هدایت شده از خزینة الجواهر
گوشهای_از_كرامات_امام_هادی_علیه (2).pdf
177.1K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
گوشه_ای_از_كرامات_امام_هادی_علیه.pdf
177.1K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
شومی روزگار یاگناه خودانسان.pdf
105.8K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
گوشه_ای از كرامات امام هادی علیهالسلام .pdf
173.8K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
عوامل_تبعید_امام_هادی_علیه_السلام.pdf
665K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
سیره_رفتاری_امام_هادی_علیه_السلام.pdf
603.6K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
شمهاى_از_فضائل_و_مناقب_امام_هاد.pdf
174.7K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
خطیب ائمه .راهبرد امام هادی ع مقابل دشمنان.ولادت امام هادی ع 98.pdf
350.4K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
ف سیره اخلاقی امام هادی ع.pdf
736.7K
سلام علیکم
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
هدایت شده از خزینة الجواهر
امام هادی علیه السلام.pdf
49.88M
سلام علیکم
کتاب بسیار زیبای داستان های امام هادی مصور
مخصوص نوجوانان
متون ویژه امام هادی ابن الرضا علیه السلام به مناسبت شهادت حضرت علیه السلام
May 11
28.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸نماهنگ ته ماجرا🔸
کاری از 🎼گروه سرود محیصا 🎼
با توجه به محتوای خوب آن
برای حماسه مردم فلسطین
در جشنواره بین المللی سرود شهید القدس
شرکت داده شد، لطفا برای حمایت و سهیم
شدن در اجر این اثر زیبا از طریق لینک زیر
رای دهید.
👇👇👇
https://EitaaBot.ir/poll/d4wjq?eitaafly
کمتر از ۱۵ ثانیه وقت شما را میگیرد.
اما این حمایت میتواند کمکی باشد برای ساخت دقیقههایی همچون نماهنگ ته ماجرا
🏴لسنا فی خان الصعالیک!🏴
▪️برای شما که فرقی نمیکرد. درست مثل همان موقعی که «صالحبنسعید» پیش شما آمده بود و داشت به دربار عبّاسی لعنت میفرستاد:
«فدایت شوم یا علی بن محمد! در همهی کارهایشان میخواهند نور شما را خاموش کنند و مقام شما را پایین بیاورند. بخاطر همین است که از بین تمام نقاط شهر، شما را در این محلّهی گدایان منزل دادهاند.»
شما هم با دستتان به او اشاره کردید که: «حالا نگاه کن» و صالح، حور و قصور و نعماتی را دید که چشمانش را خیره کردند. و شما گفتید: «ما هر جا که باشیم، همهی اینها برای ما مهیّاست؛ لَسنا فی خان الصعالیک... ما در سرای گدایان نیستیم.»
▪️برای شما که فرقی نمیکرد: آن گنبد طلایی بزرگ بماند و از خاک مضجع شما نور بگیرد یا اینکه تمام حرم را با خاک یکسان کنند. نعمتها و محبّتهای خدا به شما که به بودن یا نبودنِ گنبد و گلدسته وابسته نیست...
اما برای ما خیلی فرق میکرد. وقتی دیدیم که حریم شما را شکستهاند، مثل یک بچه گریه کردیم؛ بچهای که به بزرگترش اهانت میکنند و کاری جز اشک ریختن بلد نیست. جسارت ناصبیها کلّ حرم را نه روی زمین، که روی سر ما خراب کرده بود و تازه یادمان انداخته بود که چقدر در دفاع از شما ضعیفیم و بیدارشدنمان چه هزینههای سنگینی دارد.
▪️اما خب! شما به بیآبروییِ ما راضی نشدید و نگذاشتید که مومنین از یک سوراخ دو بار گزیده شوند. دستی به سرمان کشیدید تا از بچگی دربیاییم و دعوای عرب و عجم را فراموش کنیم و بخاطر شما دور هم جمع شویم. این طور شد که «حاج قاسم»های ایرانی و عراقی مفتخر به دفاع از حرم شما شدند و وقتی بنیعبّاسِ این دوران، دوباره خواستند حرم شما را به سرای گدایان شبیه کنند، به اندازهی پولخُردهای جیب یک گدا هم، چیزی دستشان را نگرفت... یعنی عملیاتی به اسم «تطهیر عاصمه بنی العباس من الرافضه الانجاس» را شروع کردند تا به خیال خودشان پایتخت بنی عباس را از وجود رافضیهای نجس پاک کنند، اما دست قدرت خدا از آستین جمهوری اسلامی بیرون آمد و آنها را در نجاسات خودشان غوطهور کرد.
