خشتـــ بهشتـــ
#قسمت_دوم 2⃣ #معرفی_شهید🌿 #زندگینامه_شهدا✨ #شهیدروح_الله_صحرایی 💔 °|🔹 شهید روح اله صحرایی در تاریخ
#قسمت_سوم3⃣
#معرفی_شهید🌿
#زندگینامه_شهدا✨
#شهیدروح_الله_صحرایی 💔
بعد از پایان سربازی به دنبال کار در چند جا مشغول شدند، اما هیچ کدام از این موقعیتها نتوانست رضایتمندی ایشان را برآورده کند و دلش جای دیگری بود، هفتهای دو بار به سپاه آمل میرفتند و میپرسیدند: سپاه نیرو نمی گیرد، تا بالاخره پیگیریهایشان جواب داد و نام نویسی کردند و با سماجت و علاقه زیاد، چند ماهی طول کشید تا در سال ۸۶ وارد سپاه شدند.
ایشان همزمان با شروع خدمت در سپاه به تحصیل خود ادامه دادند و فوق دیپلم تربیت بدنی را از دانشگاه شمال و لیسانس حقوق را از دانشگاه فرهنگ و هنر آمل دریافت کردند. بعد از یکسال و نیم دوندگی برای پیدا کردن همسر مورد علاقه اش، بالاخره به آرزویش رسید و با دختری محجبه با خانوادهای متدین و فرهنگی، با معرفی یکی از همکاران در تاریخ ۸۹/۴/۳۱ مصادف با سالروز ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام، عقد کرد و تقریبا نه ماه بعد عروسی گرفت و حاصل این پیوند آسمانی، دو پسر دسته گل بود که محمد رسول در تاریخ ۹۱/۴/۱۴ مصادف با نیمه شعبان بدنیا آمد و محمد جواد در تاریخ ۹۵/۳/۷ در حالی که شش ماه از شهادت بابا میگذشت، به دنیا آمد، در حالی که بابا در تاریخ ۹۴/۹/۱۶ آسمانی شد و با ذکر یا رسول الله دعوت حق را لبیک گفت و اسمش را با لقب مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها تا ابد جاودانه کرد.
#بایادش_صلوات ♥️
#ادامه_دارد... ✅
🌿[ @shohadae_sho ]🌿
#شهدایی_شو💙👆
#قسمت_سوم3⃣
#معرفی_شهید🌿
#زندگینامه_شهدا✨
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#مهمان_شام
سال 94 سال سرنوشت سازی برای سید بود، تابستان بود که زمزمه های اعزام بسجیان جهت دفاع از حرم عمه سادات به گوش سید رسید. دیگر هیچ چیز مانع رفتن سید به این ماموریت الهی نبود. او پس از سال ها انتظار و شوق رفتن، همراه با کاروان مدافعان حرم عمه سادات، راهی سوریه شد. و بالاخره پس از چهارده روز اعزام و در سومین روز از محرم سال 94 روح ملکوتی اش به عرش رفت و مهمان ملائکه الهی شد. مدتی گمنام بود، اما دعاهای پدر پیرش بالاخره اثر کرد.
انتظار ها به سر رسید. پیکر مطهرش با تنی چاک چاک به میهن بازگشت. عاشق روضه علی اکبر (ع) بود.
بدن پاره پاره سید میلاد در کنار مزار آیت الله بهاری و ده ها شهید گلگون کفن دفاع مقدس به خاک سپرده شد تا چراغ راهی باشد برای آیندگان ...
به نام پدر
سومین فرزند خانواده شش نفری بودم. دو برادر و سه خواهر بودیم. ما ز نوادگان امام موسی بن جعفر (ع) هستیم. پدرم راننده بود و تقریبا 44 سال پیش طی یک تصادف از دنیا رفت. پس از فوت پدر زندگی را به سختی گذراندیم.
من هم بنا بر رسم روزگار، با تمام نا خوشنودی، شغل پدر را پیشه ی خود کردم. اما تنها چیزی که برای من مهم بود روزی حلالی بود که عهد کردم بر سر سفره خانواده ام بگذارم، تا در تربیت دینی آن ها موثر باشد و در پیشگاه الهی شرمنده نباشم.
#بایادش_صلوات ♥️
#ادامهدارد... ✅
🌿[ @shohadae_sho ]🌿
#شهدایی_شو💙👆