eitaa logo
🌐 حزب الله 🌐
192 دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
28.1هزار ویدیو
1.1هزار فایل
اَلا اِنَّ حِزبَ اللّهِ هُمُ الغالِبونَ بدانید و آگاه باشید که حزب خدا همیشه غالب و پیروز(بر حزب شیطان) است .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🖌 🔹تثبیت حق سلاح مقاومت فلسطین 1- صحنه کنونی جنگ غزه، صحنه تغییر در راهبردها و اصول است به همین جهت پیش‌بینی روند و نتایج این جنگ در کانون توجه تحلیلگران و ناظران زیادی واقع شده است. آمریکا به وضوح از راهبرد فعال «بازدارندگی» که «اقدام پیشدستانه» در ذیل آن قرار می‌گیرد، به راهبرد «انفعالی تلافی‌جویانه» رسیده است. معنا و حد این اقدام هم‌ چندان مشخص نیست. مثلاً بین اصل اقدام تلافی‌جویانه و اصل عدم توسعه جنگ چه نسبتی برقرار است. اگر اقدام تلافی‌جویانه‌ منجر به توسعه جنگ ‌شود و توسعه جنگ مدنظر او نباشد، در برابر کنش طرف مقابل چه خواهد کرد؟ رژیم صهیونیستی نیز از راهبرد فعال «بازدارندگی» به راهبرد به شدت انفعالی «باز‌سازی خود» رسیده است و این در حالی است که باز‌سازی نیاز به فضای آرام دارد. آیا مقاومت این فضا را در اختیار او قرار می‌دهد؟ وقتی رژیم نتواند به باز‌سازی دست پیدا کند چه کار خواهد کرد؟ آیا برای آنکه طرف مقابل را هم وارد فضای فرسایشی کند به فضای هرج و مرج کنونی ادامه می‌دهد؟ اگر بخواهد به این سیاست روی آورد، با دست برتر «قدرت نامتقارن مقاومت» چه کند؟ رهبران آمریکا، اسرائیل، انگلیس بارها گفته‌اند انقلاب اسلامی ایران هم در فضای ثبات و هم در فضای آنارشیک امکان توسعه دارد و هر به‌هم‌ریختگی می‌تواند به فرصتی تازه برای آن تبدیل گردد. 2- یک موضوع دیگر وضع خود «قضیه فلسطین» است، فلسطین در یک نگاه یعنی از مرزهای لبنان و سوریه تا مرزهای اردن و مصر و به تعبیر رهبر معظم انقلاب از بحر تا نهر (مدیترانه تا نهر اردن) که این نگاه به قضیه فلسطین توأم است با محو اسرائیل و همان چیزی است که جبهه مقاومت و از جمله گروه‌های جهادی و توده‌های فلسطینی آن را دنبال می‌کنند این فلسطین تاریخی است و اصالت دارد. یک فلسطین هم فلسطین قطعنامه 1948 سازمان ملل است که شامل 43 درصد خاک آن و به‌صورتی ناپیوسته می‌باشد این فلسطین حقوقی است که البته بعدها طی دو قطعنامه 242 و 338 مورد تأکید بیشتر قرار گرفت، یک فلسطین هم فلسطین اسلو است که حدود 22 درصد سرزمین‌ها را شامل شده و ناپیوسته می‌باشد که البته رژیم غاصب همین را هم نپذیرفته و زیر توافق اسلو زده است و این فلسطین سیاسی است. زمانی که مجامع بین‌المللی و عمده دولت‌های عربی از واژه «فلسطین اشغالی» صحبت می‌کنند منظور همین 22 درصد است.... ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/276237 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا @kayhannewspaper