◾️با این همه هنوز باید بزرگتر شویم، چون حرم فقط سامرّا نیست. حرم، تمامی حریمهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادیِ شیعه است که هر روز در خطر حملهی کفر و نفاق است...
🖤 چند سال پیش وقتی داشتم این متن بالایی را مینوشتم، هنوز «ابومهدی» را نمیشناختم. ولی میدانستم که کار «حاج قاسم» در عراق پیش نمیرود مگر این که عراقیهایی شبیه به او دورهاش کرده باشند. بخاطر همین نوشتم «حاج قاسمهای ایرانی و عراقی»... حالا این نوشته ناقابل را تقدیم میکنم به «ابومهدی بزرگ»؛ به این امید که ما را دعا کند و پیش حضرت هادی شفیعمان شود که مثل خودش شویم. مثل خودش طوری به کار بیاییم و پنجه بر حلقوم دشمن بگذاریم که حضرت رهبری بگوید: «من هر شب شما را به اسم دعا میکنم؛ ابومهدی!»، طوری که خونمان به دست شقیترینها به زمین بریزد... از قدیم گفتهاند: آرزو بر جوانان عیب نیست... راستی... «کیف تکون یا اخا العرب»؟
◀️پینوشت:
حدیثِ ابتدای متن، ـ که شیخ کلینی آن را در کافی شریف، باب مولد ابیالحسن علیبنمحمد علیهماالسلام نقل کرده ـ همینطور قاطعانه و پولادین تمام میشود: لَسنا فی خان الصعالیک
✍️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
☑️https://eitaa.com/HossiniehAndisheh
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️
🎙روضه زیبا و جانسوز #امام_هادی_علیه_السلام با نوای #استاد_میرزا_محمدی
41.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مناجات
🔷️چه کسانی از دام شیطان در امانند؟
🎙با نوای #استاد_میرزا_محمدی :
👤حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند :
«ثَلَاثَةٌ مَعْصُومُونَ مِنْ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ :
۱)الذَّاکِرُونَ لِلَّهِ
۲)وَ الْبَاکُونَ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ
۳)وَ الْمُسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ»
🔹️سه دسته اند که از اغوای شيطان در امانند :
۱)کسانی که همواره در ذکر و به ياد خدا هستند.
۲)کساني که از ترس خدا گريه ميکنند.
۳)کسانی که در سحرها (در نماز شب) از گناهان استغفار می نمايند.(۱)
#ویژه_ماه_رجب
📚منبع :
۱)ارشاد القلوب دیلمی، ص۱۹۶
@AsnadolMasaeb
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
📆سوم رجب سال ۲۵۴ هجری قمری، سالروز شهادت مظلومانه دهمین اختر تابناک امامت و ولایت #امام_هادی_علیه_السلام تسلیت و تعزیت باد.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِیِّ الْأَوْصِیَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِیَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ أَجْمَعِینَ اللَّهُمَّ کَمَا جَعَلْتَهُ نُورا یَسْتَضِیءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِیلِ مِنْ ثَوَابِکَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِیمِ مِنْ عِقَابِکَ وَ حَذَّرَ بَأْسَکَ وَ ذَکَّرَ بِآیَاتِکَ وَ أَحَلَّ حَلالَکَ وَ حَرَّمَ حَرَامَکَ وَ بَیَّنَ شَرَائِعَکَ وَ فَرَائِضَکَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِکَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِکَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِیَتِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ»
@AsnadolMasaeb
✅مرحوم علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) به نقل از «الخرائج و الجرائح» مرحوم «قطب الدین راوندی(۵۷۳ق) نقل می کند که؛
در زمان حکومت متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که حضرت زینب(سلام الله علیها) است!
متوکل به او گفت :
📋《أَنْتِ اِمْرَأَةٌ شَابَّةٌ وَ قَدْ مَضَى مِنْ وَقْتِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) مَضَى مِنَ اَلسِّنِينَ》
♦️تو زن جوانی هستی و از زمان حضرت رسول اکرم(ص) سالیانی گذشته است.
آن زن گفت :
📋《إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) مَسَحَ عَلَيَّ وَ سَأَلَ اَللَّهَ أَنْ يَرُدَّ عَلَيَّ شَبَابِي فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ لَمْ أَظْهَرْ لِلنَّاسِ إِلَى هَذِهِ اَلْغَايَةِ فَلَحِقَتْنِي اَلْحَاجَةُ فَصِرْتُ إِلَيْهِمْ》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم.
