eitaa logo
خيمة‌الشّهداء _ مشهد
712 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
951 ویدیو
12 فایل
کانال خيمة الشهداء_ گزارشات و برنامه های مجمع فرهنگی روح الامین که در قطعه شهدای بهشت رضا علیه السلام برگزار می شود. ادمین: @kheime_sh نظرات و سخنان شما: https://daigo.ir/secret/1725837554
مشاهده در ایتا
دانلود
17.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️‍🔥 شب جمعه است هوایت نکنم می‌میرم! 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 برشی استثنایی از مستند «روایت فتح» در خیابان های تهران و لحظات بدرقه رزمنده ها. 🔸وقتی دوربین روایت فتح علت گریه یک خانم را می پرسند و او پاسخی می دهد که حتی ما را نیز در عصر حاضر شرمنده می کند!        ‌‌‍‌‎ 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
🍂 سنگر جهاد كلبہ‌ی معراجِ مردان گمنامی بود که يك شبه ره صد ساله را پيمودند ... 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
Hag-Dari-Agha.mp3
7.37M
۱۴۵ 🌻 مداح: آقای امیر کرمانشاهی 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های مهندس ستاری 🔺زشت است، دنیا را به زانو در آورده ایم، اما ... حضور مومنین در جامعه، به راحتی گناهکاران را منزوی خواهد کرد 🔺ثمره خون شهدا را منحصر نکنیم در مسجد و هیئت و حرم 🔺میشه چادری ها همه باهم قرار بزارند و در پارک‌ها و فروشگاه‌ها حضور داشته باشند امروز دیگر نشستن خانمهای با حجاب در خانه گناه است 🔺مذهبی ها جامعه را رها نکنند 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
🍂ابری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست چشمِ سر، خیس است امّا چشمِ دل، مرطوب نیست... 🍂طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست... 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
ما برای نعمتِ دین ؛ زیر دِین خیلی‌ها هستیم... اسفند ۱۳۶۳ ، عملیات بدر ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﭘﯿﮑﺮ ﺑﯽ‌ﺟﺎﻥ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﻭﻃﻦ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ ؛ پیکرهایی که با طناب بسته شدند تا به بیرون نیافتند ... عکاس: بهرام محمدی فرد ‌‌‍‌‎ 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 ۱۵۵ خاطرات به قلم اکبر صحرایی 6⃣8⃣ بخش هشتاد و ششم: خط اول ۲ مهر ۱۳۶۲ بعد از ظهر مرتضی پس از معاینهٔ زخم‌ها و باز کردن گچ دستش، از شیراز برگشت و داخل حیاط گلی نشست و صدایم کرد: آمنه، یه سوزن برام می‌آری؟ سوزن را که آوردم، چراغ نفتی جلوش روشن بود. گفتم: می‌خوای لباس بدوزی! خندید. گفتم: تو این گرما، چراغ روشن کردی! رفتم توی آغل و از بز شیر دوشیدم. وقتی برگشتم، سرپایین مشغول بود. نزدیکش شدم. کنارش روی یک تکه مقوا، چند تا ترکش خون آلود دیدم؛ تنم ریش ریش شد! داشت با سوزن ترکش‌های کوچک تنش را از زیر پوستِ دست در می آورد. سوزن دودزده را که دوباره روی آتش گرفت، گفتم: مرتضی، چیکار می‌کنی؟ جا خورد و تند خودش را جمع و جور کرد. لبخند زد و گفت: عمل جراحی سرپایی انجام می‌دادم! _آخه مرد، عفونت می‌کنه! _اینا توی پوست رفتن! _انصافاً بگو بدونم چه بلایی سرت اومده مرتضی؟! _چیزی نیست دختر خاله! یاد حرف علی الوانی افتادم: مواظب مرتضی باش، تو مسیر چند بار حالش به هم خورد! گفتم: کاری داری، چرا پنهون می‌کنی! وقتی اشک‌هایم را دید، گفت: باشه، برو یه مقدار آب گرم بیار تا چند تا خراش رو بشورم! رفتم و آب جوش گذاشتم و آوردم. کنار حوض سیمانی نشسته بود. پیراهنش را که از تن درآورد، با صدای لرزان پرسیدم: اینا چیه مرتضی... _قربونت بشم، ترکشه! تعداد زیاد زخم‌های پشتش متحیرم کرد و به جرأت می‌گویم جای سالم توی تنش نبود! بعضی بخیه شده بودند و بعضی هم نشده بودند! دنیا دور سرم چرخید. گفتم: باید بری بیمارستان! _دیدی نمی‌تونی پرستار باشی! معلومه زخم ندیدی! چند روز بعد، هنوز جراحت زخم هایش خوب نشده بود که صبح صدایم کرد: ساک رو ببند، عصر باید برگردیم اهواز! لبخند که زدم، ادامه داد: شیراز رسیدیم، من میرم زرقان و شما با خانوادهٔ آقای ستوده و الوانی میری اهواز، من خودم رو بعد می‌رسونم! _چرا زرقان؟ نکنه همون دید و بازدید از خونوادهٔ گردانت! _آمنه داری خودت یه پا میشی کادر گردان فجر ها! یکی از بچه های گردان زیاد اصرار کرده، قولش دادم یکی، دو روز رو به اتفاق بدیهی برم اونجا! _با زخمت مشکلی نداری؟! نفس عمیقی کشید. _عشق می‌کنم با این زخما! حالا برو دست و پات رو جمع کن! زمان خداحافظی از مادر و پدرم، نصیحت کردند: اهواز هر روز داره بمبارون میشه، خطرناکه! گفتم: اگه می‌تونستم، تا خط اول هم با مرتضی می‌رفتم. عصر، همراه خانوادهٔ الوانی، ستوده و نورافشان سوار لندکروز خاکی رنگ شدم و به طرف شیراز رفتم. بین راه، مرتضی و بقیه انجیر تازه و خربزه خریدند و شروع کردند به خوردن انجیر و شوخی کردن. توی مسیر کم کم حال الوانی به هم خورد و انگار انجیرها به او نساخت! مرتضی و ستوده، خربزه را قاچ زدند و تعارف کردند. الوانی که نمی‌توانست بخورد، گوشه‌ای ساکت کز کرده بود. آنها هم می‌خوردند و پوست آن را به علی الوانی می‌زدند و می‌گفتند: خوش به حال خودمون که سالم هستیم! الوانی هم سکوت را شکست و با صدای بلند به مرتضی گفت: برو بچه‌دهاتی، به همه میگم پیش حضرت امام آبروی ما رو بردی! مرتضی نگاهی به من انداخت و نگاهی به الوانی. نگاهش پُر از التماس بود. الوانی هم که نقطهٔ ضعف او را پیدا کرده بود، ادامه داد: آخه من می‌خوام بدونم محسن رضایی فرماندهٔ کل سپاه، چیکارهٔ تویه که مثل پسرخاله ها صداش می‌زنی محسن؟! همه خندیدند. مرتضی پوست خربزهٔ توی دستش را پرت کرد طرف الوانی! آتش بس که شد، بلافاصله حرف مردم در مورد مرتضی و روزنامه و مصاحبه و استقبال، پیش چشمم مرور شد. گفتم: این قصه ها چیه آقای الوانی می‌گه!؟ از نو مرا سردواند. _شوخی می‌کنه! _دیدار خصوصی با امام و فرماندهٔ سپاه؛اینا شوخیه؟! ناچار شد در حد مختصر برایم تعریف کند: عملیات والفجر دو به خاطر موفقیت گردان، بچه های گردان رو بردن پیش امام. حرفش را قطع کرد. گفتم: همین!؟ _همین! شیراز مرتضی پیاده شد و به طرف شهر زرقان رفت. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
25.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق عليه السلام 🏴 امام صادق علیه السلام می فرمایند: أحبُّ إخوانی الیَّ مَن أهدی الیَّ عیوبی. بهترین دوستان من کسانی هستند که عیب های مرا به من هدیه می کند. ◾️بیان چند نکته: 🔹هیچ گاه آدمی خودش را پاک و مبرّی از عیب و نقص نداند. 🔸انسان باید همیشه به دنبال پیدا کردن نقاط ضعف خود باشد. 🔹اگر نقطه ضعفی در خود دید به دنبال اصلاح آن برود. 🔸نسبت به دوستان و اطرافیان خود بی تفاوت نباشیم. 🔹هر زمان خواستیم به دیگران تذکری بدهیم بهترین قالب و روش تذکر را انتخاب کنیم. 🔸طوری تذکر دهیم که طرف مقابل از شنیدن آن نه تنها ناراحت نشود بلکه خوشحال شود همانگونه که از دریافت هدیه خوشحال می‌شود. 🔹زمانی که فردی به دوست خود تذکری می‌دهد بیشترین سود را کسی می برد که گیرنده تذکر است، چرا که با برطرف کردن نقطه ضعف خود، یک گام رو به پیشرفت و تکامل حرکت کرده است،پس باید ممنون تذکر دهنده باشد. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 میهمان خانه پدری 🔥 روایتی دلنشین از امام صادق (علیه‌السلام) 🏴 شهادت امام صادق (علیه‌السلام) تسلیت باد. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110