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🖌 🔹ذهن‌ها و مدیریت جنگ غزه جنگ غزه در مرتبه اول، «جنگ ذهن‌ها» است. برای اینکه اهداف، اغراض، سیاست‌ها، راهبردها، تاکتیک‌ها و نتایج «میدان غزه» را دریابیم باید ببینیم در ذهن هر طرف میدان چه می‌گذرد. ذهن مقدمه جمع‌بندی و اقدام و نیز مسیری منتهی به نتایج و چشم‌اندازها می‌باشد. البته می‌دانیم که آنچه در ذهن می‌گذرد، لزوماً به نتایج مدنظر منتهی نمی‌گردد اما هر کس آن‌گونه عمل می‌کند که آن را در ذهن پروریده است. بنابراین برای جمع‌بندی حقایق و نتایج جنگ غزه باید دریابیم در دو یا چند سوی میدان چه اندیشه‌هایی وجود دارد. این قلم سعی می‌کند در اندازه‌ای که در مجال یک یادداشت می‌گنجد این موضوع را مورد بررسی قرار دهد. پیش از آن تذکر این نکته را لازم می‌داند که آنچه طرف‌های مختلف میدان «بیان» می‌کنند، الزاماً آن چیزی نیست که در اذهان آنان پدید آمده‌اند. در عالم سیاست هم میان «اعلام» و «إعمال» تفاوت قایل شده‌اند مثلاً فردی که اعلام می‌کند شجاع است، لزوماً خود را شجاع نمی‌دانند. 1- آنچه رژیم غاصب اسرائیل به آن می‌اندیشد این است که برای بقاء راهی جز «اثبات» ندارد و این به آن دلیل است که بقاء او در ذهن جامعه اسرائیلی و هواداران آمریکایی، اروپایی آن و بعضی کشورهای دیگر به‌طور اساسی مورد تردید قرار گرفته است. دو روز پیش «فرید زکریا» مشاور شورای امنیت ملی آمریکا فاش کرد در آخرین ملاقاتی که چند روز قبل از مرگ «هنری کیسینجر» با وی داشته اظهار نموده بقاء اسرائیل به‌طور جدی محل تردید است. حدود دو هفته پیش وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با صراحت گفت «اگر اسرائیل در این جنگ از حماس شکست بخورد، دیگر در جغرافیای فعلی باقی نخواهد ماند» کما اینکه دو روز پیش از آن نتانیاهو هم در مصاحبه با فاکس‌نیوز شبیه همین اظهارات «گالانت» بیان کرده بود. بنابراین می‌توانیم بگوییم مقامات نظامی و سیاسی رژیم به‌شدت نگران بقاء اسرائیل بوده و تنها راه احیاء بقاء را پیروزی در جنگ کنونی غزه می‌دانند.... ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/278752 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا @kayhannewspaper
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 و اینک «فصلی تازه» پس از «انتخاباتی پرشور» 👤 🔸روز گذشته انتخابات مجلس خبرگان رهبری و انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد. حضور پرشکوه مردم در پای صندوق‌های رأی ثابت کرد هم نظام جمهوری اسلامی بر میثاق «مردم‌سالاری» به ‌طور اساسی پایبند است و هم مردم به محوریت خویش در نظام مردم‌سالار باور دارند. در واقع انتخابات ۱۱ اسفند امسال، تلاقی عزم مردم و عزم نظام بود و از این منظر، انتخابات جمهوری اسلامی یک پدیده در سطح بین‌المللی است. 🔸آنچه انتخابات جمهوری اسلامی را به پدیده تبدیل می‌کند، عزم جدی نظام اسلامی بر سپردن امور کشور به مردم است و از سوی دیگر عزم جدی مردم برای ادامه راهی است که با انقلاب خود شروع کرده‌اند. 🔸انتخابات‌های دنیا نوعاً انتخاباتی بوروکراتیک هستند یعنی یک دیوان‌سالاری وجود دارد و مردم در درون آن به قدرت‌یابی یک گروه یا یک حزب کمک می‌کنند. در انتخابات با مبنای انقلابی به کسانی رأی داده می‌شود تا یک راه را امتداد بدهند. تأثیر انتخابات بوروکراتیک به اندازه عمر یک نهاد و تأثیر انتخابات انقلابی به اندازه عمر یک راه است. 🔸حضور بانشاط مردم در دو انتخابات مهم دیروز در واقع هم مخالف‌خوانی و مخالف جلوه دادن‌ها را به محاق برد و هم دروغ کم‌اثر بودن مشارکت مردم را برملا نمود و هم مانع نوسازی درون نظام را کنار زد. این مشارکت گسترده در واقع این نکته اساسی را به ثبت رساند که توجه مردم و نظام به حل درون ساختاری مشکلات است. ادامه یادداشت @kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 غلبه بر «مقاومت» ممکن نیست؛ چرا؟ (۲) 👤 🔸مردم سوریه رشیدتر از آن هستند که عمق توطئه‌ای که این روزها علیه سرزمین‌‌شان جریان دارد را متوجه نشوند و قدرتمندتر از آن هستند که از پس خنثی‌سازی این توطئه برنیایند. مقاومت در منطقه یک «طرح سیاسی» نیست که با توافق دو یا چند دولت و یا چند حزب سیاسی پدید آمده باشد. مقاومت مقتدرانه، حاجت عمومی مردم این منطقه در برابر طمع‌ورزی‌های آمریکا و رژیم غاصب است و این چیزی نیست که با سقوط یک دولت دچار دگردیسی و کاستی شود. در سوریه، اگر بار مقاومت تا امروز عمدتاً بر دوش یک دولت یا یک حزب بوده، امروز بر دوش کل ملت سوریه و همه اجزاء آن قرار گرفته و این چیزی نیست که قابل اسقاط باشد. 🔸نکته مهم این است که آمریکا و رژیم صهیونیستی با اقداماتی که در یک سال اخیر علیه سه کشور عربی و اسلامی ـ فلسطین، لبنان و سوریه ـ به اجرا گذاشته و «نقض حاکمیت» کردند، بیش از گذشته خود را در برابر جهان اسلام قرار داده‌اند. آنان در حالی که سودای تسلط بر این منطقه دارند و می‌خواهند قدرت سابق خود را احیا کنند، در همان حال علیه سه کشور و سه ملت دست به جنگ، کشتار و تجاوز زده‌اند! این یک تناقض آشکار است. خود این تجاوزات و کشتارها و نقض حاکمیت‌ها، آنان را از بازیابی قدرت نامشروع خود بازمی‌دارد. هیچ دولت عربی هر چند خائن باشد، به دلیل عصبانیت عمومی ملت‌ها از این تجاوزات، جرأت همکاری علنی از قبیل عادی‌سازی با اسرائیل را نخواهد داشت. در واقع آنچه این روزها در غزه‌، لبنان و سوریه مشاهده می‌کنیم، خود برهان قاطعی بر حقانیت مقاومت و روایی آن است. به همین دلیل است که جامعه سنی، جامعه دروز و جامعه مسیحی لبنان هم در کنار جامعه شیعه، در مقابل تضعیف حزب‌الله ایستادند و هیچ تحمیل جدیدی بر حزب‌الله را نپذیرفتند. کما اینکه جوامع اسلامی و عربی منطقه به ‌طور یکپارچه در مقابل طرح تغییر وضعیت سیاسی ـ امنیتی غزه ایستاده‌اند. 🔸اکثر ملت‌ها و دولت‌های منطقه به خوبی می‌دانند، مقاومت سرمایه آنان در برابر نقض حاکمیت ملی‌شان در برابر آمریکا و رژیم اسرائیل است. اگر آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها براساس تعلیمات ضداسلامی‌شان گمان می‌کنند مانور قدرت آنان علیه سوریه، لبنان و فلسطین سبب تسلیم ملت‌ها و دولت‌ها در منطقه می‌شود، حتماً دچار خطا هستند. نگاهی به مواضع ضدآمریکایی و ضداسرائیلی ماه‌های اخیر ملت‌ها و دولت‌های عربی، علی‌رغم آن که با حماس، حزب‌الله و دولت اسد اختلاف داشته‌اند، به خوبی وضع منطقه را نشان می‌دهد. مقاومت نه تنها بخشی از هویت‌جدایی‌ناپذیر منطقه است بلکه در رأس نیازهایی است که ملت‌ها و دولت‌ها به آن توجه دارند. تحرکات دشمنان اسلام و دشمنان اعراب، مقاومت را به حاشیه نمی‌برد، خودشان را بیش از پیش منزوی و منفور می‌گرداند. @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 غلبه بر «مقاومت» ممکن نیست؛ چرا؟ (۱) 👤 🔸به نظر این نگارنده آنچه در حد فاصل هفتم تا هجدهم آذر ماه جاری در سوریه مشاهده کردیم، به‌زعم طراحان بخش اولیه اتفاقی است که برای کل منطقه و فراتر از آن تدارک دیده شده است. البته موفقیت هدف‌گذاری اتفاقی که طراحی شده بحث دیگری است و تجربه طولانی ما پاسخ این موضوع را می‌دهد. اگر ما به اسناد و اظهارات مقامات طی این حدود ۳۰ سال نگاه بیندازیم متوجه می‌شویم اسناد و مقامات دستگاه‌های مختلف آمریکا، بقاء ابرقدرتی این کشور را در سیطره و سلطه یکپارچه و یا تا حد زیادی یکپارچه بر غرب آسیا ـ به قول ‌آن‌ها خاورمیانه ـ می‌دانند. خاورمیانه برای آمریکا رمز بقاء این کشور در قامت یک ابرقدرت است و هیچ معاوضه و بدلی هم ندارد. این در حالی است که در خاورمیانه کنونی، سلطه آمریکا تا حد زیادی از بین رفته است و روند تحولات از شیب تند انزوای آمریکا خبر می‌دهد. در همین ماه‌های اخیر شاهد بودیم که با اندک حرکت استقلال‌طلبانه‌ای که صورت گرفت، ابقاء نظامیان آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی در دست‌کم پنج‌کشور آفریقایی مورد تجدیدنظر قرار گرفت و روند خروج نظامی غربی‌ها از این کشورها شروع شد. خب در غرب آسیا ظرفیت مخالفت با ادامه حضور نظامیان آمریکایی و انگلیسی خیلی قوی‌تر از ظرفیت آفریقا می‌باشد. 🔸بحث از لزوم شکل دادن به «خاورمیانه جدید» یا «خاورمیانه بزرگ» که دست‌کم از سال ۱۳۷۳ شروع شد و در سال ۱۳۷۹ در قالب یک طرح جامع روی میز دولت آمریکا قرار گرفت و اندکی پس از آن با خلق حادثه نمادین یازده سپتامبر، جنگ‌های افغانستان و عراق و پس از آن چندین جنگ دیگر و حوادث بسیار تروریستی در سطح منطقه و فراتر از آن راه افتاد، هدف‌گذاری آمریکا از تحولات در غرب آسیا را روشن می‌نماید. 🔸بمباران همزمان توانایی‌های سوریه از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از اسقاط نظام سیاسی این کشور کاملاً بیانگر آن است که اغراض این دو رژیم متجاوز فراتر از اسقاط یک دولت در یکی از کشورهای غرب آسیا می‌باشد. آنچه در طرح آمریکا دیده شده، باز مهندسی غرب آسیا بر محور اقتداربخشی به رژیم شکست‌خورده اسرائیل است. دولت آمریکا در حالی که وانمود می‌کرد با کشتار وسیع مردم مظلوم غزه مخالف است، مسیر انتقال وسیع بمب‌های قوی به رژیم متجاوز را بی‌وقفه ادامه داد و یا در حالی که وانمود می‌کرد در تدارک آتش‌بس در جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان است، چشم خود را بر ادامه جنایات اسرائیل در لبنان و نقض مکرر آتش‌بس بست و نیز در حالی که وانمود می‌کرد با اقدامات تروریستی در سوریه مخالف است، در برابر تهاجم تروریست‌های تحریرالشام و در برابر حمله وسیع رژیم غاصب به سوریه پس از تغییر دولت در دمشق هیچ موضع مخالفی نگرفت و حتی بلافاصله پس از سقوط دمشق اعلام کرد در حال بررسی خارج کردن «تحریرالشام» از لیست گروه‌های تروریستی است. بنابراین کاملاً واضح است که از نظر آمریکا صرفاً تغییر دولت‌ها کفایت نمی‌کند بلکه به تضعیف مطلق کشورها از دو حیث اقتصادی و نظامی چشم دوخته است به گونه‌ای که رژیم غاصب صهیونیستی بتواند به آسانی سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود را پیش ببرد. 