اما اکنون احتیاج مرا واداشت که خود را به مردم معرفی کنم.
در این هنگام؛ متوکل عباسی پسران ابی طالب(ع) و فرزندان عباس بن عبدالمطلب و قریش را خواست و با آنان مشورت کرد.
آنان گفتند : در فلان تاریخ، زینب کبری(س) دختر حضرت فاطمه(س) وفات یافته است.
ولی آن زن به می گفت :
📋《كَذِبٌ وَ زُورٌ فَإِنَّ أَمْرِي كَانَ مَسْتُوراً عَنِ اَلنَّاسِ فَلَمْ يُعْرَفْ لِي حَيَاةٌ وَ لاَ مَوْتٌ》
♦️روايت دروغى است که از خودشان ساختهاند!
من از نظر مردم پنهان بودهام و كسى از مرگ و زندگى من اطلاعی نداشته است.
متوکل به آنان گفت :
📋《هَلْ عِنْدَكُمْ حُجَّةٌ عَلَى هَذِهِ اَلْمَرْأَةِ غَيْرَ هَذِهِ اَلرِّوَايَةِ؟》
♦️غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد؟
آنان گفتند : خیر!
متوکل گفت : من از جدم عباس بيزار باشم اگر او را مانع از ادعايش شوم مگر با دليل!
آنان گفتند :
📋《فَأَحْضِرِ اِبْنَ اَلرِّضَا(ع) فَلَعَلَّ عِنْدَهُ شَيْئاً مِنَ اَلْحُجَّةِ غَيْرَ مَا عِنْدَنَا》
♦️ابن الرضا[امام هادى(ع)] را احضار كن تا شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد.
متوکل شخصی را پى امام هادی(ع) فرستاد و جريان آن زن را برايش نقل كرد.
امام هادی(ع) فرمود :
📋《كَذَبَتْ فَإِنَّ زَيْنَبَ(س) تُوُفِّيَتْ فِي سَنَةِ كَذَا فِي شَهْرِ كَذَا فِي يَوْمِ كَذَا》
♦️دروغ مىگويد! حضرت زينب(س) در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است.
متوکل گفت : اينها نيز همين روايت را نقل كردند ولى من قسم ياد كردهام كه مانع ادعايش نشوم مگر با دليل!
امام(ع) فرمود :
📋《وَ لاَ عَلَيْكَ فَهَاهُنَا حُجَّةٌ تَلْزَمُهَا وَ تَلْزَمُ غَيْرَهَا》
♦️چيز مهمى نيست! دليلى بياورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند.
متوکل گفت : آن دلیل چیست؟
امام(ع) فرمود :
📋《لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ(س) مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلاَ تَضُرُّهَا》
♦️گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است، او را وارد گودال درندگان كن اگر از فرزندان فاطمه(س) باشد درندگان با او كارى ندارند.
متوکل رو به زن کرد و گفت : چه می گویی؟
زن گفت :
📋《إِنَّهُ يُرِيدُ قَتْلِي!》
♦️او قصد کشتن من را دارد و قبول نکرد!
امام هادی(ع) فرمود :
📋《فَهَاهُنَا جَمَاعَةٌ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ(ع) وَ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَأَنْزِلْ مَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ!》
♦️اينجا از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) زيادند،هر كدام را مايلى پيش درندگان بفرست.
در اين هنگام، رنگ از چهره همه حضار پريد.
سپس برخی از مبغضین امام هادی(ع) به متوکل گفتند :
📋《هُوَ يُحِيلُ عَلَى غَيْرِهِ! لِمَ لاَ يَكُونُ هُوَ؟》
♦️او مىخواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد! چرا خودش نمی رود؟
متوكل نيز با اين پيشنهاد اظهار تمايل كرد، چون ميل داشت بدين وسيله امام هادی(ع) از بين برود، بىآنكه او در خونش دخالت كرده باشد.
پس متوکل خطاب به امام هادی(ع) گفت :
📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! لِمَ لاَ تَكُونُ أَنْتَ ذَلِكَ؟》
♦️ای ابالحسن(ع)! چرا خودتان نمی رويد؟
امام هادی(ع) فرمود :
📋《ذَاكَ إِلَيْكَ!》
♦️اگر شما مايل باشيد، مي روم!
متوکل گفت : این کار را انجام دهید.
