eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.8هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
. ـ بہ #توپ و #تانڪ چہ نیاز ...؟ حرف هاے ناگفتہ ے #چشمانت🌱 #لشکرے را بہ لرزه در مےآورد⚡️ خدا ڪند #شرمنده_ات نباشیم..😔 #دعایم ڪن ابراهیم جان💔 #رفیق_شهیدم #شــهیـد_ابراهیـم_همت @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ #یا_اباعبدالله_ع خواستم دور ڪنم فڪر حرم را اما من بدون‌تو،دلےزار و پریشان دارم💔 آه،درڪنج‌رواقٺ‌ڪه‌نشستم،دیدم🌱 زیر پاهاےخودم‌ملڪ‌سلیمان‌دارم✨ #اللهم_ارزقنا_زیارة_الڪربلا💛 @kheiybar
چه‌می‌بینند در #چشم_تو چشمانم نمیدانم🍃 شرار آن چشمهاکی ریخت درجانم‌نمیدانم✨ تو رفتی برسر پیمان وما ماندیم #جامانده💔 بگو سر می‌شود یڪ روز پیمانم⁉️ نمی‌دانم🌱 #شهیدمحمدابراهیم‌همت #روزتون_متبرک_به‌نگاه‌شهید☺️🌹 @kheiybar
🌸 #امام_باقر_ع 🌸 💢وحشت قبر به او نمی رسد کسی که #رکوع نمازش را🌱 کامل انجام دهد ✨ 📚کافی ج 3 @kheiybar
#همسرانه_شهــدا اولین نگاه اولین بار او را در کردستان دیدم😌؛ در کانون مشترک فرهنگی جهاد و سپاه در پاوه. محل کانون در ساختمان کهنه و قدیمی بود؛ با حیاطی خاکی که دور تا دور آن اتاقهایی با در و پنجره چوبی قرار داشت. محل استقرار من و خواهران در اتاق طبقه پایین بود🍃. همان روز اول، جلسه‌ای تشکیل شد که من هم در آن شرکت داشتم. در این جلسه بود که برای اولین‌بار با نام و چهره #ابراهیم آشنا شدم🙂. البته در آن زمان به « #برادرهمت» معروف بود. جوانی با قدی متوسط، محاسنی سیاه و بلند، چهره‌ای کشیده و بسیار جدی.😐 با پیراهن و شلوار کردی آمد و در جلسه نشست. موهای سرش خیلی بلند بود. چون صورتش نیز در اثر تابش آفتاب☀️ سوخته بود، در نگاه اول فکر کردم که یکی از نیروهای بومی منطقه است. ولی وقتی شروع به صحبت کرد، از لهجه‌اش فهمیدم که بایستی از اطراف اصفهان باشد.😊 محل کار و استراحت او اتاق کوچکی بود که تمام امکانات مربوط به ماشین ‌نویسی📇 و تکثیر اوراق در آن قرار داشت. گاهی اوقات که نیمه‌های شب🌓 از خواب بیدار می‌شدم و نگاه به حیاط می‌انداختم، ☝️تنها اتاقی بود که چراغش تا نیمه‌های شب روشن بود. شبها تا دیروقت کار می‌کرد و هر روز صبح هم پیش از بیدار شدن بقیه، ایوان و راهروها را آب و جارو می‌کرد🙂.روزهای اول نمی‌دانستیم که قضیه از چه قرار است؛ فقط وقتی بیدار می‌شدیم، می‌دیدیم که همه‌جا تمیز و مرتب است. بعدها فهمیدیم که این کار هر روز اوست.☺️🌹 راوی:همسرشهید #محمد_ابراهیم_همت❤️ @kheiybar
#پروفایل_شهیدهمت😍 ویژه #عیــــدغدیــــر❤️ @estori_shahidhemat
👈 «سپر🛡دفاعی» 👉 حجاب مثل یک سپر از زن محافظت مے‌ڪند🔰 ولے مبارزے ڪہ شمشیر ندارد، سپر برایش کافی نیست❌ خانمے ڪہ چادر سرمیڪند ولے باهمہ گرم مے‌گیرد😱 در رویارویے با شهواتِ افسارگسیختہ‌ی تبهکارانِ معصوم‌نماےِ جامعہ قطعا آسیب خواهد دید💢 کسے ڪہ چادر سر میڪند؛ لاڪ جیغ میزند💅 آرایش میڪند💄 و صداے ڪفشش همہ رابسوے خودجلب میڪند؛ چگونہ میتواند در پناه چند تکہ پارچہ در امان بماند⁉️👠😞😱 نباید فراموش کرد کہ نه حیا و نه حجاب! هیچڪدام بہ تنهایے کافی نیست😞 📢 فلسفہ‌ی حجاب، #امنیت است🛡 کدام صاحب عقلی امنیتش را با دست خودش بہ خطر می‌اندازد؟؟ ⛔️ #حجاب_با_حیا_کامل_است @kheiybar
. . تبریک به لب ز ره منادی آمد که ایّام سرور و فصل شادی آمد🌱 یعنی علی النقی #امام_هادی با علم رضا، جود جوادی آمد😍 🌸 #میلاد_امام_هادی(ع)مبارک🌸 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
💖🍀🌺🌹❤️ واقعی و بسیار جذاب شصت ویکم لیلا:هوی روانی چرا اومدی از حوزه انصراف دادی؟ -لیلا داغونم چطوری درس بخونم ؟😔😔 لیلا:بمیرم برات -إه خدا نکنه لیلا:کجا میری؟ -سپاه ثبت نام دوره لیلا:اوهوم -تو نمیای ؟ لیلا:نه آخه به نگفتم -باشه پس من برم فعلا یاعلی لیلا: عزیزم مراقب خودت باش یاعلی✋ رفتم سپاه قسمت ثبت نام کردم گفتن زمان شروع کلاسها را خودمون اطلاع میدیم بهتون سه هفته بعد کلاسها ‌شروع شد، استاد که از روایتگری منطقه جنوب بهمون آموزش میداد بود بچه ها برای روایتگری باید مساحت منطقه را بدونید عملیاتهای مهم اون منطقه فرمانده های که تو اون منطقه شهید شدن تاریخ عملیات تعداد شهدای عملیات ها تعداد اینکه دشمن چقدر تلفات داده اما چقدر مهمات از دشمن گرفتیم از منطقه شروع شد... اینجا جا مونده 😔 خواهر شهید باکری: ما سه تا برادر داشتیم 🌹🍀🌺🍀🌹💐🌺🍀 .... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو....ش
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
💖🍀🌺🌹❤️ #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ شصت ویکم لی
💖🍀🌺🌹❤️ واقعی و بسیار جذاب شصت و دوم خواهر شهید باکری: ما سه تا برادر داشتیم آقا رو ساواک دستگیر کرد زیر شکنجه شهید شد،پیکرشو بهمون ندادن...💔😔 راهم که آقا جاگذاشت ......😔💔 خود آقا روهم برد...💔😔 یه مزار از سه برادرم نیست تو دنیایی به این بزرگی.....😭 کلاسای روایتگری شش ماه طول کشید مناطق جنوبی شامل (اروند،شلمچه، طلائیه، دهلاویه،دوکوهه، هورالعظیم ) را شناختیم تو مناطق غربی هم بازی دراز وایلام ،بانه وقصرشیرین شیرزنان غرب مثل شناختم... شهیده ناهید فاتحی کرجو تنها دختر مبارز جز گروه پیش مرگان کرد در اوایل انقلاب بوده در منطقه هنوز ضد انقلاب در غالب گروهک های مثل کومالو وجود داشت یک روز ربوده میشود چندوقت بعد دختر را با سر تراشیده در روستاهای کردستان به عنوان جاسوس می گردانند😔 و چندروز بعد این ماجرا جنازه دختری با سر ترشیده را در کوه های سر به فلک کشیده زاگرس پیدا میکنن....😔💔 امروز کلاسای روایتگری تموم شد اما دلم گرفته بود رفتم مزار همینجوری بین مزارها راه میرفتم یک دفعه گوشیم زنگ خورد.....😳😳 .... ✍️با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو...ش @kheiybar
#ارسالےهمسنگری☺️☝️ #مشهد_مقدس ممنونم که به یاد ما بودین حاجت‌روا ان‌شاءالله🌹 @enayate_shahidhemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"نادعلــیاً"به هوای نجف🕊 یادحـرم برده قرارم ز کف💔 باز هوای نجـفم آرزوست🌱 مهر عـلی در دو جهان آبروست😍 #السلام‌علیک‌یا‌امیرالمومنیمن #یک‌شنبه‌های‌علوی💚 @kheiybar
🍃🌺🍃 هـوای دلم باران نگاهـت را می خواهـد✋ می شـود بر من بباری🌧 حتی بہ نیم نگاهـی💔 #شهید_محمد_ابراهیم_همت #روزتون_مزیݩ_به_نگاه‌شهید☺️🌹 @kheiybar
. #حضرت_صادق_علیه_السلام: 🌱روز غدیر، روز اتمام نعمت است. . 📗 الغدیر ۲۸۵/۱ #حضرت_صادق_علیه_السلام: 🌺روز غدیر، روز عبادت است. . 📙 الغدیر ۲۸۵/۱ . #حضرت_صادق_علیه_السلام: ❤️روز غدیر در زمین، روز میثاق نامیده شده است. 📒 بحار الانوار ۲۳۱/۹۵ @kheiybar
