eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.6هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
خشتـــ بهشتـــ
⃣1⃣ 🌿 کاسبی کار کردن براش عیب نبود.از جوان هایی که دنبال کار و تلاش نبودند بدش می آمد. می گفت من حتی حاضرم برم بار بزنم، حمالی کنم و... اما مهم برای من اینه که فقط روزی ام حلال باشه. مدتی تو کار خرید و فروش محصولات کشاورزی وارد شد. یه بار تخمه کدو معامله کردیم. به خاطر مشکلی که پیش آمد از حقش گذشت. می گفت پول حلال ارزش داره، شبهه که توش باشه بی برکت میشه. من بارها شاهد بودم که افرادی به خاطر مبلغ بسیار ناچیز کارشون به دعوا و جنجال کشیده بود. اما سید به راحتی از کنار این موضوع گذشت... مدتی هم مشغول خرید و فروش سیب زمینی بود. من دیده بودم که تو معامله باید دائم قسم خورد، حالا راست و دروغش رو خدا می دونه! خیلی بهش تاکید می کردم، می گفتم سید جان حواست باشه تو معاملات قسم دروغ نخوری. می گفت: کیشه (مرد) مطمئن باش، خودم حواسم هست. من برای راست هم قسم نمی خورم چه برسه دروغ. یکبار سید از کشاورزی بار سیب زمینی خرید، بارش خیلی خوب نبود، فرستاد تهران و برگشت خورد. با قیمت پایین تری بارش رو فروخت و مقداری ضر کرد. گفتم سید چرا موقع خرید دقت نکردی؟ گفت اشکال نداره، خودم می دونستم بارش خیلی خوب نیست، اما اون کشاورز بنده خدا دستش خالی بود، می شناختمش. آدم زحمت کشی بود. خواستم کمکی به اون بنده خدا کرده باشم. حتی اگر خودمم ضرر کنم. حرف های سید برای ما عجیب بود. اما سید با اعتقاداتش کار می کرد. خیلی اهل دنیا نبود. شاید به خاطر همین کارهاش خیلی ها ملامتش می کردند. اما من اثر این رفتارهای سید رو تو زندگی اش دیده بودم که چقدر زندگی اش با برکت بود. چند بار قبل از اینکه تخمه رو ببینه پول رو ریخت به حساب کشاورز و بعد می رفت محصول رو می خرید! گاهی اوقات پیش می اومد کشاورز قیمت تخمه رو کیلو 9000 تومان می گفت، اما سید وقتی محصول رو می دید می گفت: بیشتر می ارزه، کیلو 12000 تومان می خرم! کشاورز تعجب می کرد. تا حالا چنین کاسبی ندیده بود! بهش اعتراض می کردیم. می گفت می دونم که این بار بیشتر ارزش داره، پس چرا باید مالم رو شبهه ناک کنم. مسلمان بودن هزینه داره... یکبار یکی از کشاورزان بار خرابی به سید داد. سید بعد از معامله متوجه شد که بار تحویلی با آنکه نشان داده بود فرق داره. خیلی محترمانه به طرف گفت: کیشه (مرد) مقدار از اون باری که به من دادی خرابه من ضرر می کنم، اگه می خوی قبول کن یا نه. برخورد سید اینقدر خوب و محترمانه بود که کشاورز قبول کرد و خسارت سید رو پرداخت کرد. سید خودش زمین اجاره کرده بود. گاهی اوقات برداشت محصولات کشاورزی می افتاد ماه مبارک رمضان. سید خیلی به کارگرهاش سخت نمی گرفت. بعضی از اون ها روزه نبودند اما مرام سید اجازه نمی داد با سخت گیری بی مورد، باعث بشه کسی تو انجام واجباتش کوتاهی کنه و روزه خواری کنه... یادمه سید میلاد موتوری داشت که فروخت به یکی از دوستان. اما خریدار نتونست پولش رو بده. سید چیزی نگفت و وتورش به همین راحتی رفت! بارها به من می گفت پول دادم به بچه ها اما پس نمی دن. مهم نیست خدا چند برابرش رو به ما برگردونده... *** دست خیلی هارو می گرفت. کمک می کرد. بعضی وقت ها می گفتم سید جان به هرکسی پول نده، می گفت اشکال نداره. گاهی اوقات من از دستش حسابی کفری می شدم. می گفتم سید جان خیلی ساده ای و... سید هم فقط می خندید. سید داشت ساختمانی را درست می کرد. دزد اومد و کلی کابل و سیم ازش برده بود. سید خیلی راحت ایستاده بود. می گفت: اشکال نداره حتما لازم داشته که برده!! بعد از مدتی دزد رو پیدا کرد، بهش گفتیم برو ازش شکایت کن اموالت رو پس بگیر. گفت لازم نیست من حلال می کنم. ♥️ ... ✅ 🌿[ @shohadae_sho ]🌿 💙👆