eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.9هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
دو اسطوره دفاع مقدس✌️ جاویدنشان حاج احمد متوسلیان ، فرمانده سپاه مریوان شهید ابراهیم همت، فرمانده
محبت حاج احمد 💎 حاج محمود شهبازی داشت برای بچه های اعزامی سپاه استان صحبت می کرد که سر و کله و پیدا شد. از همان دم ورودی سرداب، خیلی با حوصله با تک به تک بچّه ها سلام و علیک کرد و خیلی قرص و محکم دستشان را فشار می داد، بغل شان می گرفت و سر و صورت آنها را می بوسید و پی در پی با یک لحن گرم و محبت آمیزی می گفت: "خوش آمدی برادر جان...صفا آوردی برادر جان!"☺️ طوری به آنها خوش آمدگویی می کرد که هرکس می دید، خیال می کرد با یک یک بچّه های ما لابد سالها رفاقت داشته. به خاطر دارم بعد از آن سلام و علیک، تعدادی از بچّه ها یواشکی آمدند پیش من گفتند: "برادر همدانی! دست های ما را ببین!" نگاه کردم، دیدم انگشتر عقیق این بچه ها، توی گوشت دستشان فرو رفته! بس که موقع دست دادن با اینها، به دست هایشان فشار آورده بود. بچّه ها می گفتند: "هزار ماشاءالله چه دست پر زوری دارد این برادر ؛ با آن که دستمان را آش و لاش کرد، خیلی سلام و علیکش به دلمان نشسته."☺️ از همین اولین دیدار، همه بچّه های ما را مجذوب محبت خودش کرد. طوری که به شخصه معتقدم اگر همین برخورد گرم و پرشور اوّلیه ی او با آن بچّه ها نبود، چه بسا بعدها که در جریان تأسیس، سازماندهی و آموزش عناصر تیپ ۲۷ روی دیگر سکّه ی شخصیتش را به نمایش گذاشت و خیلی به بچه ها سخت گرفت، قطعاً عده زیادی از آنها، از شدّت عمل و خشونت ظاهری او می بُریدند و به همدان برمی گشتند. منتها هُنرِ همین بود که در همان اولین لحظه های دیدار با بچّه ها، خیلی ظریف نوک قلّاب محبتش را به عمق دل آنها بند کرد و بچّه های ما، صیدِ صفا و صمیمیت بی انتهای این مرد شدند.☝️ 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی به روایت سردار نوشته "گلعلی بابایی" صفحه ۱۵۹ و ۱۶۰🌹 @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
حاج محمود شهبازی داشت برای بچه های اعزامی سپاه استان صحبت می کرد که سر و کله و پیدا شد. از همان دم ورودی سرداب، خیلی با حوصله با تک به تک بچّه ها سلام و علیک کرد و خیلی قرص و محکم دستشان را فشار می داد، بغل شان می گرفت و سر و صورت آنها را می بوسید☺️ و پی در پی با یک لحن گرم و محبت آمیزی می گفت: "خوش آمدی برادر جان...صفا آوردی برادر جان!"☺️ طوری به آنها خوش آمدگویی می کرد که هرکس می دید، خیال می کرد با یک یک بچّه های ما لابد سالها رفاقت داشته. به خاطر دارم بعد از آن سلام و علیک، تعدادی از بچّه ها یواشکی آمدند پیش من گفتند: "برادر همدانی! دست های ما را ببین!" نگاه کردم، دیدم انگشتر عقیق این بچه ها، توی گوشت دستشان فرو رفته! بس که موقع دست دادن با اینها، به دست هایشان فشار آورده بود. بچّه ها می گفتند: "هزار ماشاءالله چه دست پر زوری دارد این برادر ؛ با آن که دستمان را آش و لاش کرد، خیلی سلام و علیکش به دلمان نشسته."❤️ از همین اولین دیدار، همه بچّه های ما را مجذوب محبت خودش کرد. طوری که به شخصه معتقدم اگر همین برخورد گرم و پرشور اوّلیه ی او با آن بچّه ها نبود، چه بسا بعدها که در جریان تأسیس، سازماندهی و آموزش عناصر تیپ ۲۷ روی دیگر سکّه ی شخصیتش را به نمایش گذاشت و خیلی به بچه ها سخت گرفت، قطعاً عده زیادی از آنها، از شدّت عمل و خشونت ظاهری او می بُریدند و به همدان برمی گشتند. منتها هُنرِ همین بود که در همان اولین لحظه های دیدار با بچّه ها، خیلی ظریف نوک قلّاب محبتش را به عمق دل آنها بند کرد و بچّه های ما، صیدِ صفا و صمیمیت بی انتهای این مرد شدند.☝️ 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی به روایت سردار نوشته "گلعلی بابایی" صفحه ۱۵۹ و ۱۶۰ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🔰ویژه برنامه عزای شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) و یادبود سردار شهید حاج محمدابراهیم همت 📚 با معرفی کتاب: تا شهادت 🎤 باکلام: حجت الاسلام والمسلمین علی اصغر مظاهری 🎤 بانفس: کربلایی مصطفی میرزائی ⏰ یکشنبه ۱۷ اسفندماه ۹۹ ، ساعت ۱۹ 📍 حسینیه ثارالله آستان مقدس امامزاده عبدالله(ع) 📌هیئت رزمندگان ثارالله همدان 🔺شرکت برای عموم آزاد است... (ماسک و دستکش همراه داشته باشید) کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar