فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ در پی حملات ایران، آتشسوزی گسترده در نقب، اسرائیل گزارش شده است
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
شبکه ۱۳ رژیم اسرائیل به نقل از یک مقام امنیتی: در حال آماده شدن برای موجهای موشکی و پهپادهای دیگری هستیم که ایران به سمت اسرائیل پرتاب خواهد کرد
مقامات اسراییل: شلیک موشکهای بالستیک ایران تمام شد، اما کروزها و پهپادها در راهند
روزنامه اسراییلی «هاآرتص» به نقل از ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد که هماکنون شلیک موشکهای بالستیک ایران به پایان رسید، اما موشکهای کروز و پهپادها در حرکت به سمت اسراییل هستند.
اصابت چند موشک به فرودگاه رامون اسرائیل
شماری از موشکهای شلیک شده از ایران دقایقی پیش به فرودگاه رامون در جنوب فلسطین اشغالی در نگو (نقب) که جایگزینی برای فرودگاه ایلات است، اصابت کرد
پدافندهای کمکی آمریکا، فرانسه، انگلیس و اردن نیز نتوانست مانع اصابت این موشکها شود
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
4_5825489401714578877.mp3
2.96M
زمانه بر سر جنگ است یاعلی مددی
مدد ز غیر تو ننگ است یاعلی مددی..
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
از بامداد امروز حرکت تمامی کشتی های مرتبط با رژیم صهیونیستی در آبهای دریای عمان و خلیج فارس ممنوع و در صورت تردد توسط دلیر مردان نیروی دریایی توقیف خواهند شد
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️حالا وقت چاییه...
سایتون مستدام حضرت عشق!
خداقوت آقاجان.
راستی رفقا حتما آقامون دیشب بیدار بودن دعا برای حفظ سلامتیشون رو فراموش نکنید.
دست به نقد یه صلوات اول براشون بفرستید
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
⛔️ هشدار
قطعا از ساعاتی دیگر، منافقان داخلی و دشمنان سایبری خارج از مرزها شروع به سه کار میکنند:
۱. تولید بیسابقه شایعات ضداقتصادی و ضد معیشتی
۲. حمله به روان مردم برای پشیمانسازی از حمله امشب
۳. تولید اخبار دروغ از پاسخ اسرائیل و آمریکا
مراقب باشید
تو دهن همه منافقان خواهیم زد
ما ملت امام حسینیم
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
ما ملت شهادتیم🥀
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
.
♨️ دست کم ۲ هزار فروند موشک هم اکنون در سرتاسر ایران آماده حماقت اسرائیل هستند تا موج دوم حمله آغاز شود.
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
🔴 3 روز پیش، «فومیو کیشیدا» نخست وزیر ژاپن در سفر به آمریکا رفته سر خاک سربازان آمریکایی برای ادای احترام، همون سرباز هایی که ۲۲۰ هزار نفر از مردمش رو با سلاح اتمی در یک لحظه به خاکستر تبدیل کردند.
🔹میدونید چرا این کار رو کرده؟ چون مثل سگ از آمریکا میترسه و به معنای حقیقی معتقده که آمریکا همه کاره ی دنیاست.
🔹اما ایران وقتی سردارهاش شهید شدند «عین الاسد» و«نواتیم» رو شخم زد!
🔹اینکه ما ابهت آمریکا و اسرائیل رو تو دنیا داریم لجن مال میکنیم بزرگترین دستاوردمونه
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
#سیم_خاردار...
یک نفر باید داوطلب میشد که روی سیم خاردار دراز بکشد تا بقیه از روی آن رد شوند
یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد
گفتند: «بیا!»
گفت:«نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!»
چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به مقام و جایگاه کجا ...
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
#تلنگر
🔥دریغ از حتی یک گناه!
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
خيمةالشّهداء _ مشهد
💌 خلوت 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
💌 سکوت
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
به خدای ابراهیمو اسماعیل
که خدای گلستان کردنِ آتش است قسم
دیر نیست روزیکهبا مادران فلسطینی خاکستر های قلبمان را جمع کنیم در سینه
و گوش تمامِ دنیا را از فریاد آتشِ سینه کر کنیم
و دلهای عالمیان را چنان به لرزه دراوریم
که نه تنها صهیونیست بلکه تمام ظالمان وشیاطینِ جهان با دست خود ، خودشان را به آتش کشند.
که نصر من الله وفتح قریب.
