❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهید محمد ابراهیم همت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به { حضرت محمد ص } برای سلامتی و تعجیل آقا امام زمان عج💐
🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
#مهدےجان
قرار سینه هاے بیقرار ما
نمی آیی؟
گل نرگس امیدحضرت زهرا
نمی آیی؟😔
شمردم روزها راتامحرم در هواے تو
عزاے جدمظلومت رسیدآیا
نمی آیی؟💔
#اےصاحب_عزا بیا
#تعجیل در فرجش صلوات🌹
@kheiybar
حالا که دستمان
از تو کوتاه است
کمی یـادمـان کن😔
به همین یادت زنده ایم 💔
#سید_الشهدای_جنگ
#شهید_ابراهیم_همت
#روزتون_متبرک_با_یادشهید🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
#احادیث_حسینی
✨حضرت محمد (صلےاللهعلیهوآله) فرمودند:
مقام حسین بن علی(ع) در آسمان بالاتر از مقام او در زمین است. ✨☝️
@kheiybar
#بچه_هیاتی_با_معرفت
ننه می گفت: «آخه پاهات از بین می ره. تو هم مثل بقیه کفش بپوش😒، بعد برو دنبال دسته.» #ابراهیم چشم های میشی اش را پایین می انداخت😔 و می گفت: «می خوام برای امام حسین سینه بزنم💔. شما با من کاری نداشته باشین.»😢
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_بیسر
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زینبم! باور میکنی اینجا کربلاست؟
داداش حسین حرف از جدایی نزن😭
#روضه_شب_دوم💔
#هر_خانه_یک_حسینیه
#استاد_پناهیان🎤
🏴 @kheiybar
هدایت شده از نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
🌸داستان من و حاج داداش
👈قسمت سوم
سه سال از آشنایی با حاجی میگذشت و دیگه بهشون حاج داداش میگفتم
برای من جوری شده بود که وقتی کاری انجام میدادم که خوب نبود حس میکردم عکسشون اخم میکنه و وقتی کاری میکردم که رضایت دارن بهم لبخند میزنن یه ارتباط عمیق قلبی که حس میکردم
یه شب دلم خیلی گرفته بود وقت خواب عکسش رو گذاشتم روبروم و شروع کردم گلایه که اگه منو قبول داشتی تو این سه سال خوابم میومدی تو منو خواهرت نمیدونی دوستم نداری منو نمی بینی صدام و نمیشنوی میگن هستی پس کووووو میگفتمو گریه میکردم😔
با گریه خوابم رفت
خواب دیدم در خونمون رو زدن و من تنها خونه بودم رفتم در رو باز کردم
یه اقایی با موهای جوگندمی و لباس نظامی دم در بود گفتم بفرمایید سرش رو آور بالا و گفت سلام 😊
گفتم وااااااااااااای حاج داداش شمایین
با خنده گفت مهمون نمیخوای؟
گفتم ببخشین بفرمائید تو
با آرامش وارد شدن و گوشه اتاق نشستن و منم روبروشون نشستم
دلم آروم شده بود گفتم خیلی خوش اومدی نمیدونی چقدر دلم تنگ بود
بهم نگاه کرد و گفت من همه چیز رو میدونم و خبر دارم چرا اینقدر کم صبر شدی چرا بیقراری میکنی چرا فکر میکنی حواسم بهت نیست و برام مهم نیستی همون موقع بیسیم حاجی که شبیه گوشیهای امروزی بود زنگ خورد و حاجی جواب داد و بین حرفامون چند بار دیگه این اتفاق افتاد
با اعتراض گفتم حاجی چرا اینقدر زنگ میزنن امروز که اومدین اینا نمیذارن حرف بزنیم
با لبخند گفت میبینی چقدر سرم شلوغه
میبینی چقدر آدم هست که باهام کار داره
فکر نکن فقط خودت تنها باهام کار داری خیلیا مثل تو ازم کمک میخوان و کار دارن
اینو بدون حواسم به همه تون هست و تنهات نذاشتم
همون موقع زنگ در رو زدن رفتم دم در یه سرباز بود یه بسته داد گفت محرمانه ست لطفا بدین حاجی
آوردم دادم تحویل ایشون چون محرمانه بود ب فاصله نشستم تا حاجی راحت باشه بسته رو باز کردن چیزی شبیه قاب بود ولی ندید چی نوشته حاجی تا اونو دید خیلییییی خوشحال شد بالای سرش برد
با خنده بهم گفت با من بلند تکرار کن
اللهم عجل لولیک الفرج
همینطور کرد فریاد میزد و باهاش تکرار کردم از خواب بیدار شدم
اذان صبح بود نماز خواندم ولی تمامش بغض گریه بود و تصویری که مدام میخندید
بعد این ماجرا بسیجی شدم بعشق حاج داداش
و دیگه میدونستم حاجی اگه خوابم نیاد سرش شلوغه ولی هوامو نو داره😊
@Enayate_shahidhemat
زمین کربلا اینجاست زینب
دیار پر بلا اینجاست زینب
تحمل می کنی؟ گویم برایت
فراق ما دو تا اینجاست زینب😔
صدایی آشنا آید به گوشم
که مادر قبل ما اینجاست زینب💔
قاسم نعمتی
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@kheiybar
میگفت یه مقدار👏
هم که شده از چایی😍
روضه بخور تبرکه📿
#شهید_رضا_دامرودی 🖤
#محرم 🖤
#ما_ملت_امام_حسینیم 🖤
@kheiybar
روضه های مجسم و معاصر...
