اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
⚪️ وسایل تیپ را جمع کنید؛ باید برویم لبنان...
▫️ عباس برقی از همرزمان صمیمی و باوفای #حاج_احمد_متوسلیان می گوید:👇
...برادرهای ما گرم کار شناسایی بودند که پیامی از #حاج_احمد به دستمان رسید. #حاجی در این پیام، خیلی کوتاه و صریح نوشته بود؛ تصمیم گرفته شده که ما برای #جنگ_با_اسرائیل ٬ عازم #لبنان بشویم✌️. سریع وسایل و تجهیزات تیپ را جمع کنید و بیایید تهران، پادگان امام حسین علیه السلام.
بلافاصله ظرف دو - سه روز، کلیۀ تجهیزات و وسایل تیپ را جمع کردیم و عازم پادگان امام حسین (ع) شدیم.🚶
هنگامی که به تهران رسیدیم، در پادگان امام حسین (ع) باخبر شدیم که #حاج_احمد به اتفاق #حاج_همت🙂 و یک تعداد دیگر از برادران تیپ، برای اقدامات اولیه به #لبنان رفته اند و به زودی برای اعزام ما به آنجا، به ایران باز خواهند گشت.»👌
سعید قاسمی؛ مسئول واحد اطلاعات #تیپ_27 نیز در این باره می گوید:👇
«...طبق دستور #حاج_احمد داشتیم توی جبهۀ شلمچه در اطراف کانال پرورش ماهی، کار شناسایی را انجام می دادیم که سردار عزیزمان #حاج_حسین_همدانی💔 آمد و دستور شفاهی #احمد_متوسلیان را به ما ابلاغ کرد.
دستور این بود: ظرف مدت ۲۴ ساعت، کلیۀ وسایل و تجهیزات خودتان را جمع آوری کنید. می خواهیم برویم #لبنان .
با تعجب😨 به «حاج حسین همدانی» گفتیم: حاجی، چی داری میگی؟ نکنه داری با ما شوخی می کنی!؟
ایشان خیلی جدی گفتند: #احمد تأکید کرده ظرف ۲۴ ساعت، کلیۀ تجهیزات تیپ را همراه بچه ها جمع کنید و به سرعت به تهران انتقال دهید.😑
واقعاً ما توی پوست خودمان نمی گنجیدیم؛ جنگ ما یک پله خودش را بالاتر کشیده و #جهاد ما وارد فاز جهانی شده بود. خلاصه به سرعت نیروها و امکانات تیپ را جمع آوری کردیم و خودمان را به تهران رساندیم🍃 و رفتیم پادگان امام حسین (ع)؛ مقصدی که #حاج_احمد برای ما در نظر گرفته بود.»👌🙂
📙 #همپای_صاعقه ، صفحات ۷۷۴ و ۷۷۵
👈 ادامه دارد...
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماهنگ🎼
#مدیون خون شهداییم🕊
ساختمان #دوکوهه معطر است هنوزبه بوی پیراهن #حاج_همت😔
#ساختمان_شیشه_ای هم بوی #حاج_حسين_همدانی رابه یادگارگذاشته💔
#فرمانده_دلهــا
#شهید_ابراهیم_همت
@kheiybar
❤ #خدا_جوونها_رو_دوست_داره 👋
سردار عزیزجعفری - فرمانده کل سپاه وقت - از او خواسته بود که در شرایط بحرانی و نابسامان کشور - #فتنه۸۸ - مسئولیت سپاه تهران بزرگ را به عهده بگیرد. خودش استخاره گرفت، خوب آمد و پذیرفت. مصوبهی شورای امنیت ملی این بود که نیروهای نظامی، انتظامی و مردمی از #سلاح_گرم استفاده نکنند. حتی در اوج درگیریها باز اجازهی شلیک نداد. هرکه غیر او بود، حکم تیر میداد. جوانی با روپوش جلو آمد، سنگی برداشت و به سمت او پرتاب کرد و سنگ به سرش خورد. بلافاصله چندتا #بسیجی رفتند و او را از بین دوستانش بیرون کشیدند. جوانِ آشوبگر، به #حضرت_آقا فحش داد. یکی از بسیجیها گرفتش زیر مشت و لگد. #حاج_حسین_همدانی با صدای بلند نهیب زد که: «نزنش، نزنش.» او را کت بسته آوردند نزد حاجی.
با ترشرویی به بسیجی گفت: «مگه نگفتم ولش کن؟»
بسیجی گفت: «همین بود که با سنگ زد توی سر شما.»
حاجی گفت: «نه این نبود، بذار بره.»
طرف خجالتزده سرش رو پایین انداخت. وقتی داشت میرفت رو کرد به حاجی و گفت: «میدونستی که کار من بود، اما آزادم کردی! هیچوقت این کارت رو فراموش نمیکنم، حاجآقا.»
حاجی برگشت رو به بسیجیهای متعجب گفت: «جوونه! خدا جوونا رو دوست داره.»
#شهید_حاج_حسین_همدانی🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar