#مالک_اشتر_سپاه
کار به توهین😣 و بد و بیراه کشیده بود. #حاجی خونسرد نشسته بود و بحث می کرد. دیگر نمی توانستم تحمل کنم. نیم خیز شدم که ورامینی دستم را کشید و مجبورم کرد بنشینم👀. خودمان بودیم تو چادر و #حاجی توی خودش بود. داشتم فکر می کردم الان است که دستور اخراج آنها را از لشگر بدهد😱. بلند شد و از چادر⛺️ رفت بیرون. دو رکعت نماز خواند. آمد کنارمان نشست و کارهای لشکر را پیش کشید. مثل این که هیچ اتفاقی نیفتاده بود.🙂😇
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلهــا❤️
@kheiybar
🔰 همزمان با ایام سالگرد شهادت🕊 آیتالله دکتر بهشتی و فرارسیدن هفتهی قوهی قضائیه، رئیس، مسئولان و کارکنان دستگاه قضائی صبح امروز (چهارشنبه) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.🌹 ۹۸/۴/۵
🍃 #دیدار_قوه_قضائیه
🔰 سخننگاشت | باید تحول در قوه قضائیه احساس شود
🔻 رهبرانقلاب، امروز: بنده توصیه اولم این است که همین برنامهی خوبی که [توسط رئیس جدید #قوه_قضائیه] تهیه و تدوین شد طبق زمانبندی و بدون اغماض پیش ببرید و عملیاتی کنید. کاری کنید که بعد از گذشت یک مدت قابل قبولی کاملاً احساس شود که قوه قضائیه دچار تحول شده است. ۹۸/۴/۵
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتفاقی تکان دهنده در حرم #حضرت_رقیه😭😭
#حمیدعلیمی🎤
#پیشنهاد_دانلوود💔
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#حاج_همت و #زیارت_عاشورا ◽️ سعید قاسمی که همراه با گروه سوم عازم #سوریه شد، می گوید:👇 ...ماجرای س
📸 عزاداری و سینه زنی رزمندگان اعزامیِ قوای محمد رسول الله (ص) در حرم عمۀ سادات حضرت ام المصائب زینب کبری سلام الله علیها💔
- خرداد ۱۳۶۱ ، #سوریه✌️
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
📸 عزاداری و سینه زنی رزمندگان اعزامیِ قوای محمد رسول الله (ص) در حرم عمۀ سادات حضرت ام المصائب زینب
اولین رزمندگان #مدافع_حرم🙂✌️
▫️ سرانجام مجموعۀ سوم از رزمندگان اعزامیِ قوای محمد رسول الله (ص) به حرم حضرت زینب (س) رسید. سعید قاسمی می گوید:👇👇
...وقتی به حرم رسیدیم، چنان غوغایی😭 به پا شد که در وصف نمی گنجد. به جرأت می توانم بگویم که تا به آن روز، خانم زینب (س) چنین زوّاری به خود ندیده بود😔. روی پیشانی همۀ بچه ها، سربندهای سبز رنگ که روی آن اسم عملیات فتح خرمشهر - #الی_بیت_المقدس - نقش بسته بود، به چشم می خورد.
انبوهی از پرچم های سربه فلک کشیدۀ سبز و سرخ، با شعار «محمد رسول الله (ص)» و «نصر من الله و فتح قریب» جلال و شکوه عجیبی را در این گروه اعزامی به نمایش گذاشته بود.👌
مردم به هم می گفتند: این لشکر محمد (ص) است که آمده تا #اسرائیل غاصب را تار و مار کند. دست های بچه های ما را می گرفتند و به سر بچه های کوچکشان می کشیدند🙂 تا آنها را با دست سپاهیان خمینی متبرّک کنند. عبارات این پیشانی بندها را که روی آنها نوشته بود #الی_بیت_المقدس (به سوی قدس) که می دیدند، های های گریه💔 می کردند. اینها را از ما گرفتند و روی چشم خودشان و بچه هایشان می کشیدند. تمام قنادی های آن حوالی، همه روی سر بچه ها نُقل می ریختند و در بین بچه ها و مردم، شیرینی پخش می کردند. افغانی های آوارۀ مقیم دمشق، دسته دسته غریبانه آنجا گریه می کردند.😞🙁
👈 ادامه دارد...
