eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.9هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🚩 ✔ 💠 سعید مهتدی جعفری؛ همرزم وفادار فرمانده ، واکنش همت نسبت به خبر شهادت اکبر زجاجی را؛ این گونه بازگو کرده است:⚘ «...صبح روز سه شنبه پانزدهم اسفند، وقتی اکبر برای سرکشی از نیروهای مستقر در خط گردان سلمان، به پَدِ شرقی جزیره جنوبی مجنون رفت، بی صبرانه منتظر بود تا اکبر به قرارگاه برگردد. هرکس از خط برمی‌گشت، حاجی از او سراغ زجاجی را می‌گرفت و می‌گفت: "چرا اکبر با من تماس نمی‌گیرد؟" هیچ کس هم جرات نمی کرد تا خبر شهادت او را به حاجی بدهد. دست آخر، وقتی به همت گفتیم اکبر مجروح شده، باور نکرد و گفت: "اگر اکبر شهید شده، به من بگویید." ناچار حقیقت ماجرا را به ایشان گفتیم. حاجی وقتی مطمئن شد، اکبر زجاجی شهید شد، به بیرون قرارگاه رفت. صورتش را به سمت هور برگرداند و چند لحظه در سکوت به هور خیره شد، بعد فقط یک جمله به زبان آورد: "خوشا به حال اکبر!" من می‌دانستم اگر شرایط فراهم بود، حاجی برای شهادت معاون باوفای خودش، چه بسا چندین ساعت گریه می کرد، امّا...»🚩 ✍ اکبر زجاجی - جانشین دلاور و سلحشور لشکر- توسط اصابت گلوله تک تیرانداز دشمن به پیشانی مبارکش مظلومانه به شهادت رسید، امّا نیروهای دشمن به جنازه او هم رحم نکردند و با شلیک گلوله آر.پی.جی به آن خانه مخروبه ای که پیکر مطهر ایشان داخل آن بود، بدن اکبر را سوزاندند.💔 📷 اطلاعت عکس: عملیات والفجر چهار ، دشت شیلر ، پاییز ۱۳۶۲ ، دو ماه قبل از شهادت ✔ 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
یک جرعه از آن آب حیاتم آرزوست حیاتی که عِندَ رَبْ است و اَبدی! نفر اول ازسمت راست در حال نوشیدن آب 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
ای کاش می‌شد با شما قرآن سر بگیریم ... تیرماه سال ۱۳۶۱؛ سوریه حرم حضرت‌ زینب سلام‌الله‌علیها رزمندگان لشکر۲۷ حضرت‌رسولﷺ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
شهیدان را مپندارید مُرده‌اند ، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند ... سوره آل عمران آیه 169 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
✍️ «خدایا از تو می‌خواهم اگر در راه تو و به دست دشمنان تو کشته شدم، مرا به عنوان شهید در راهت بپذیری، زیرا که گناهانم زیاد است و طاعاتم اندک» 📎فرمانده 🌷 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌷‏عکاسی که عکس شهادت می‌گرفت! اعزام سپاه محمد(ص) بود و طبق معمول داشتم عکس میگرفتم گفت: اخوی یک عکس هم از ما بگیر گفتم عکست را بگیرم شهید میشوی‌ها خندید و آماده شد عکسش را گرفتم اسمش محمدحسن برجعلی بود و در همان اعزام هم شهید شد این همان عکس است 📸 عکاس: حسن شکیب‌زاده کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
!؟؟ 😠 °•° •°• 🟢 وقتی از کوه پایین می‌آمدیم، مسیری وجود داشت که به یک پل می‌رسید و از روی آن پل به سمت پاوه می‌رفتیم. ایشان ابتدای پل می‌ایستاد و یک جعبه خرما دستش می‌گرفت و به بچه‌ها تعارف می‌کرد. خرما را که برمی‌داشتیم، به پشتمان می‌زد و ما را بغل می‌کرد و می‌گفت: «خسته نباشی پهلوان.» یکی از همین روزها، وقتی که خرما را برداشتم، به او گفتم: «برادر مرسی.» جعبه‌ی خرما را آن طرف گرفت و گفت: «چی گفتی؟» همان جا یک‌دفعه یادم آمد که به‌شدت به استفاده از کلمات خارجی واکنش نشان می‌دهد. گفتم: «هیچی، دست شما درد نکند.» - نه، چی گفتی؟ یک بار دیگر بگو. - چیزی نگفتم، فقط گفتم مرسی. - بخیز. خلاصه ما را در آن گل و برف، حسابی خیزاند. من ده بیست متر رفتم. ارتفاع گل و برف نیم متر بود و من هلاک شدم و ماندم و دیگر نتوانستم بروم. گفت: «برو.» - برادر نمی‌روم. اصلاً نمی‌توانم بروم، یخ زدم. همه‌ی سیستم بدنم یخ زده بود. - برو، وگرنه می‌زنم. - بزن باور نمی‌کردم که بزند! ژ۳ را بالا برد و بر کمر من کوبید. ژ۳ هم سلاح سنگینی است. انگار برق مرا گرفت؛ به صورتی که بچه‌ها زیر بغلم را گرفتند. چنان شوکی به سیستم نخاعی من آمد که گفتم دیگر فلج شدم. خلاصه به پاوه برگشتیم و ظهر آن شوک برطرف شد و کم‌کم خوب شدم. آنجا گفتم: «تو برای چه من را زدی؟» گفت: برای چه تو آن کلمه‌ی زهرماری را گفتی؟ مرد حسابی! ما یک شاه را که ایرانی و هم‌جنس و هم‌وطن خودمان بود، به خاطر فرهنگش از این مملکت بیرون انداختیم. ما شاه را با آن فرهنگ بیرون نکردیم که شمای پاسدار که نوک دفاع از انقلاب اسلامی هستی، کلمه‌ی فرانسوی بگویی. این همه کلمه‌ی «ممنونم، خدا پدرت را بیامرزد، دستت درد نکند» وجود دارد، چرا تو این حرف را زدی؟!» ☆ ♡ 👈 به روایت سردار ؛ مسئول وقت بهداری مریوان و همچنین معاون بهداری برگرفته از صفحات ۱۷۶ و ۱۷۷ کتاب بسیار جذاب و خواندنی نوشته‌ی استاد جواد کلاته عربی. کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت: «در هر صورت، برای تخلیه مجروحین و شهدا امشب همه باید بسیج بشوند.سعید! به بچه‌های تعاون لشکر بگو همراه تعدادی آمبولانس، بروند پشت خط مستقر بشوند. من از ظهر این مطلب را به مسئولین آن‌ها گفته‌ام که آمادگی داشته باشند. ضمن این‌که امشب هم تا صبح آسمان مهتابی است؛ طوری که شما بتوانید کار پیدا کردن و جمع‌آوری زخمی‌ها و شهدا را در شیارها به راحتی انجام بدهید. اگر بتوانیم امشب این کار را انجام بدهیم، خیلی خوب می‌شود. هر دانه شهیدی را که به عقب تخلیه کنیم، برای پدر و مادر، همسر و فرزند، اعضای خانواده و بستگان و خویشاوندان او، خیلی اهمیت دارد. پس ان‌شاء‌الله کسی در این مورد کوتاهی نکند.» 📚صفحه 149برشی از 《کتاب به فرماندهی همت》 /انتشارات نشر یازهرا(س) کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🍁 🔥 - شامگاه دوشنبه ۹ آبان ۱۳۶۲، خلوزه۲، قرارگاه تاکتیکی . از چپ: ، علی تجلایی، ، و سرهنگ امیربیگی؛ فرمانده ارشد نزاجا در قرارگاه حمزه سیدالشهداء علیه‌السلام. (ص) کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🍁 🔥 ᯽ ᷦ ⸙ ≛≛ غروب روز چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۳۶۲، شرق ، پایین ارتفاعات خلوزه ۲، ؛ فرمانده و اکبر زجاجی؛ قائم‌مقام لشکر در حال انجام آخرین هماهنگی‌ها. از چپ: سردار و سردار کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🍁 🔥 ꧂ ꧁ ❐ آبان ۱۳۶۲ شرق دیدگاه یال گنبدی در حال رصد نحوه پیشروی گردان‌های خط‌شکن ⸙ ⎎ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🍁 🔥 ♡ ♥︎ ● پنج‌شنبه ۱۲ آبان ۱۳۶۲ شرق پنجوین منطقه آزادشده طی مرحله سوم عملیات از راست: سردار ، حسین حاج‌قربان و سردار . ★ دوستان عزیز و بزرگوار این آخرین عکس هستش... علی‌اکبرِ فرداش (۱۳ آبان) پشت خاکریزهای دشت قزلچه پرپر شد...❤🚩 شادی روحِ پاکش صلواتی هدیه بفرمایید. °•°• •°•° کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