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
•♥🕊•
درڪوچهوخیابانسرتان
رابالانگیریدوباصدایبلند
درجلوینامحرمصحبتنڪنید.
سعیڪنیدسربهزیرباشید.
بانامحرمزیادوبیدلیلحرف نزنید،
ڪهحیاوعفتازدستمیرود.
|⇠#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
💐
#تپهجاویدیورازاشلو ۱۳۷
خاطرات#شهید_مرتضی_جاویدی
به قلم اکبر صحرایی
6⃣7⃣ بخش هفتاد و ششم: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِیْمِ
🔘قسمت اول
۱ مرداد ۱۳۶۲
شب جنازهٔ بچه ها را در سنگر بزرگی کنار زمین والیبال عراقی ها جا دادیم و با چند زخمی، تپهٔ مجاورِ تپهٔ بردِ زرد را تخلیه کردیم و سرازیر شدیم به سمت تپهٔ برد زرد.
فرورفتگی زیبای بین دو تپهٔ کوچک را پشت سر گذاشتیم و آرام و آسوده وارد حاشیهٔ جاده آسفالت شدیم و به دو ستون تقسیم شدیم. محمد رضا بدیهی پشت ستون حرکت کرد و من جلو. توی حال خودم، چشمم به گردنهٔ مقابل بود که گلولهٔ سنگین تانکی وسط ستون زمین خورد و موج، انگار صاعقه به من زد و از زمین بلندم کرد و پرتابم کرد چند متر دورتر. ولوله شد! آشفته و پریشان در هم لولیدیم. با دستپاچگی سر به هر سو چرخاندم. صداهای لرزه برانگیز خورد به گوشم.
_آخ... سوختم... آه... نمی بینم...
پشت آن، صفیر پیوستهٔ باران تیر را بالای سر شنیدم و چند نفری که نالیدند و چپ و راست بر خاک افتادند. آتش که سبک تر شد، تنم را معاینه کردم. شانه ام زخم داشت و درد. دود و دولاغ که پس رفت، صدای محمد رضا را شنیدم: نوذری... تانک... تو گردنه تانک مستقره!
چشم دوختم به گردنهٔ مقابل. تانک تی هفتاد و دو عراقی، به فواصل نامنظم، هر بار گلوله ای به سمت ما شلیک میکرد. چهرهٔ افراد دگرگون شده و عذاب و نگرانیِ نامفهومی در آنها دویده بود. آرنج مخالفم را عصا کردم، و بلند شدم. اوضاع را که بررسی کردم، چهار شهید و شش زخمی داده بودیم و ستون متراکم ما متفرق شده بود. غم و اندوه روی دلم سنگینی میکرد و گلویم را می فشرد. داخل گودالی پناه گرفتم. محمد رضا بدیهی ترکش خورده و استخوان قلمش شکسته بود. زخمش را بستم و پیشانی اش را بوسیدم و گفتم: همه چیز درست میشه!
عرق، صورت خاک گرفته اش را موج موجی کرده بود. بدیهی آب دهانش را قورت داد و با درد، شیاری را نشان داد: نوذری، باید بریم تو اون شیار!
داد زدم: همه تو شیار، زخمیا و شهدا رو بیارین!
زیر آتش تانک تی هفتاد و دو، بچه ها را هدایت کردم تا خود را به داخل شیار کشاندند.
خیلی زود سه نفر از زخمی ها شهید شدند. گرسنگی و خستگی از چهره ها میبارید. نالهٔ خفیف زخمیها در هوای سرد و تاریک، شام غریبانی درست کرده بود.
_یعنی دوباره عمو مرتضی رو میبینیم!؟
_امید داشته باشین... مگه صدای درگیری رو نمیشنوید...
_بچه ها دوباره حمله کردن و پیشروی کردن!
اوهام و ناامیدی همه چیز را مبهم و هراس انگیز کرد. در عالم بیداری و رؤیا صوت قرآن میخکوبم کرد.
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ* ...أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ* وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ*
کسی از سوز دل سوره واقعه را زمزمه میکرد:
فَلَوْ لَا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ* وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ*
محمد رضا بدیهی هم زیر لب خواند:
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ* فَلَوْ لَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ* تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ*
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
💐
#تپهجاویدیورازاشلو ۱۳۸
خاطرات#شهید_مرتضی_جاویدی
به قلم اکبر صحرایی
6⃣7⃣ بخش هفتاد و ششم: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِیْمِ
🔘قسمت دوم
یادم آمد توی این چند شب عملیات، نتوانسته بودیم شبها سورهٔ واقعه را بخوانیم.
فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ* فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ*
خودم را چسباندم به محمد رضا. زیر سایه روشن نورِ منور، پلکش را بسته بود و قرآن میخواند:
و أَمَّا إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ*
بدون ترس و واهمه مثل گروه سرودی که لحظه به لحظه صدای شان بلند و بلندتر میشود، صدای تلاوت قرآن افراد، اوج می گرفت:
فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ*
واقعهٔ دیگری اتفاق افتاد! سایه های اوهام و یأس و تاریکی شکست و نشاط و امید جای آن نشست.
وَ أَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ*
صدای تیربار شنیدم و تیرهای رَسّام پلهپلهای، که از سمت تپهٔ بردِ زرد به طرف گردنه و جادهٔ آسفالت ریخته شد.
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ*
پشت آن انفجار و نور تاریکی شب را روشن کرد.
وَ تَصْلِيَةٌ جَحِيمِ*
روی جاده ماشین دشمن توی آتش می سوخت.
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ*
مهمات ماشین منفجر میشد و مثل آتش بازی شب عید به اطراف شعله می کشید.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ*
بین چرت و بیداریِ نیمه شب، صدا شنیدم. به افراد که هنوز حرف ماشین را می زدند، اخطار کردم: هیس!
دراز کش داخل شیار خزیدم و جلو رفتم. به جادهٔ آسفالت که سیصد، چهارصد قدم دورتر بود، نگاه انداختم و گوش تیز کردم! زیر سوسوی شعله های آتش ماشین دشمن، گروه زیادی سرباز از حاشیهٔ جاده به سمت ما پیش می آمدند! خدا رحم کنه، کارمون تمومه!
از ته گلو «عبدالصاحب امامی» بچهٔ داراب را صدا زدم. امامی فرز و چالاک خودش را رساند.
_برو جلو ببین چه خبره!
عبدالصاحب خوشحال برگشت.
_بچه های لشکر هشت نجفن!
نفس راحتی کشیدم. محمد رضا صدایم کرد. کنارش رفتم.
_در خدمتم!
بدیهی یال تپهٔ کنار را نشان داد.
_از اونجا صدای حاج محمود رو شنیدم!
_حاج محمود ستوده؟!
_ها بله، دروغ نگم خبراییه... احتیاط کن!
همراه امامی خودم را به یال تپه رساندم. کمین کردم. صدای خش خش بیسیم آمد. جلوتر رفتم. محمود ستوده با بیسیم صحبت میکرد: ...حاج اسدی، الآن رو پایگاه مستقریم، از بچه های گردان فجر خبری نداریم... برخوردیم به جنازهٔ شهدا... مفهومه؟؟؟
ذوق زده هوار زدم: حاج ستوده، منم فضل الله نوذری!
محمود متعجب خودش را رساند و گفت: خدا قوت، بقیه کجا هستن؟
_از گروهان ما سی نفری بیشتر نموندن!
سمت تپهٔ بردِ زرد را نشان دادم.
_عمو مرتضی بدجوری تو محاصرهن! باید بریم کمک!
_زخمیا و شهدا رو بفرست عقب، بقیه با من بیان!
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چرا افسرده ای؟؟؟!!!!
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ایران به بن بست رسیده؟!!!
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
┄┅═❁﷽❁═┅┄
گاهی ما زیبایی های زندگی را
به خاطر اینکه در جست و جوی
عیب های آن هستیم از دست
میدهیم.
کودکان زیبایی زندگی هستند
از وجودشون لذت ببریم...
#تربیت_فرزند
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده
آیت الله میردامادی نقل میکرد :
بعد از شهادت محمدرضا
خوابش رو دیدم و بهش گفتم :
محمدرضا !
این همه از #حضرت_زهرا_(س)
گفتی و خوندی ، چه ثمری برات
داشت
شهید تورجی زاده بلافاصله
گفت : همین که در آغوش
فرزندش #حضرت_مهدی_(ع)
جان دادم برام کافیه
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
هیکل کوچیکی داشت، وقتی پشت فرمون لودر بود، خیلیا فکر می کردن ماشین سنگین بدون راننده هست که بعداً به کوچک ترین سنگرساز بی سنگر لقب گرفت
#شهید_خدامراد_توکلی🕊🌹
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110