در این هنگام نردبانی آوردند و راه وارد شدن به محل شیران که تعدادشان شش عدد بود، گشودند و امام هادی(ع) پایین رفت.
📋《فَلَمَّا دَخَلَ وَ جَلَسَ صَارَتِ اَلْأَسْوَدُ إِلَيْهِ فَرَمَتْ بِأَنْفُسِهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ مَدَّتْ بِأَيْدِيهَا وَ وَضَعَتْ رُءُوسَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ فَجَعَلَ يَمْسَحُ عَلَى رَأْسِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهَا ثُمَّ يُشِيرُ إِلَيْهِ بِيَدِهِ إِلَى اَلاِعْتِزَالِ فَتَعْتَزِلُ نَاحِيَةً حَتَّى اِعْتَزَلَتْ كُلُّهَا وَ أَقَامَتْ بِإِزَائِهِ》
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
♦️هنگامی گه امام هادی(ع) داخل شد، ميان شيرها نشست، آنها اطراف امام(ع) را گرفتند و دستهاى خود را روى زمين پهن كرده و سر بر روى دست خويش نهادند.
امام(ع) دست بر سر يكايك آنها كشيد و به هر كدام اشاره مىنمود كه فاصله بگيرد و كنار برود. و شيرها به جانبى كه امام(ع) دستور داده بود رفتند و در مقابل امام(ع) ايستادند.
در این هنگام وزیر متوکل به متوکل گفت :
📋《مَا هَذَا صَوَاباً فَبَادِرْ بِإِخْرَاجِهِ مِنْ هُنَاكَ قَبْلَ أَنْ يَنْتَشِرَ خَبَرُهُ》
♦️اين كار بر ضرر تو است، بگو قبل از اينكه جريان منتشر گردد از آنجا خارج شود.
متوکل سراسیمه گفت :
📋《يَاأَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! مَا أَرَدْنَا بِكَ سُوءاً وَ إِنَّمَا أَرَدْنَا أَنْ نَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِمَّا قُلْتَ فَأُحِبُّ أَنْ تَصْعَدَ》
♦️ما نظر بدى در باره شما نداشتيم، منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود اكنون خوب است بالا بيائيد.
📋《فَقَامَ وَ صَارَ إِلَى اَلسُّلَّمِ وَ هِيَ حَوْلَهُ تَتَمَسَّحُ بِثِيَابِهِ فَلَمَّا وَضَعَ رِجْلَهُ عَلَى أَوَّلِ دَرَجَةٍ اِلْتَفَتَ إِلَيْهَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ أَنْ تَرْجِعَ فَرَجَعَتْ وَ صَعِدَ》
♦️امام(ع) از جاى حركت كرد و نزديك نردبان آمد و شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند.
همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت اشاره كرد برگرديد و همه رفتند و ايشان بالا آمد و فرمود :
📋《كُلُّ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلْيَجْلِسْ فِي ذَلِكَ اَلْمَجْلِسِ》
♦️هر كسى مدعى است فرزند فاطمه(س) است، ميان اين درندهها برود.
متوکل به آن زن گفت : پایین برو!
آن زن شروع به التماس نموده و گفت :
📋《اَللَّهَ اَللَّهَ اِدَّعَيْتُ اَلْبَاطِلَ وَ أَنَا بِنْتُ فُلاَنٍ حَمَلَنِي اَلضُّرُّ عَلَى مَا قُلْتُ》
♦️به خاطر خدا به من رحم کنید! من به دروغ گفتم! من دختر فلان كس هستم و شدت از فقر و تنگدستى اين ادعا را كردم.
سپس متوکل دستور داد که آن زن را در ميان درندگان بیاندازند که در این هنگام با درخواست مادر متوکل، آن زن را بخشیدند.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۱۴۹، ح۳۵
@AsnadolMasaeb
✍اشعار #امام_هادی_علیه_السلام در مجلس متوکل عباسی به نقل از مرحوم علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) :👇
@AsnadolMasaeb
📋«بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ!»
♦️گروهى بودند كه بر قلههاى كوهها، دژهاى محكمى ساخته بودند و مردانى نيرومند از آنها پاسدارى مىكردند؛ اما هرگز اين قلهها به حال آنها سودى نداشت.
📋«وَاسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ
وَاسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَمَا نَزَلُوا!»
♦️چيزى نگذشت كه از پناهگاه خود، از آن مقام عزت، به ذلت كشانده شدند، و در حفرههاى گور ساكن گشتند و چه بد فرود آمدند.