🔸در پرونده سوریه، آمریکا ابتدا بر منابع اقتصادی آن در شرق این کشور مسلط و مانع برخورداری دولت از دارایی‌های خود شد به گونه‌ای که دچار فقر مطلق شود و قادر به اداره نیروهای نظامی خود هم نباشد و سپس با اعمال تحریم‌های شدید تزار یا قیصر، مجاری تنفسی دولت و مردم سوریه را بست. دولت سوریه به دلیل ضعف مالی، قادر به تأمین توانایی و روحیه ارتش نشد و این در حالی بود که در یک سال گذشته، کمک مالی دولت آمریکا به رژیم غاصب از ۴۰ میلیارد دلار فراتر رفت و علاوه‌بر آن نزدیک به ۱۲۰ هزار تن انواع سلاح‌ها و بمب‌ها را در اختیار رژیم قرار داد. بر این اساس حتی پس از سقوط دمشق، تهاجم سنگین زمینی و هوائی رژیم صهیونیستی علیه سوریه ادامه یافت و شدت گرفت. با این وجود بسیار ساده‌لوحانه است اگر تحولات اخیر سوریه را صرفاً از منظر هجوم یک گروه مسلح داخلی و یا صرفاً از منظر سیاست‌های تجاوزکارانه همسایه شمالی آن تجزیه و تحلیل کنیم. امروز سیاست‌های همسایه شمالی سوریه و گروه وابسته به آن، نوعی عملگی در طرحی است که اگر مجال پیدا کند، در انتهای آن و در افق جایی برای جولان آنها نیز در سوریه باقی نمی‌ماند. 🔸اما البته آنچه در عمل در سوریه و در بقیه منطقه اتفاق خواهد افتاد، کامیابی آمریکا، اسرائیل و تروریست‌ها و دولت‌هایی که ساده‌لوحانه در این روند ایفای نقش کرده‌اند نخواهد بود. مردم سوریه در طول ۵۰ ـ ۶۰ سال گذشته بیش از هر ملت دیگری در غرب آسیا، در برابر آمریکا، رژیم اسرائیل و دولت‌هایی در اطراف خود و گروه‌های تروریستی قرار داشته‌اند. زمین سوریه در همه این ده‌ها سال، زمین مقاومت بوده است. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 چرا آمریکا، اسرائیل و حوزه عربی نگران تحولات سوریه هستند؟ (۱) 👤 🔸جدای از اینکه تحول راهبردی هفتم تا هجدهم آذر ماه سوریه بر مبنای طراحی شناخته شده و مستند چند ساله صورت گرفته است، آینده سیاسی و حکمرانی و مناسبات خارجی سوریه در ‌هاله‌ای از ابهام قرار دارد. اجلاس فوری کشورهای عربی در اردن و بیانیه نهائی آن‌ها و اظهارات افراد ارشد تحریرالشام و اظهارات مقامات آمریکایی و مواضع و عملکرد رژیم صهیونیستی مجموعاً از «نگرانی» حکایت می‌کند. بر این اساس واقعاً تصویر روشنی از آنچه خواهد شد وجود ندارد. افراد ارشد تحریرالشام ضمن خویشتنداری زیاد در بیان مواضع، سعی کرده‌اند با وعده‌های پررنگ اقتصادی نظیر افزایش ۴۰۰ درصدی حقوق‌ها، داخل را تحت کنترل قرار دهند و با وعده «شکل دادن به دولتی تکنوکرات» نگرانی‌های طرف‌های مختلف خارجی را برطرف نمایند اما به همان اندازه که عمل به وعده حل اقتصادی ـ به دلیل محدودیت‌ شدید منابع مالی ـ غیرممکن می‌باشد، تحقق وعده شکل‌گیری دولتی تکنوکرات ـ عمل‌گرا ـ هم که خواسته مشترک غربی‌ها و کشورهای عربی می‌باشد، دور از دسترس است. در میان گروه‌های چهار یا شش‌گانه شکل‌دهنده به گروه تحریرالشام هم درباره دولت عملگرا توافق وجود ندارد، چه رسد به حدود ۱۵ گروه اصلی که در بخش‌های مختلف سوریه فعال هستند. 🔸تخلف از وعده قبلی تحقق یک خلافت اسلامی هم مدعیان حکومت جدید را با چالش اساسی امنیتی داعش مواجه می‌گرداند. هم‌اینک و با از بین رفتن زندان‌ها، لااقل ۲۰ هزار نیروی داعش در سوریه به‌خصوص در نواحی شرقی و شمالی سوریه حضور دارند و در کمین گروه‌های تحریرالشام نشسته‌اند. این موضوع مهم است و سران مدعی حکومت در دمشق را در صورت پذیرش دولتی تکنوکرات تحت فشار شدید قرار می‌دهد و وضع داخلی را از کنترل آن‌ها خارج می‌کند. همین چند روز پیش بیانیه‌ای علمایی با ده‌ها امضا از کشورهای مختلف خطاب به سران تحریرالشام صادر گردید که در آن بر تأسیس یک دولت مذهبی و احیاء خلافت تأکید شده بود. گروه مدعی حکومت در دمشق با فشار امنیتی داعش و مطالبه علمایی که هر کدام در واقع پدران مذهبی تروریست‌های تکفیری کشور خود بوده و در ترکیب گروه‌های تروریستی سوریه سهم دارند، چه می‌خواهد بکند؟ تحریرالشام بزرگی این چالش را می‌داند. 🔸در سطح همسایگان و تا دوردست‌ها در حوزه عربی و اسلامی، احیاناً تنها ترکیه ایده خلافت را پشتیبانی می‌کند اما اولاً نه خلافتی از جنس داعش و نه با مرکزیت دمشق، ترکیه ایده «خلافت تکنوکراتیک سنی با مرکزیت آنکارا» یا شهری دیگر در ترکیه را مطلوب می‌داند. این ایده که منحصر به رهبران حزب عدالت و توسعه ترکیه می‌باشد، از یک‌سو خلافتی شریعت‌مدارانه از نوع آنچه داعش دنبال می‌نماید را رد می‌کند و از سوی دیگر بازخیزی خلافت از نوع اموی را رد می‌نماید. بنابراین می‌توانیم بگوئیم فعلاً همه آنانکه در سرنگونی دولت اسد به‌ هم رسیده بودند، در شکل دادن به «یک حکومت جایگزین» دچار اختلاف می‌باشند و این، سوریه را با چالش «استقرار» و چالش دولت مستقر مواجه می‌گرداند. 🔸الان کم و بیش مشخص شده همه آنانکه برای سرنگونی دولت متحد مقاومت همداستان و همدست شده‌اند در مورد «جایگزین»، یا ایده مشترکی نداشته‌اند یا آنچه در عمل با آن مواجه گردیده‌اند، ایده مشترک آنان را بر باد داده است. این را می‌دانیم که در داخل گروه‌های مسلح تروریستی سوریه اختلاف شدید وجود داشته و بارها کار به درگیری شدید مسلحانه میان آنان کشیده شده و این چیزی نیست که با پیروزی مشترک بر بشار حل شده باشد. برای گروه‌هایی که به مسایل معنوی آراسته نیستند و در عین حال به دین تمسک می‌‌نمایند تا به قدرت دست پیدا کنند، صحنه پیروزی، صحنه امتیاز و سهم‌خواهی است. پس یک سطح اساسی تعارض در داخل است که ماهیتاً و نتیجتاً تعارض امنیتی می‌باشد و با تعارض چند حزب سیاسی متفاوت است. 🔸در تغییر دولت در سوریه، ترکیه خود را دایرمدار می‌بیند و در تدارک ایجاد یک دولت تکنوکرات و مذهبی وابسته به خود در سوریه است، به گونه‌ای که مورد پذیرش منطقه‌ای و بین‌المللی قرار بگیرد و در آینده تقویت‌کننده تمایلات شریعت‌مدارانه در ترکیه نباشد، چرا که چنین تمایلاتی با ایده‌های پان‌تورانی اردوغان و حزب عدالت و توسعه در تعارض بوده و مانع همکاری کشورهای سکولار ترک در دو سوی خزر با پروژه مذکور می‌شود. اما آیا تحقق دولتی تکنوکرات و مذهبی بر مدار ترکیه در سوریه به سادگی نوشتن عباراتی است که رجب اردوغان و‌ هاکان فیدان روی کاغذ رقم زده‌اند؟ مسلماً خیر. چرا که این ایده در داخل سوریه معارض دارد، در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی هم معارض دارد. جمله دولت‌های عربی حتماً زیر بار چنین ایده‌ای نمی‌روند و این هزینه ترکیه را به ‌شدت بالا می‌برد. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 اظهاراتی که حاکی از «نفوذ» است (۱) 👤 🔸اسناد زیادی حکایت از آن دارد که جمع‌بندی مقامات سابق و کنونی دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات از سیاست‌های آمریکا در منطقه ما، طی نزدیک به سه دهه اخیر (از ۱۳۸۰ / ۲۰۰۰ تاکنون) «شکست» است. «شورای آتلانتیک»، مؤسسه کهنه‌کار وابسته به وزارت امور خارجه، دفاع و سرویس اطلاعات خارجی آمریکا ـ CIA ـ در آخرین گزارش مبسوط خود ـ ۱۸ آذرماه گذشته ـ نوشت «مقابله با ایران مستلزم اتخاذ یک راهبرد دوحزبی بلندمدت است که می‌‌تواند دربرگیرنده دولت‌های مختلف باشد که براساس آن، آمریکا می‌تواند صبورانه و قاطعانه با تلاش‌های ایران به منظور بیرون راندن آمریکا از خاورمیانه مقابله کند». دو حزب اصلی آمریکا که طی نزدیک به ۲۰۰ سال گذشته همواره قدرت بین آن‌ها دست به دست شده است، از سال ۱۳۵۷ به‌طور کامل و بدون خلأ با مردم ایران درگیر بوده و به انواعی از اقدامات سخت، از درگیری نظامی تا تحریم‌های شدید اقتصادی و تا انواعی دیگر از اقدامات سخت متوسل گردیده‌اند که به دلیل اشراف کافی مخاطب محترم به برشمردن آن‌ها نیازی نیست. حالا بعد از ۴۶ سال از ابراز و اعمال انواع دشمنی‌های مقامات دو حزب، در شورای آتلانتیک می‌گویند دستیابی به موفقیت در مقابله با ایران، مستلزم اتخاذ یک راهبرد بلندمدت است! هیچ تردیدی در این نیست که آمریکایی‌ها از همان بهمن ۱۳۵۷ در مواجهه با مردم و انقلاب ایران، هدف راهبردی بلندمدت داشته‌اند و تحریم‌ها که از زمان ریاست‌جمهوری جیمی کارتر در سال ۱۳۵۸ تا زمان فعلی ـ پایان ریاست‌جمهوری بایدن ـ بدون وقفه استمرار پیدا کرده‌اند، از وجود هدف راهبردی بلندمدت آنان حکایت می‌کند؛ چرا که در برنامه‌ریزی نوعاً وقتی اجرای یک سیاستی از ده سال فراتر می‌رود، به آن «سیاست بلندمدت» می‌گویند. در واقع شورای آتلانتیک در آخرین گزارش خود، به شکست سیاست‌های بلندمدت آمریکا در قبال ایران اعتراف کرده نه به فقدان آن. 🔸همین یک هفته پیش درج یک مطلب در توئیت یا صفحه دونالد ترامپ جنجال به پا کرد. در این متن آمده بود «نتانیاهوی حرام‌زاده می‌خواهد ما را با ایران درگیر کند». این هم یک برگ از صدها برگی است که از کنار گذاشتن مواجهه نظامی با ایران از سوی هیئت حاکمه آمریکا، حتی از سوی افراطی‌ترین عضو آن حکایت می‌کند. خب آمریکا یک زمانی جنگ هشت ساله علیه ایران به راه انداخت و در سال 1367 در خلیج‌فارس مستقیماً وارد درگیری نظامی با ایران شد، چرا حالا از درگیری نظامی با ایران اجتناب می‌کند؟ قدرت نظامی آمریکا که از سال 1359 و سال 1367 کمتر نشده است، دلیل آن توان کنونی ملت ایران در شکست دادن چنین سیاستی است و این دستاورد سیاست‌های دفاعی جمهوری اسلامی می‌باشد. 🔸در بعد اقتصادی هم همین است. آمریکا با هدف تسلیم ایران ۴۶ سال سیاست تحریم دنبال کرده و ضربات زیادی هم به اقتصاد ملی ایران زده است، اما به گواهی فعال بودن بازار اقتصادی ایران و ابقاء تجارت خارجی آن و پیشرفت‌های بزرگ کشور در ایجاد انواع زیرساخت‌های اقتصادی در حوزه‌های مختلف و حضور فعال ایران در اتحادیه‌های بزرگ اقتصادی دنیا و تحقق رشد ۴ درصد اقتصادی در یکی ـ دو سال اخیر و افق رشد اقتصادی 8 درصد در پایان برنامه هفتم، از شکست این سیاست راهبردی بلندمدت آمریکا در قبال ایران خبر می‌دهد. پس کاملاً واضح است که مواجهه سخت‌افزاری آمریکا با ایران که یک سیاست راهبردی بلندمدت بوده، مدت‌هاست که به شکست انجامیده و در پی آن صدها برگ سند مبنی بر شکست برنامه بلندمدت راهبردی اقتصادی آمریکا علیه ایران و یأس مقامات آمریکا از مؤثر بودن ادامه پیگیری آن، منتشر شده که گزارش‌ جامع آذرماه سایت شورای آتلانتیک یکی از آن‌هاست. 