من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم؟
خبر ریختن بـــــال و پرت را ببرم ...😔
محمودرضا قد بلندی داشت. پیکرش توی تابوتی که در معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود، جا نگرفت💔. رفتند تابوت دیگری بیاورند. رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش. یکی از بچهها خواست که #روضه بخواند🎤. گفت: «محمودرضا دهه محرم گاهی که کارش زیاد بود، همه ده شب را نمیتوانست هیئت بیاید، اما شب روضه #حضرت_علی_اکبر (علیهالسلام) حتماً میآمد و دمِ علی علی میگرفت...»◾️
این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه. 😭😭
📚 برگرفته از کتاب «تو شهید نمیشوی»
#شهيد_مدافع_حرم
محمودرضابيضايی🌹
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨رفیقشهیدم✨ هدیه به { حضرت علی ع،حضرت فاطمهالزهرا سلامال
جمع کل صلوات
🌸4914🌸
قبول باشه حاجت روا بشید انشاءالله 💐
:
تا آنجا پیش خواهی رفت که رفیق شهیدت نمیگذاردبمیری..☝️
آخر #شهیدت میکند...💔🕊
رفیق شهید داری؟؟
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_مزین_بهنگاهشهید🌹
@kheiybar
🌸حدیـث روزانـہ🌸
📝 #حضـرٺ_فاطمہ (س) فرمودند :
یا امیـرالمؤمنیـن!
دو دسـٺ بریده پسـرم #عبـــاس (ع) برای شفاعـٺ ما کافیـسٺ! 💔☝️
📚 معالى السبطین: 1/452
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#شهیدهمت به روایت همسرش 1 #قسمت_دوازدهم ادامه 👈زندگیمشترک بالاخره بعد از گذشت حدود یک ماه از ازد
#شهیدهمت به روایت همسرش 1
#قسمت_سیزدهم
ادامه 👈زندگیمشترک
یکبار #حاجی سه شب🌒 به خانه نیامد. شب چهارم، حوالی ساعت دو نیمه شب بود که دیدم در خانه را میزنند🍃. دلم گواهی میداد که #حاجی است. وقتی در را باز کردم، دیدم کنار در ایستاده. سراپا گلآلود و با چهرهای خسته گفت:😢 «شرمندهام. چند هفته است که تو را به اینجا آوردهام و تنها رهایت کردهام. حالا هم که با این سر و وضع به خانه برگشتهام.»
برای من، دیدن او مهم بود و حالا که آمده بود، تمام غم و غصهها رفته بود.🌸
روزهای ماه اسفند، در عین سختی، شیرین میگذشت. تا اینکه یک شب #حاجی به خانه آمد. بعد از حرفهای معمولی، کمی راجع به اوضاع و احوال منطقه صحبت کرد✌️. از لحنش فهمیدم که چه قصدی دارد. میخواست مرا به اصفهان برگرداند و داشت مقدمهچینی میکرد. هرچه اصرار کردم که بگذار بمانم، قبول نکرد😒. چارهای نبود. دوری و فراق فرا رسیده بود.😞
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
@kheiybar
#تلنگـــر⚠️
#بہ_خودت_بیا
بزرگی میگفت دخترها و خانم هایی ڪه توی ایام عزاداری ماه محرم آرایش مےڪنن😔
میان روضہ یا میرن کنار خیابون تماشای دسته های عزاداری منو یاد زن های شامی میاندازن‼️ کہ وقتی بهشون خبر رسید کاروان اسرای کربلا و سرهای بریده بہ شام رسیده💔
😔آرایش کردن و خلخال بہ پاهاشون بستن و هلهلہ کنان بہ تماشا رفتن، هیچ وقت این حرفش رو فراموش نمیکنم😭...
@kheiybar