37.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 📢 ● سخنرانی ؛ فرمانده در حال سخنرانی برای و توجیه این گردان جهت فرستادن به دشت قزلچه برای شکار تانک‌های دشمن بعثی در عملیات - خیلی جالبه، بعد سخنرانی می‌ریزن سر ، بغلش میکنن و غرق بوسه...!!!❤😊☘😘😘😘 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌿 تصویر: اردوگاه قلاجه - حضور در مقر تاکتیکی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) ا🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ❄️ سرمای قلاجه و اورکت حاج همت 🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص):👇 💠 سال ۶۲ ما از پادگان به اردوگاه (گردنه بین اسلام آباد و ایلام) منتقل شدیم. در آن وقت، هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج یک شب به آنجا آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم!!! کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
شهید که شد جنازه‌اش موند تو منطقه حاج‌ حسین‌ خرازی منو فرستاد تا دنبالش بگردم رفتم منطقه، همه جا رو آب گرفته بود هر چی گشتم اثری از علی نبود! خبرش رو که به حاجی دادم، باورش نشد خودش اومد باز هم گشتیم، فایده نداشت، جنازه‌اش موند که موند ... علی دو سال قبل توی بقیع متوسل شده بود به بانوی مدینه خواسته بود شهید که شد بی مزار بمونه شبیه بی بی حاجتش رو گرفت، همون طور که می‌خواست باقی موند و بدون مزار ... ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۴۲ ◻️محل ولادت : اراک ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۴ ◻️محل شهادت : سه‌راه ام‌القصر ◻️عملیات: والفجر هشت کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
📸 عزاداری و سینه زنی رزمندگان اعزامیِ قوای محمد رسول الله (ص) در حرم عمۀ سادات حضرت ام المصائب زینب کبری سلام الله علیها - خرداد ۱۳۶۱ ، زینبیه ، دمشق, کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
محوطه حرم باصفای حضرت زینب کبری سلام الله علیها رزمندگان (ص) بفرماندهی آماده نبرد با دشمن صهیونیستی با پیشانی بند های اواخر خرداد ۶۱ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
📸یکی از عکس های پر خاطره و چشم نواز ... به ترتیب ایستاده از سمت راست :شهید احمد بابایی،شهیدغلامرضا کرمی، ،شهیدسید ولی جناب،شهید علی اکبر حاجی پور کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌹 💌 بعدازظهر سه شنبه، ۹ اسفند ۱۳۶۲ محور به خاکریز پیشانی مقابل کانال ۳۰ متری ( قائم مقام ) و ( فرمانده واحد بهداری ) ، سرگرم رایزنی جهت تسریع در ارائه خدمات بهداری رزمی به نیروهای درگیر در خط هستند. 👈 منبع اطلاعات: کتاب جذاب و خواندنی کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
😅 مذاکرات با پیرامون طرح مانور عملیات و تک چهارشنبه‌شب، دهم اسفند ۱۳۶۲ با هدف نفوذ در دشت ، عبور از کانال و دژِ دشمن و رسیدن به جاده‌ی طلائیه - نَشوه. ...خرّازی: گردان سلمانِ شما، باید با گردان امام‌حسن علیه السلام ما دست بدهد. گردان میثمِ شما هم با گردان امام‌حسین علیه السلام ما. کریمی: برادر حسین! این گردانِ امام‌حسینِ (ع) شما، گردانِ خط شکن است؟! خرّازی: آره. همّت: [با لحنی خشنود]: امام‌حسن (ع) و امام‌حسین (ع)!... خلاصه امشب فرزندان علی (ع) خط را می‌شکنند! کریمی: برادر حسین؛ اسم فرمانده گردانِ امام‌حسین (ع) چیست؟ خرّازی: ابوشهاب. همّت: [یکّه خورده و با لحنی ناخرسند]: بابا؛ نکن این کار را حسین!...