💔🍂❤️
✍️ گذشت در اوجِ نیاز...👌
بخوانید و لذت ببرید از این همه مردانگے☺️👌👇
#متن_خاطره :
نشسته بودم و تماشایش مےکردم😊
لبهاش بدجورے از تشنگے تَرَک خورده بود💔 . هر کسے از آب ، یه سهم داشت☝️. سهمِ آبِ خودش رو گرفت و اومد توے سایه نشست🙂. یهو دید یه اسیر عراقے داره نگاهش میکنه😒. بلند شد و سهمِ آبِ خودش رو داد به اسیر عراقے...☺️❤️👌
📚منبع: مجموعه روزگاران ، جلد 9 (کتاب غواصان لشکر14) ، صفحه 94
#ایثار #گذشت #فداڪارے
@kheiybar
💔💔🍂
🌷 تا این زمان نمی دانستم #شهادتے باشد که فقط خاص ماست، ☝️.
👇 مال ما...
دخترانهے دخترانه...
🌸 نمی دانستم همین چادر و روسرے که هر روز سر میکنم،
🌷 #شهادت ساز است...💔🕊
🔹 مثل ایمان ، .
🔹 مثل عقیده ، .
🔹 مثل طرز تفکر.👌
↩ از امروز به چادرم به گونهاے دیگر نگاه خواهم کرد.☺️..
💠 چادرم را مثل ایمان و عقیده ام حفظ خواهم کرد...❤️
تلاشم را خواهم کرد...
تو دعا ڪن براے ما یا زهرا (س)😔💔
🔘 #ادوارد_یاکوب (جهانگرد و طبیب آلمانی) می گوید:👇
⬅ در ایران، در بازار، به زنانے با چادر برمی خورید که به هنگام صحبت کردن از طرز تکلم آنها می توان به مقام بلندشان پی برد.👌☺️
🔹 زنان ایرانے در خروج از منزل آزادی بسیارے دارند و علی رغم جدار مستور خود، به همه امور و اعمال نفوذ دارند؛☝️ حتی در کارهای سیاسے، در سقوط برخی حکام و وزرا سرنخ را باید از آنها جست.👌✌️❤️
#شهــــادتــــــ💔
#چــــادر
#مدافعـــاݩحجــــابیـــم✌️
@kheiybar
❤️❤️🍂
#تلنگرانـــــہ
🏊♀️ اڪثر ڪسانے ڪہ لب دریا غرق
میشن شنا بلدن‼️
پس چرا غرق میشن⁉️🤔
📛 چون زیادے بہ خودشون مطمئنن 😌
و میرن جلو🚶
هرچے بهشون میگے نرید جلوتر ❌
میگن ما بلدیم😇
ناشے نیستیم❗️
⚠️ توے ارتباط با نامحرم
زیادے بہ خودت مطمئن نباش⛔️
✅ حد و حدود رو رعایت ڪن
وگرنہ☝️🏻
مثل خیلے ها غرق میشے🌊
🔔 یادت باشہ خیلے ها بودن
از من و تو دین و ایمانشون محڪم تر بودہ
و غرق شدند😏
یوسف(ع)ڪہ پیغمبر خدا بود
با اون ایمانش فرار ڪرد😱
از خلوت با نامحرم
من و تو ڪہ هیچے❗️
#حواسمونباشه😊👌
@kheiybar
برشےاز #ڪتاب ســــربلنــد❤️🍂
هر وقت ڪارش جایی گیر مےکرد☝️ و تیرش به سنگ میخورد😞،زنگ میزد که برایش قرآن بخوانم☺️. داشتم غذا درست میکردم😊،زنگ میزد که: مامان یه #یـــس برام بخون☺️.کارم رو رها میکردم و مینشستم جَلدی برایش میخواندم.میخواست زمینیرا که پدرش بهش داده بود،بفروشد و جای دیگری خانه بخرد🏡.چهل سورهی حشر برایش نذر کردم❤️.سیهشتمی را که خواندم به فروش رفت.
وقتی میآمد خانهمان و میدید دارم قرآن میخوانم😃، به خانمش میگفت😒: ببین مامانم داره قرآن میخونه که #شهید نشم💔😔. خون خونش رو میخورد😔 و میگفت:همین که میان اسمم رو بنویسن،خط میزنن😭 میگن #حججے نه.گریه میکرد😔 و میگفت:نکنه کسی رفته و چیزی گفته،بابا حرفی نزده باشه؟!💔😔
راوے:مادرشهید
#محسݩحججے💔
#شهیــدبےســــر
@kheiybar