fadaeian-haftegi961112 (6).mp3
17.24M
🎼 مادر نگاه تو پر از امیده
روضت دلامون رو تصلا مےده💔
هــر وقت گره به ڪارمون افتاده⚡️
ذڪرت تو محولاے ما پیچیده😭✋
🎙 #سید رضا نریمانے
💥 #فاطمیه
#پیشنهاد_دانلود💔
@kheiybar
#امامخامنهای از نگاه بزرگان و علما
آیتاللهبهـــجت :
اگر مردم میدانستند که استقبال این #سیـــــد چقدر ثـــواب دارد✨
هیچکس در خانه نمینشست☝️
@kheiybar
🔹خواب سردار حاجقاسم سلیمانی
یک شب خواب #شهیدمهدیزینالدین را دیدم. در خواب هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی! مگر شما همین چند وقت پیش #شهید نشدی؟»😳
هنوز میخواستم ادامه بدهم که حرفم را نیمهتمام گذاشت.
مکثی کرد و بعد با خنده گفت: «من در جمع شما خواهم بود و در جلسهها شرکت میکنم. مثل اینکه هنوز باور نکردهای #شهدازندههستند!»🌸
عجله داشت و میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را کاویدم و کلامی با بُغض و شاید گریه از گلویم بیرون پرید: «پس حالا که میخواهی بروی، لااقل یک پیغامی بده تا به بچهها برسانم.»😞
گفت: «قاسم من خیلی کار دارم، باید بروم. هر چه میگویم زود بنویس.»
سریع دنبال یک کاغذ🗒 گشتم و برگه کوچکی پیدا کردم. گفتم: «بفرما برادر؛ بگو تا بنویسم.»
گفت: «بنویس سلام، من در جمع شما هستم.»✋
همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنیِ التماس داشت، گفتم: بیزحمت زیر نوشته را هم امضا کن.»
برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت، #سیدمهدیزینالدین.
نگاهی بهت زده به امضا و نوشته زیرش انداختم و پرسیدم: «چی نوشتی آقا مهدی؟ تو که #سید نبودی.»
گفت: «اینجا مقام #سیادت هم به من دادهاند.»😊
از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم است:
«سلام، من در جمع شما هستم.»🌸
به روایت #سردارحاجقاسمسلیمانی
#شهدازندههستند
#شهیدمهدیزینالدین
@KHEIYBAR