ابوشهاب را گذاشتی بالا سر یک گردان؟! تو که این کار را بکنی، من هم مجبور می‌شوم اکبر [زجاجی؛ قائم‌مقام ]و سایرِ این بچّه‌ها را بگذارم بالای سر گردان‌ها. خرّازی: من به همه‌ی آن‌ها [کادرهای ارشد لشکر۱۴ امام‌حسین (ع)]، گفته‌ام بروند توی خط و بشوند فرمانده گردان. رمزِ الحاق هم این است: "یاحجّت - یامهدی". همّت: نیک‌بخت!. مسعود نیک‌بخت[مسئول واحد مخابرات ]: بله حاج‌آقا؟! همّت: کُد و فرکانسِ رادیویی این دو تا گردان ما را به خرّازی بده. کریمی: آقای خرّازی؛ اسم فرمانده گردان امام حسن (ع) شما چیست؟ خرّازی: آقای خلیلی. همّت: خب حسین؛ گردان‌های بعدی تو چه‌کار می‌کنند؟ خرّازی: خطِ عملیات گردان‌ها را، خطِ حَدِ تیربارها مشخص می‌کنند؛ تیربارهای عملیات. همّت: خب؛ گوش کن، عقل را هم باید درنظر گرفت. اوّل زانوی اُشتر ببند، بعد توکّل کن. فعلاً هم، اوّل فرکانس‌های رادیویی این دو تا گردان خودت را به ما بده. خرّازی [با لحنی بازیگوش]: الآن این‌جا فرکانس ندارم به تو بدهم؛ شما فرکانسِ گردان‌های خودتان را به ما بدهید!😏 همّت: یک امشب را حسین؛ اگر بخواهی برای من اصفهانی‌بازی دربیاوری، به تو گفته باشم؛ ؛ خلاصه، حواستو جمع کن!...[می‌خندد].😅 خرّازی [با لبخند]: اصفهانی‌بازی هم نداریم؛ ان‌شاءالله امشب همه باید به همدیگر کمک کنیم. ◾همّت که در مقابل روحیه‌ی شاد و حاضرجوابی خرّازی، سپر انداخته، خطاب به حضار می‌گوید: - حسین است دیگر!...[می‌خندد]...لشکرهای امام‌حسین (ع)، محمّدرسول‌الله (ص) و نجف‌اشرف، هر وقت کنار هم بوده‌اند، موفق عمل کرده‌اند. خرّازی: ان‌شاء‌الله. 📓 منبع زیرنویس: جلد سوم ، صفحات ۱۷۵۰ تا ۱۷۵۳ با تخلیص و اختصار. کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
و سلام بر او که می گفت: «انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهد بد نیست، بهترین موقع بعد از نماز وقتی سر به سجده میگذارید مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیندازید آیا کارمان برای رضای خدا بود؟!» ❗️ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🌹 🚩 ✔ 💠 سعید مهتدی جعفری؛ همرزم وفادار فرمانده ، واکنش همت نسبت به خبر شهادت اکبر زجاجی را؛ این گونه بازگو کرده است:⚘ «...صبح روز سه شنبه پانزدهم اسفند، وقتی اکبر برای سرکشی از نیروهای مستقر در خط گردان سلمان، به پَدِ شرقی جزیره جنوبی مجنون رفت، بی صبرانه منتظر بود تا اکبر به قرارگاه برگردد. هرکس از خط برمی‌گشت، حاجی از او سراغ زجاجی را می‌گرفت و می‌گفت: "چرا اکبر با من تماس نمی‌گیرد؟" هیچ کس هم جرات نمی کرد تا خبر شهادت او را به حاجی بدهد. دست آخر، وقتی به همت گفتیم اکبر مجروح شده، باور نکرد و گفت: "اگر اکبر شهید شده، به من بگویید." ناچار حقیقت ماجرا را به ایشان گفتیم. حاجی وقتی مطمئن شد، اکبر زجاجی شهید شد، به بیرون قرارگاه رفت. صورتش را به سمت هور برگرداند و چند لحظه در سکوت به هور خیره شد، بعد فقط یک جمله به زبان آورد: "خوشا به حال اکبر!" من می‌دانستم اگر شرایط فراهم بود، حاجی برای شهادت معاون باوفای خودش، چه بسا چندین ساعت گریه می کرد، امّا...»🚩 ✍ اکبر زجاجی - جانشین دلاور و سلحشور لشکر- توسط اصابت گلوله تک تیرانداز دشمن به پیشانی مبارکش مظلومانه به شهادت رسید، امّا نیروهای دشمن به جنازه او هم رحم نکردند و با شلیک گلوله آر.پی.جی به آن خانه مخروبه ای که پیکر مطهر ایشان داخل آن بود، بدن اکبر را سوزاندند.💔 📷 اطلاعت عکس: عملیات والفجر چهار ، دشت شیلر ، پاییز ۱۳۶۲ ، دو ماه قبل از شهادت ✔ 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
یک جرعه از آن آب حیاتم آرزوست حیاتی که عِندَ رَبْ است و اَبدی! نفر اول ازسمت راست در حال نوشیدن آب 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar