيارند
مادرانی که به عشق شما فرزندانشان را بزرگ کردند و حالا حماسههایی در مقابل چشمان حیرت زدهی دیگران خلق میکنند...
[خبر آمد... ولی مادر از احوال حرم پرسید...
نپرسید از پسر هرگز میان بغض لرزانش...]
بانوان جوانی که صدها غصه ی دوری و دیدن بغض کودکشان و مشکل اقتصادی و طعنه از غریبه و آشنا را...
تحمّل... نه... با عشق حمل میکنند.
پدرانی که چشمان به در...
فرزندانی که چشمشان به آغوش گرم پدر دیگران...
خشک شد...
ولی باز طی این مسیر را نعمت و منت خدا برخود می دانند...
آری ما مال و آبرو و حتی جان را برای شما میخواهیم...
حالا که نشد چنین کنیم حالمان خیلی خراب است.
راست میگفت شاعر:
[روی دوش مرد گاهی... میشود سربار، سر...]
راستی گفتم احترام
حتی من که قلبم مرده است نمیپذیرم با احترام وارد حرمت شوند.
امّا
حالشان چگونه بود دختران امیرالمؤمنین ، وقتی پای اسلاف این عده به حرم باز شد ، ولی نه با احترام؟
این ملعونها جنابتان را "سیده رقیه" خطاب میکنند
حالشان چگونه بود وقتی دیگران که صدایت میکردند... ولی نه با احترام؟
چگونه بود وقتی در آن مجلس که نگویم نامش را، نگاه معصومتان در جست و جوی سرمبارک بابا به چشمان عمویتان افتاد؟ مجلسی که همه چیز بود بجز احترام...
آه...
الشام...
الشام...
الشام...
سلام بر شما...
و سلام بر حضرت عقیله، زینب، دختر و زینت علی...
که به آن منحوس فرمود:
"فکد کیدک، واسع سعیک فوالله لا تمحو ذکرنا فلن تمیت وحینا"؛ یزید:هر حیله ایی که داری به کار گیر و هر تلاش می توانی انجام ده، به خدا قسم که نمی توانی یاد ما را محو کنی و آیین و وحی ما را از بین ببری."
""لبیک یازینب""
#سیده_زینب
#سیده_رقیه
#دلنوشته
#شب_جمعه
#سوریه
________________
🆔@khatte_amin69
هدایت شده از خط امین | سیدمجتبی میرافخمی
سلام بر سیده رقیه
درست یک هفتهی پیش بود...
زمانی که به این می اندیشدم که در جوار مضجع شریفتان ، بهترین فاطمیهی تمام زندگی من است
آن موقع که به این فکر میکردم که زودتر به ایران بازگردم که به اعزام فاتحین برسم یا بمانم که طوری با جمعی از مدافعانت ارتباط بگیرم، که باز مثل دفعهی قبل جا نمانم...
فکر نمیکردم هفتهی بعد وضعمان اینگونه باشد..
"میدانم که اکثرا حرفهایم ادعاست
میدانی که این یکی ادعا نیست"
اگر ممکن بود هزار بار خونم را پای حرمت میریختم ، که قدمهای منحوسشان "ولو با حفظ احترام" به حرمت باز نشود...
نه فقط من...
امروز در ایران و لبنان و عراق و افغانستان و... بسیجیانت بسيارند
مادرانی که به عشق شما فرزندانشان را بزرگ کردند و حالا حماسههایی در مقابل چشمان حیرت زدهی دیگران خلق میکنند...
[خبر آمد... ولی مادر از احوال حرم پرسید...
نپرسید از پسر هرگز میان بغض لرزانش...]
بانوان جوانی که صدها غصه ی دوری و دیدن بغض کودکشان و مشکل اقتصادی و طعنه از غریبه و آشنا را...
تحمّل... نه... با عشق حمل میکنند.
پدرانی که چشمان به در...
فرزندانی که چشمشان به آغوش گرم پدر دیگران...
خشک شد...
ولی باز طی این مسیر را نعمت و منت خدا برخود می دانند...
آری ما مال و آبرو و حتی جان را برای شما میخواهیم...
حالا که نشد چنین کنیم حالمان خیلی خراب است.
راست میگفت شاعر:
[روی دوش مرد گاهی... میشود سربار، سر...]
راستی گفتم احترام
حتی من که قلبم مرده است نمیپذیرم با احترام وارد حرمت شوند.
امّا
حالشان چگونه بود دختران امیرالمؤمنین ، وقتی پای اسلاف این عده به حرم باز شد ، ولی نه با احترام؟
این ملعونها جنابتان را "سیده رقیه" خطاب میکنند
حالشان چگونه بود وقتی دیگران که صدایت میکردند... ولی نه با احترام؟
چگونه بود وقتی در آن مجلس که نگویم نامش را، نگاه معصومتان در جست و جوی سرمبارک بابا به چشمان عمویتان افتاد؟ مجلسی که همه چیز بود بجز احترام...
آه...
الشام...
الشام...
الشام...
سلام بر شما...
و سلام بر حضرت عقیله، زینب، دختر و زینت علی...
که به آن منحوس فرمود:
"فکد کیدک، واسع سعیک فوالله لا تمحو ذکرنا فلن تمیت وحینا"؛ یزید:هر حیله ایی که داری به کار گیر و هر تلاش می توانی انجام ده، به خدا قسم که نمی توانی یاد ما را محو کنی و آیین و وحی ما را از بین ببری."
""لبیک یازینب""
#سیده_زینب
#سیده_رقیه
#دلنوشته
#شب_جمعه
#سوریه
________________
🆔@khatte_amin69