📋«نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ :
أَيْنَ الْأَسَاوِرُ وَالتِّيجَانُ وَالْحُلَلُ؟»
♦️فريادگرى بعد از دفن آنها صدا زد : كجا رفت آن دستبندهاى طلا و آن تاجها و زينتها؟!
📋«أَيْنَ الْوُجُوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنْعِمَةً
مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَالْكِلَلُ؟»
♦️كجا رفتند آن صورتهايى كه آثار ناز و نعمت در آنها نمايان بود و در پشت پردهها قرار داشتند؟!
📋«قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَقَدْ شَرِبُوا
وَأَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا»
♦️آرى مدت طولانى خوردند و نوشيدند؛ ولى امروز همه آنها در كام زمين فرو رفتهاند.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۱۱
@AsnadolMasaeb
🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكَ یا اَبَاالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهَادِیِ النِّقِیُّ(علیه السلام)》🔷🔹
✅بعد از شهادت امام جواد(ع) متوکل عباسی براى اینکه بتواند امام هادی(ع) را زیر نظر بگیرد، ایشان را از مدینه به سامراء دعوت تبعید گونه کرد.
از این طریق، وی توانست کنترل شدید را حتى در درون خانه امام(ع) بر قرار سازد و تمام حرکات و ملاقاتهاى حضرت(ع) را زیر نظر داشته باشد.
پس به یحیى بن هرثمه ماموریت داد تا امام هادى(ع) را از مدینه به سامراء ببرد.
شیخ مفید می گوید :
📋《فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهَا فَاَنَزَلَ فِی خَانٍ [الاَشنَعِ] یُعْرَفُ بِخَانِ الصَّعَالِیکِ》
♦️پس زمانی که امام هادی(ع) به سامراء رسید، متوکل برای اینکه از شان امام(ع) بکاهد، دستور داد، ایشان را یک روز در کاروانسرای کثیف و بدنامی به نام صعالیک جای دهند و روز بعد وارد شهر کنند.(۱)
امام(ع) در این شهر نظامی حدود ۲۰ سال اقامت داشت و همواره تحت نظر و مراقبت بود.
مسعودی می نویسد :
روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سعایت و سخن چینی شد و به او گفتند :
در منزل او سلاح و نوشته ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد.
پس؛
📋《فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَهً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ إِلَى الْمُتَوَکِّلِ》
♦️متوکل گروهى را به منزل آن حضرت(ع) فرستاد و آنان شبانه به خانه امام علی(ع) هجوم بردند.
ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت(ع) تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.
امام(ع) را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند.
آنان به متوکل گفتند :
📋《لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ》
♦️در خانه اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى خواند.
متوکل چون امام(ع) را دید، از عظمت و هیبت امام(ع) بى اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت، به امام(ع) تعارف نمود.
امام هادی(ع) سوگند یاد کرده و فرمود :
📋《وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ》
♦️گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!
متوکل حضرت(ع) را معاف نمود و گفت :
پس شعرى بخوان!
حضرت(ع) فرمود : من شعر کم مى خوانم!
متوکل گفت : باید بخوانى!
امام هادى(ع) آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود، که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند.
📋《فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ(ع) أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً》
♦️پس از خواندن این اشعار، متوکل و هر که در مجلس بود گریستند، تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد.
سپس وی چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد.(۲)
در نقلی دیگر آمده است که؛
📋《فَضَرَبَ الْمُتَوَکِّلُ بِالْکَأْسِ الْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ》
♦️متوکل (پس از شنیدن این اشعار) جام شرابش را بر زمین کوفت و در آن روز عیششان منقّض گردید.(۳)
سرانجام امام هادی(ع) در زمان معتز مسموم گردید و در ماه رجب سال ۲۵۴ هجری پس از بیست سال و نه ماه اقامت در سامراء به شهادت رسید و در خانه خویش به خاک سپرده شد.
امام حسن عسکری(ع) بدن پدر بزرگوار خود را غسل دادند، کفن کردند و بر جنازه ایشان نماز خواندند و به خاک سپردند.
در تاریخ آمده است که؛
📋《خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) فِی جَنَازَهِ أَبِی الْحَسَنِ(ع) وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ》
♦️امام حسن عسکری(ع) در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش گریبان چاک کرد.(۴)
🏴در تاریخ حیات امام هادی(ع) سه حادثه ناگوار که ذکر شد، دلها را روانه مظلومیت جد غریب ایشان، امام حسین(ع) و احوالات اسرای کربلا می کند.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