🔴 جنایت #سعودی در #یمن!
دختر خردسالی که برای بردن آب رفته بود توسط تک تیراندازان سعودی هدف قرار گرفت و شهید شد. برادرش در حال کشیدن پیکر وی مشاهده میشود!
راستی چرا شبکه های فارسی زبان و سلبریتی ها و روشنفکران غرب نشین هیچ نگرانی از کشتار کودکان در یمن و #غزه ندارند؟؟؟
کودک کشی وجه مشترک حرملهها، صهیونیستها و رژیم آلسعود است!
#تکرار_کربلا
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاجهمت😍 فصل اول قسمت 3⃣1⃣ وژیلا حس کرد که راهی جز برگشت به اتاق ندارد و برگشت.
#عاشقانه_به_سبک_حاجهمت😍
فصل اول
قسمت 5⃣1⃣
ابراهیم همت گرچه غرق در کارهای
سروسامان دادن و راه اندازی تیپ
۲۷ لشکر محمد رسول الله و غرق
در آشناشدن با منطقه جنوب و
محاسن و معایب جنگیدن در
دشت با نیروهای دشمن بود😔
اماحتی یک لحظه هم خیالش از
یاد همسرش ،تنهایے،غربت و
مشکلات زندگے اش،خالی و آسوده
نبود😒😒😒
هر جا مے رفت و هر کارے مے کرد
ژیلا هم با او بود.😔😒
با او راه مے رفت.با او حرف مے
زد،با او سرما و گرما را تجربه
مے ڪرد و با او به دفاع از
کشورش مے پرداخت.😔😔
ژیلا هم همین طور بود .توے
خواب،توی بیدارے، توے
کوچه،توے خیابان و هرجا ڪه
بود ،هرجا ڪه خیالش مے رفت ،با
ابراهیم بود.😔😒
با همسرش ڪه تازه یڪ ماه بود با
او عروسے کرده بود و هنوز
نتوانسته بود ،با آرامش،بدون
دغدغه ی خاطر و به دور از
اضطراب ڪنارش بنشیند،😔😒😞
نگاهش کند،دست هایش را بگیرد و
سر بگذارد روے شانه هایش و
خستگے اش را بگیرد😔😒😞
فصل اول
قسمت 6⃣1⃣
ابراهیم مے آمد .مے گفت ،مے شنید
ومے رفت. ژیلا هر بار ڪہ ابراهیم
را مے دید ،هربار ڪه دلتنگے به او
فشار مے اورد سر بر شانہ ی او
مے گذاشت و گریہ مے ڪرد😔😭
چیزے نمے گفت .فقط گریہ
مے ڪرد نہ گلہ اے،نہ شڪایتے
ونہ هیچ حرف وحدیث
دیگرے.😞😔
ڪلام ڪم مے آورد هیچ حرفے
نمے توانست شوریدگے و
سرگشتگے اش را توصیف
ڪند.😔😭😒
فقط سڪوت مے ڪرد .فقط گریہ
مے کرد😔😭
چے شده ژیلا ؟؟😞😞😔
هیچے فقط دلم تنگ شده😔😒
ابراهیم هم نمے دانست چه
بگوید.حال او را مے فهمید اما
حرفے ڪہ بتواند ثقل شیدایے او را
تاب آورد و بیان ڪند .پیدا ڪند
😔😭
چہ عریان وشڪننده بودند
ڪلمات. چقدر تهے از معنا .ابراهیم
هم ناگزیر سڪوت مے ڪرد وفقط
به او ،بہ ژیلا نگاه مے ڪرد.😔😔
نگاهش مے ڪرد و چون چیز
دیگرے نمے توانست بگوید ناچار
مے پرسید :😔😒😞
((ناراحتے ،مے روم خط.))😒😢
ناراحتم؟؟ ((نہ .بہ گریہ هام نگاه
نڪن .ناراحت هم نشو و از
گریہ هام .اگر مے بینے ڪه دل تنگے
مے ڪنم فقط بہ خاطر این است
ڪہ رزمنده اے .😔
غیر از این بود .اصلا دلم برایت تنگ
نمے شد😞😞😔
#ادامه_دارد...
