🍃یک آیه🍃
🔶 سوره #ابراهیم، آیه ٢٧:
يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللّهُ مَا يَشَاءُ
⚡️ترجمه :
خداوند در زندگى دنيا و در آخرت، اهل ايمان را با كلام (و عقيده ى حقّ و) ثابت، پايدار قرار مى دهد و خداوند ستمگران را (به حال خود رها كرده، توفيقشان راگرفته،) گمراه مى كند.
و خداوند آنچه بخواهد (طبق عدل و حكمت خود) انجام مى دهد.
💥 توضیح :
انسان اگر ايمان آورد، خدا او را بيمه مى كند و اگر به درخت خبيثه و مكتب باطل دل دهد، خدا او را رها مى كند.
(قهر الهى به راهى وابسته است كه انسان انتخاب مى كند.)
🔸زندگینامه حضرت #ابراهیم
🔸قسمت هفتم
🍃پس از ناامید شدن نمرود از یافتن خداوند در آسمان، فرشتهای به صورت انسان نزد نمرود آمد، او را نصیحت و به یکتاپرستی دعوت کرد. فرشته به او گفت: ...ای بنده ضعیف با خدای یکتا ستیز مکن و از خدا بترس؛ فرمانروایی و سپاه او از پادشاهی و سپاه تو بیشتر است اگر بخواهد، تو را به ضعیفترین مخلوقاتش هلاک خواهد کرد.
🍃نمرود پادشاهی غیر از خودش را انکار کرد و سپاه خدا را به جنگ طلبید. فرشته به او سه روز فرصت داد تا سپاه خود را جمع کند. پس از سه روز به فرمان خدا پشهها آمدند، سپاه نمرود را نیش زدند و به دنبال آن همه سپاهیان فرار کردند. پس از مدتی همان فرشته شکست سپاه نمرود را یادآور شد و دوباره ایمان به خدا را به او توصیه کرد و او را به هلاک شدن تهدید کرد.
🍃نمرود این بار نیز قبول نکرد. خداوند پشهای را مأمور کرد. آن پشه از راه بینی وارد سر نمرود شد و شروع به خوردن مغز سرش کرد. شدت درد سر نمرود تا آنجا بود که برای آرام کردن درد او بر سرش میکوبیدند تا پشه اندکی آرام بگیرد. پس از آن هر کس که نزد نمرود میآمد برای احترام بیشتر به جای بوسیدن دست او چکشی گرفته و چندین بار بر سر او میکوبید. این وضعیت تا ۴۰ سال ادامه داشت و پس از آن نمرود از دنیا رفت....
🔸زندگینامه حضرت #ابراهیم علیه السلام
🔸قسمت هشتم
🍃 پس از گذشت سال ها از ازدواج حضرت ابراهیم (ع) با ساره چون بچه دار نشدند حضرت ابراهیم (ع) به اصرار ساره با حاجر که کنیزشان بود ازدواج کرد و از وی صاحب فرزند پسری به نام اسماعیل شد. ساره از حسادت به علاقه ی بیشتر ابراهیم (ع) به حاجر ، حاجر و فرزندش را از خانه بیرون کرد.
🍃آن گاه خداوند به ابراهیم فرمان داد که هاجر و اسماعیل را از ساره دور کند، ابراهیم عرض کرد: آنها را به کجا ببرم؟ خداوند که میخواست خانهاش کعبه به دست ابراهیم بازسازی شود به ابراهیم وحی کرد و فرمود: «آنها را به حرم و محل امن خودم و نخستین خانهای که آن را برای انسانها آفریدم، یعنی به مکه ببر.
🍃ابراهیم با اجرای این فرمان گرچه از بن بست مشکل خانوادگی نجات مییافت، ولی چنین کاری بسیار مشکل و رنج آور بود، زیرا باید عزیزانش هاجر و اسماعیل را از فلسطین آباد و خرم به دره خشک و تفتیده مکه کنار کعبه ببرد که در لابلای کوههای زمخت و خشن قرار داشت تا این که....