📚 #همپای_صاعقه ، صفحه ۷۸۱
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
اولین رزمندگان #مدافع_حرم🙂✌️ ▫️ سرانجام مجموعۀ سوم از رزمندگان اعزامیِ قوای محمد رسول الله (ص) به
⁉️ #سوری_های_مرموز
◻️ نیروهای اعزامی آن شب در محوطۀ زینبیه، ساعتی به نیایش و عزاداری پرداختند؛ اما ماجراهای پس از زیارت بسیار شنیدنی است. جعفر جهروتی زاده روایت می کند:👇👇
... مراسم نماز جماعت و خواندن زیارت نامۀ مخصوص حضرت زینب (س) که تمام شد، #حاج_احمد و #حاج_همت🙂 ، خواستند نیروها را از حرم مطهر بیرون آورند؛ اما بچه ها دست بردار نبودند😢؛ #حاج_احمد با کمک #حاج_همت به هزار مشقّت، گریبان آنها را می گرفتند و در حالی که خودشان هم به سختی اشک می ریختند😭، بچه ها را کِشان کِشان از حرم خارج می کردند.
از سوی دولت سوریه، #پادگان_زبدانی به عنوان محل استقرار نیروها در نظر گرفته شده بود؛ پادگانی بی در و پیکر که بیشتر به «حلبی آباد»! شباهت داشت تا یک پادگان نظامی، اقامتگاه مزبور، نه سرویس بهداشتی درست حسابی داشت و نه از امکانات اولیهی زندگی در آن اثری به چشم میخورد🍃. از همه بدتر، سرویس دهی بد #سوری_ها بود. آنان اصلاً مراعات موازین مهمان نوازی را نمی کردند و به دلایلی نامعلوم، از پذیرایی این میهمانان مضائقه می نمودند؛ آن مهمان هایی که برای کمک به #سوریه چند هزار کیلومتر راه را طی کرده و خودشان را به دمشق رسانده بودند تا به زعم خودشان، باری از دوش آنها بردارند. خُب، نبود امکانات اولیه و ضروریی مثل دستشویی و حمام، امری نبود که به سادگی بشود از آن گذشت. از این رو، #حاج_همت🙂 رفت سر وقت مسئولین سوری و از آنها پرسید: «آخر شما چطور مسلمان هایی هستید😒 که در پادگان خودتان، حمام و دستشویی و سرویس توالت ندارید؟»
سوری ها هم جوابی برای این پرسش #حاج_همت نداشتند. البته فقدان امکاناتی مثل مواد خوراکی، با خرید غذاهای کنسرو شده که از مغازه های شهر تأمین می شد، قابل جبران بود👌؛ اما مسئلۀ عدم وجود سرویس های بهداشتی و نظافتی و حتی آب آشامیدنی سالم در داخل پادگان، امری لاینحل مانده بود که می بایست تحمل می شد.☹️😇
👈 ادامه دارد...
📙 #همپای_صاعقه ، صفحات ۷۸۱ و ۷۸۲
@kheiybar
هدایت شده از اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
💚 #حسیـــــن_جان💚
از ازل قرعہعشقٺ بہ من افتادحسین
همہ ذراٺوجودم شده فریادحسین🌱
ازهمین فاصلہے دورسلامم بپذیر✋
ڪه خراب توشدمخانہات آبادحسین
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله❤️
@kheiybar
هدایت شده از اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
...
هـر صبـــح🌤
زنـدگى
براى ادامه پيدا كردن،
به دنبـالِ بهانه ميگردد🌱
و چه بهانه اى
زيبــاتـر از نگاهتان😍
#شهید_ابراهیم_همت
#روزتون_مزین_به_نگاهشهید☺️❤️
@kheiybar
#محبوب_و_دوستداشتنی
ریخته بودند دور و برش و سر و صورت و بازوهاش را می بوسیدند😘. هر کاری می کردی، نمی توانستی #حاجی را از دستشان خلاص کنی. انگار دخیل بسته باشند، ول کن نبودند. بارها شده بود #حاجی، تو هجوم محبت بچه ها صدمه دیده بود☹️؛ زیر چشمش کبود شده بود، آن قدر سر و گردن #حاجی را از این طرف و آن طرف می کشیدند که تا مدت ها گردن ایشان درد می کرد حتی یک بار انگشتش را شکسته بودند.😱
باید با فوت و فن برای سخنرانی🎤 می آوردیم و می بردیمش. یک بار سریع سوار ماشینش کردیم🚕 تا چند صدمتر، ده بیست نفری به ماشین آویزان بودند🏃. آخر مجبور شدیم بایستیم و #حاجی بیاید پایین.😑😐
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلهـــا❤️
@kheiybar
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
❣ #سلام_آقای_من❣
کاش می شد
چشم خود با آب توبه شستشو داد
تا که شاید
لایق دیدار روی
چون مه مهدی شود😔✋
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
تعجیل درفرج #پنج صلوات
#جمعههای_مهدوی💚
@emame_zamanam