#باران_و_مهمان روحیه با نشاطی داشت و در سفرها سعی می‌كرد طوری رفتار كند كه به دیگران خوش بگذرد☺️.بهار سال پنجاه و نه، با او و سه نفر دیگر، یك سفر كوتاه خانوادگی به قم و محلات رفتیم. در مسیر، به هر شهر می‌رسیدیم، به زبان محلی آن‌جا حرف می‌زد یا شعری می‌خواند.🙂 وقتی به محلات رسیدیم، گفت: «خانم ها و آقایان! من به لهجه محلاتی بلد نیستم، در عوض حاضرم برایتان دزفولی، كردی یا قمشه‌ای بخوانم!»😃 او خیلی اهل شوخی نبود ولی روحیه شادی داشت. گاهی اوقات فقط با یك جمله كوتاه، در قالب شوخی، حرف خودش را می‌زد🙂. یك روز كه از جبهه به شهرضا برمی‌گشت، سری هم به خانه ما زد. باران شدیدی🌧 می‌بارید. وقتی در خانه را باز كردم و او را دیدم، خوشحال شدم😍. همان‌طور كه زیر باران ایستاده بود، گفتم: «باران و مهمان هر دو رحمتند، امروز هر دو با هم نصیب من شد.»☺️ او در حالی كه اوركتش خیس شده بود، با خنده جواب داد: «اتفاقاً اگر هر دو با هم بمانند، آن وقت مایه زحمتند!»😐 با این جمله، متوجه شدم كه او را بیرون در نگه داشته‌ام. عذرخواهی كردم و گفتم: «بفرمایید حاج آقا! اصلاً حواسم نبود.»🙈😂 راوی : خواهر شهید #محمد_ابراهیم_همت❤️ @kheiybar
🚨 هدیه پادشاه عربستان به 💠 به گزارش خبرآنلاین، مهدی فاضلی معاون دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب با هشتگ سبک زندگی در یک رشته توئیت، ماجرای ارسال هدایا از سوی برای خانواده رهبر معظم انقلاب را روایت کرد. 🔸او در این رشته توئیت نوشت: ملک عبدالله در آذر سال ۷۶ که برای شرکت در کنفرانس اسلامی به ایران سفر کرده بود، از طرف «فهد» -پادشاه وقت عربستان- برای حضرت آقا و تمام اعضای خانواده ایشان هدایای بسیار گران قیمتی آورده بود. آقا به خانواده می‌گویند این‌ها متعلق به ما نیست. لذا این طلا و قیمت گذاری و برای حفظ آن‌ها به‌عنوان یک اتفاق تاریخی، در اختیار آستان قدس قرار گرفت و ما به ازاء آن حدود ۲۰ واحد مسکونی برای خانواده‌های محروم تهیه شد. این جواهرات اکنون در یکی از قاب های بالای ضریح امام رضا علیه‌السلام نگهداری می‌شود.  کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar کپی ممنوع❌
#2_روز تا عید بزرگ غدیر😍 هرچند غدیرخم بہ ٺعریف علیسٺ🌱 مقصود خدا دوازده نور جلیسٺ✨ از بعد نبے علے ولے الله اسٺ☝️ از بعد علے یازده نور ،ولیسٺ❤️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پروفایل_شهیدهمت😍 پسرونه طرح اتیکت❤️ @estori_shahidhemat
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 واقعی و بسیار جذاب شصت و سوم همینجوری بین مزارها راه میرفتم یک دفعه گوشیم زنگ خورد -الو مامان : حنانه جان خوبی؟ کجایی مامان ؟ - مامان: خوب بیا خونه برات یه سورپرایز دارم -سورپرایز چیه ؟ مامان :بیا حالا خونه -باشه تا یه ساعت دیگه خونه ام وارد خونه شدم تولد تولد تولدت مبارک 🎉🎊🎈 تولدمنه وای اصلا یادم نبود مامان: عزیزدلم تولدت مبارک 🎉🎋🎁 بابا:اینم کادوی من و مامانت بلیط پرواز 😍 آقا بهتر از من سراغ نداری هرسال میطلبی ؟ باگریه رفتم اتاقم 😭😭 به بلیطم نگاه میکردم گریه میکردم آی من چیکار کنم با بلیط و سفر .. تاریخ حرکت ۲۷رجب ، بود از همه خداحافظی کردم چمدونم بستم و..... 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 .... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو....ش