#سلام_امام_زمانم
اگرچه این دل ما کلّ هفته کرب و بلاست💔
ولی سـه شـنبـه فقـط جمکـران صفا دارد☝️
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@kheiybar
از وسعت لبخنـدتان☺️
جـان میگیرد زنـدگی ،🌱
بگذارید لبخندتان
حال تمام روزهای مرا خوب کند🌸
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتونشهدایی🕊
@kheiybar
#احادیث_حسینی
✨امام صادق (ع) فرمودند:
🌱هر كس كه خدا خير خواه او باشد محبت حسين (ع) و زيارتش را در دل او مىاندازد و هر كس كه خدا بدخواه او باشد كينه و خشم حسين (ع) و خشم زيارتش را در دل او مىاندازد.✨☝️
@kheiybar
تشییع و خاکسپاری #مادر_شهید_همت
🔸مراسم تشییع مرحومه حاجیه خانم همت از آرامستان شاهرضا به طرف گلزار شهدای شهرضا انجام گرفت و در کنار فرزند شهیدش به خاک سپرده شد.💔
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔خاکسپاری مادر شهید
حاج ابراهیم همت😭
@kheiybar
خاطرهای شنیدنی درباره محل تدفین #حاجقاسم
آقای یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان خانوادگی سردار سلیمانی تعریف میکند: به همراه سردار بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار شهید حسین یوسفالهی حاضر شده بودم و میدانستم فضای کنار این شهید والامقام جایی برای دفن یک پیکر را ندارد. به حاج قاسم عرض میکردم که حاجی فضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمیشود که حاج قاسم در پاسخ میگفت: افضلی از من گفتن بود...😊
بعد از اینکه حاجی به شهادت رسید و من وضعیت پیکر مطهرش را دیدم فهمیدم که چرا او میگفت میشود پیکرش را آنجا دفن کرد. وقتی با پیکر تکهتکه شدهاش💔 مواجه شدیم و شواهد امر حاکی از این بود که برای دفن پیکر مطهر سردار، فضای زیادی نیاز نیست، خیلی خوب متوجه صحبتهای آن روزهای حاجی شدم.😔
@kheiybar
#هفته_دفاع_مقدس گرامی باد
صلواتی هدیه کنیم به شهیدان و رزم آفرینان سلحشور هشت سال دفاع مقدس که امنیت امروزمان مرهون فداکاری دیروز آنهاست.🌹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@kheiybar
ツ
#مقام_معظـــم_رهـــبری:
بعضی ها خــیال میکنند که مسئله
#کــــرونا تمام شد نه تــــمام نشده
وقتی شماکه مسئول دولتی هستید
دریک اجتماع مردمی ماسک نمیزند
جوانی هم که در خیابان راه میرود
#تشـــویق میشود ماسک نزند بعد
از آنی که تلفات مان دو رقمی شده
بود و بهحدود سی و چندتا رسیده😞
بود حالا رســـــیده به صد و سی و
چند تا هم مـــــردم و هم مسئولین
#مــــراقبت کنند.♨️
@kheiybar
🌸دوستان امشب شب اول قبر #مادر شهیدهمت هست هر کسی میتونه براشون دو رکعت نماز شب اول قبر" بخونه خیلی ثواب داره انشاءالله شهیدهمت شفیعمون بشه🌹
طریقه خواندن نماز شب اول قبر👇
در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه #آیةالکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه #سوره_قدر بخواند، و بعداز سلام نماز بگوید:
« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمدٍ وَ آلِ مُحمدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ فلان بن فلان». (به جای فلان بن فلان، نام میت و پدرش را ببرد)🌸
خانم نصرت همت فرزند حاج یدالله
دوستانی که مایلند برای مادر شهید نماز بخونن؛ به آیدی زیر اطلاع بدین👇
@shahidhematt
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍 فصل چهارم قسمت5⃣7⃣ آخدا یک سرسوزن نسیم!یک باد کوچولو به ابوالفضل از گرما
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍
فصل چهارم
قسمت 7⃣7⃣
خستگی آن قدر در تن و بدنمان لانه کرده بود که بی حال افتادیم...🤦♀
صبح که از چادر بیرون اومدیم،انگار آبله مرغان گرفته بودیم...!😢
دست ها و صورت و گردنمان پر جوش های سرخ بود و جیغ و داد حاجی از همه بلندتر به گوش می رسید...😨
سومین روز ماموریتمان مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان بود و در هفتمین روز،عملیات شروع شد...!
بالگردها به صورت تیم چهار فروندی پی در پی می رفتند و با سلاح های تخلیه شده باز می گشتند...🍃
تا عصر روز نهم پی در پی پرواز و عملیات داشتیم...
شب در چادر نشسته بودیم که حاجی دمغ وارد شد...😞یک فروند از بالگردها آن روز دچار سانحه شده بود...😔
از خلبانان آن ها اطلاعی در دست نبود🤦🏻♂و ما هم ناراحت بودیم...😔
ورود حاجی با آن قیافه دلخور،سگرمه های ما را بیشتر در هم برد...😣
همه دغدغه های سرهنگ"ایرج عیوضی"و سرهنگ "میرمرادزهی"رو داشتیم و دعا می کردیم که حداقل زخمی شده باشند...😞
هرچند فرجی گفت:خودم دیدم هدف قرار گرفتند و سقوط کردند...😬
حاجی که نشست چشم به او دوختیم...👀
آخرین نفری بود که از خط پرواز برگشته بود و شاید خبری جدیدی داشت...
خودش لب بازکرد:ای دادبیداد😬عیوضی و آن بلوچه هم پرگرفتند...🕊راستی اسمش چی بود؟
قاسم نگران پرسید:حاج احمد مگر شهید شده اند؟😢
دست به پیشانی برد🤦🏻♂وگفت:خدارحمتشان کند...
این جوری که فیروزان گفت،انگار شهید شدند....
فصل چهارم
قسمت 8⃣7⃣
غصه مان بیشترشد و تقی زمزمه
کرد:میرمرادزهی عجب بچه ی با صفایی بود....😔
حاجی سربلند کرد...
گفت:آها همان بود میرمرادزهی،انگار اهل زاهدان بود...🤔
مهدی دلریش گفت:حاجی،خبر موثق که هنوز نرسیده شاید زنده یا اسیر شده باشند..!😟
حاجی دوزانوشد و غمناک گفت:راست گفتند که دنیا به کسی وفا نمیکنه!😢
همین امروزصبح بالای تپه دور هم نشسته بودیم،کی فکر میکرد که امشب دو نفرمان کم شده باشند؟!😞
مهدی دوباره گفت:حاج احمد جوابم رو ندادی،خبرموثقه؟؟؟
حاجی انگشت به گوشه ی چشم برد و گفت:تا اندازه ای آره...🙍🏻♂
"سروان فرجی"می گفت خودش با چشمان خودش دیده که وقتی سقوط کردند در میان شعله های آتش دست و پا می زدند...😣😔
مهدی لب باز کرد:فرجی و تیم نجات نتوانسته بودند کاری بکنند؟
حاجی ناامید زمزمه کرد:بالگرد نجات نزدیک شان میشیند،فرجی و امیدی با اره بنزینی جلو میروند اما حجم آتش آنقدر زیاد بوده🔥که کاری از دستشان برنمی آید...😞
تازه،احتمال منفجرشدن بقیه ی موشک ها هم بوده...😶😔
از آن طرف هم نیروهای عراقی به طرف آن ها در حرکت بودند...😓
با ضربه ی محکم دست حاجی که به پشت گردنش زد حرف عوض شد:این گرمای جهنمی یک طرف،این واویلاها هم نمیخوان دست از سر ما بردارند...😕
#ادامه_دارد...
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
ﺟﺎﯼ *ﺷﻬﯿﺪ دقایقی ﺧﺎﻟﯽ که😔 ﺗﻮ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ: "ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ"🕊 حالا
جمع کل صلوات
🌸4،884🌸
قبول باشه از همگی حاجت روابشید ان شاءالله 💐
گر دخترکی پیش پدر ناز کند
گِره کرب و بلایِ همہ را باز کند :)
🏴 #قرار_شبانه
ختم صلوات به نیابت
✨بیبی جانمون #حضرت_رقیه_س✨
{هدیه به حضرت زهــرا س}
و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐
☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
ایـݩ ڪانال وقف آقای غریبمان است😔👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2779709457Cea40fa4630
312+1=???
او شاید #منتظر_تُــوست👆😔
💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
#یا_امام_رضا_ع
#اربعین ڪرب و بلایی نشدم
اما ڪاش😔
آخر ماه صفر زائر #مشهد باشم♥️
#یاامام_الرئوف
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💛
@kheiybar
بارالهـا !