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #سردار_سلیمانی: معتقدم حکومتی که امام زمان (عج) تشکیل خواهند داد قلهاش اتفاقاتی است که در دفاع مقدس دیدیم...☝️
@kheiybar
🖤ماسک، گرما، فاصله، ضدعفونی،وقت کم...
روضه هایت ناز دارد؟
هر چه باشد می خرم🖤
#یاسیدالشهدا❤️🍁🍂🥀
@kheiybar
#امام_خامنهای :
🔴 اگر معیار تقوا در جامعه عوض شد، معلوم است که انسان با تقوایی مثل حسین بن علی(ع) باید خونش ریخته شود.💔
۷۱/۴/۲۲
@kheiybar
#یارقیہ_بنٺ_الحسین😔🥀
در دفتر شعرِ کربلا این خاتون
عمریست به «دُردانه» تخلص دارد
بالای ضریح او مَلَک حک کرده
در دادن حاجات تخصص دارد✋
#الدخیلڪ_یا_رقیه
#شب_سوم #محرم💔
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { ح
جمع کل صلوات
🌸8،363🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله 💐
❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهید محمد ابراهیم همت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به {حضرت علی ع،حضرت فاطمهالزهرا سلاماللهعلیها} برای سلامتی و تعجیل آقا امامزمانعج💐
🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
#سلام_امام_زمانم
بیفایدهست روضه و ماتمبدونتو💔
بیفایدهست اشک دمادم بدون تو😭
ای منتقم.... جان عمو جان تان بیا✋
بی فایده ست ماه محرم بدون تو😔
چنگیبه دل نمیزند آقایغصهدار🍁
بیرق علم سیاهی و پرچمبدونتو🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@kheiybar
#رفاقت_آسمانے
دل ما هم رفیقے✨
از جنس شما میخواهد🌱
در آغوش هم تا عرش اعلے🕊
#شهیدمحمدابراهیمهمت
#روزتوݩمتبرڪبهنگاهشهید🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
#احادیث_حسینی
✨امام رضا علیهالسلام فرمودند:
اگر دوست داری بدون گناه به ملاقات خدا بروی در دنیا به زیارت امام حسین(ع) برو. ✨☝️
@kheiybar
هدایت شده از نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
🌸 داستان من و حاج داداش
👈قسمت چهارم
چند سالی از دوستی با حاج داداش و بسیجی شدنم گذشته بود
بعلت جریاناتی حال روحی خوبی نداشتم
حتی بسیج هم سر نمی زدم و رشته ی امور از دستم خارج شده بود
با حاجی درد دل کردم و گفتم حالم بده داداش کجایی نمیخوای کمکم کنی؟
شبش خواب دیدم از یکی از خیابون های شهر عبور میکردم یهو چشمم افتاد به حاج داداش
با ذوق دویدم سمتشون 😍😍
گفتم سلام داداش خداقوت شما کجا اینجا کجا. چه خبره؟
جوابم رو با خوشرویی داد و در حالیکه به یک سری پوستر و عکس و چسب اشاره میکرد گفت خبر که زیاده
گفتم کمک نمیخواین؟
با لبخند گفتن چرا که نه بوقتش خبرت میکنم😊
یه خانمی رد میشد گفت ایشون کی هستن،؟ گفتم مگه نمیدونی ایشون شهید همتن حاج داداش بنده
اومد سلام کرد و التماس دعا گفت
گفتم حاجی میدونستی به داشتن همچین فرمانده ای افتخار میکنیم
با خنده گفت. میدونستی ما فرمانده ها هم به داشتن تو افتخار میکنیم؟ هردو خندیدیم
یهو یه جیپ اومد ایستاد و گفت حاجی بریم ناهار. حاجی بهش نگاه کرد و گفت باشه
رو کرد سمت منو گفت ناهار خونه خواهر دعوتم میای بریم؟ روم نمیشد گفتم نه زشته شما بفرمایید
گفت بیا بریم خوشحال میشن بعدم میرسونمت
گفتم نه ممنون داداش مزاحم نمیشم بفرمایید
با خنده رفت برام دست تکون داد گفت منتظر باش خبرت میکنم😊👋
یک هفته از خوابی که دیدم گذشت
از بسیج بهم زنگ زدن
برای یادمان کمک خواستن آدرس گرفتم رفتم برای دیدن محل برگزاری
یاااااخدا چی میدیدم😳همون مکان که حاجی رو دیدم
رفتم مقر بچه ها با کلی عکس و پوستر و چسب و نوار روبرو شدم😭
تو گوشم یه چیز مدام تکرار میشد
منتظر باش خبرت میکنم
منتظر باش خبرت میکنم
منتظر باش خبرت میکنم
حاجی خودش خواست اون یادمان انجام بدم😭😭😭
@Enayate_shahidhemat