یاریمان دہ ؛
ڪه چون آنان باشیم
آنان ڪه خوب بودند💔
نه برای یڪ هـفته ،
بلڪه برای یڪ تاریخ ☝️
#شهید_ابراهیم_همت
#روزتون_مزین_به_نگاهشهید🌹
@kheiybar
#احادیث_حسینی
✨امام صادق (ع) فرمودند:
كسى كه به زيارت قبر امام حسين نرود و خيال كند كه شيعه ما است و با اين حال و خيال بميرد او شيعه ما نيست☝️ و اگر هم از اهل بهشت باشد از ميهمانان اهل بهشت خواهد بود.✨😞
@kheiybar
📃 بخشی از وصیتنامه شهید همت:
#مادرجان، به خاطر داري که من براي يک اطلاعيه #امام حاضر بودم بميرم؟❗️
کلام او الهامبخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست.🌿
اگر افتخار شهادت داشتم از امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک شهيد بپذيرد.💔
@kheiybar
33.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تقدیم به روح بزرگ
#مادر_شهید_حاج_محمدابراهیم_همت💔
🎙 با صدای سالار عقیلی
@kheiybar
.
#مقام_معظم_رهبری🌱
امروز هرکس که نام #شهدا را کوچک بدارد...
و حرکت عظیم #شهادت در کشور ما را نادیده بگیرد و تحقیر کند، به تاریخ این ملت "خیانت" 🚷
کرده است.✋🏻
۱۳۸۰\۰۸\۲۰📝✨
ツ↓
| @kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍 فصل چهارم قسمت 7⃣7⃣ خستگی آن قدر در تن و بدنمان لانه کرده بود که بی حال
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍
فصل چهارم
قسمت 9⃣7⃣
حاجی غرولند کرد:گرما وپشه بس نیست میخوای از دود خفه بشیم؟😟
مهدی زیر لب گفت:یک امشب رو تحملکنید،امروز ظهر از سرهنگ "کیانفر"شنیدم که فردا ماموریت تمام است...🙃🙂
حاجی در حالی که برای خواب آماده
میشد پوزخندی زد و گفت:چه کسی از یک ثانیه بعد خبرداره؟فاتحه ای بخوانید و بخوابید...
و ما هم تا آمدیم دراز بکشیم...
اما هنوز حرف سروان رضا چهچهه و خاطره اش تمام نشده بود که احساس کرد کسی بالای سرش ایستاده است...
چشم باز کرد👁👁باورش نمیشد ولی درست میدید...
حاج همت بود...😍☺️
همراه با شیبانی و مجتبی صالحی!
از شناسایی برمیگشتند...😇
سر راه به بچه های پدافند هوایی
سرزده بودند...🌿
پشه ها زیر روشنایی بی رمق شمع،توی سروصورت و گردن همت و همراهانش می نشستند و اون ها رو نیش میزدند...😖
اما انگار نه انگار...
صورت حاج همت تکه تکه شده بودولی عکس العملی نشان نمیداد...🤭
گفت:خسته نباشید بچه ها!چه خبر؟☺️
خبرها که دست شماست حاج آقا...
آماده که هستید ان شاالله؟!😉
حاج همت این رو گفت و با همراهانش رفت...🚶🏻♂
بچه ها به هم نگاهی کردند👀و گفتند:آماده ی چی یعنی؟🤷🏻♂😧
فصل چهارم
قسمت 0⃣8⃣
دیگر نمیتونست توخونه خودشون بمونه...🤦♀
خانه اش امنیت نداشت...
دزدها و عقرب ها و تنهایی اون رواز همه سو محاصره کرده بودند...😰
به ابراهیم گفته بود که می خواهد شب ها به خونه دوست نزدیکشون خانم دکتر توانا سر بزند و روزها به خانه خودشون برگردد...
گفته بود:اینجوری میتونم دوام بیارم😢
+وابراهیم گفته بود:هر کاری رو که خودت مصلحت میدونی انجام بده عزیزم...!☺️
از آن پس ژیلا همین کار رومیکرد...✌️ هرشب به خونه دوستش خانم دکتر توانا که اون هم تنها بود میرفت و روزها
به خونه خودشون بر میگشت...🚶♀
ژیلا وقتی با یکی از خانم های سپاهی داشت از بیرون بر میگشت،آن خانم به او اشاره کرد و گفت:نگاه کن او حاج همّت نیست که دارد از خونتون میادبیرون؟🤔
ژیلا به سمت اشاره ی اون خانم برگشت و نگاه کرد،دید آقایی با لباس وشلوار لی از خونشون دارد بیرون میآید...👕👖🚶🏻♂
-گفت:نه! اون حاج همّت نیست...😟
ژیلا این رو گفت و دلش هُری ریخت پایین...😦
ودر جواب خانم همراهش که پرسید:پس کیه؟و تو خونتون چیکار داره؟🤔
-ژیلا گفت:چی بگم والله!😧
#ادامه_دارد...
@kheiybar