🔸اما با این وجود واقعیت آن است که آمریکایی‌ها در جنگ نرم و تدوین سیاست‌های راهبردی بلندمدت آن در قبال ایران، موفقیت‌هایی نیز داشته‌اند و اینک به دستاورد اساسی در این موضوع فکر می‌کنند و باید توجه داشت که کار در این حوزه چندان آسان نیست. مشکل اصلی ما در مواجهه با آن دو چیز است؛ یکی اینکه اغلب مسئولین سابق و کنونی کشور طی دو دهه گذشته نسبت به اینکه دشمنان می‌توانند از طریق توفیق در جنگ نرم، عدم توفیق خود در جنگ سخت را جبران کنند و در این مسئله به امکانات خود در داخل ایران چشم دوخته‌اند، توجه لازم نداشته‌اند. بعضی از آنان اساساً چنین عرصه‌ای را نه عرصه دشمنی بلکه عرصه طبیعی و تبادل طبیعی فکر دانسته‌اند! در حالی که در این میدان عرصه فکر وجود ندارد، بلکه عرصه دروغ و اغوا وجود دارد. 🔸دلیل دوم این است که بعضی از جریانات سیاسی نمونه‌هایی از تأثیر ترفندهای روانی دشمن در عرصه جنگ نرم را به عنوان یک پل برای نشان دادن پیروزی خود یا پیروزی جناح خود استفاده می‌کنند! 🔻 ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 اظهاراتی که حاکی از «نفوذ» است (۲) 👤 🔸در چنین فضائی دشمن می‌تواند به راحتی و بدون هزینه از افرادی در داخل نظام سیاسی ایران استفاده کند و کار خود را پیش ببرد. 🔸کمااینکه شاهد هستیم که دشمن برای تغییر باورها در مورد کارآمدی ایران پس از انقلاب ـ علی‌رغم آنکه در محافل کارشناسی آنان به اقتدار و کارآمدی نظام سیاسی ایران اعتراف مکرر شده است. ـ دروغ‌پردازی کرده و ایران کنونی را فاقد توانایی در عرصه‌های قدرت معرفی می‌کند. بعد همین دشمن در رسانه‌های خود (بی‌بی‌سی، رادیو فردا، ایران اینترنشنال، دویچه‌وله، یورونیوز و...) به موردی از اظهارات در داخل ایران استناد کرده و دروغ خود را «امر واقع» معرفی می‌نماید! و این به صورت هر روزه منتشر می‌شود یعنی هر روز «استنادی مشخص» به سخن یک یا چند مسئول جمهوری اسلامی را همزمان در رسانه‌های مختلف (که بدون شک ابزارهای عملیات روانی و رسانه‌ای هستند) منتشر می‌نمایند. کاملاً پیداست که ماشین دروغ‌پراکنی دشمن بدون چنین استنادات و استفاده‌هایی پیش نمی‌رود. حتی در مورد ناکامی پی‌در‌پی دشمن در دو جنگ نظامی و اقتصادی هم اظهارات خلاف واقع مقامات و دستگاه‌های جمهوری اسلامی برای دشمن موضوعیت دارد. دشمن با استناد به بعضی سخنان مسئولان و دستگاه‌های جمهوری اسلامی وانمود می‌کند در همین دو عرصه هم موفقیت‌های بزرگی داشته و سیاست‌های آن در مواجهه با مردم ایران به نتایج مهمی رسیده است. 🔸می‌توان گفت شهروندان ایرانی در دو چیز تردیدی ندارند، یکی اینکه کشورشان طی دهه‌های اخیر در حوزه‌های مختلف حتی در حوزه اقتصادی به پیشرفت‌های «بسیار بزرگی» رسیده است و دیگر اینکه کشورشان در طول نزدیک به پنج دهه گذشته، در همه حوزه‌ها به‌خصوص در حوزه اقتصادی زیر فشار سنگین دشمن قرار داشته است. جمع‌بندی نهائی مردم این است که دشمن آسیب‌هایی زده ولی نتوانسته کشور را از مسیر حرکت و پیشرفت‌ بازدارد. یک سؤال اساسی وجود دارد؛ آیا همین تصور که کاملاً با واقعیت تطبیق دارد ـ یعنی نه می‌توان رشد چندین برابری اقتصادی و پیشرفت ایران 1403 نسبت به ایران 1356 را نادیده گرفت و نه می‌توان 46 سال دشمنی آمریکا علیه ایران را افسانه خواند ـ در اکثر مقامات فعلی کشور رسوخ دارد؟ آیا با توجه به نبرد هوشمند نرم دشمن که می‌خواهد از یک‌سو ایرانِ «جمهوری اسلامی» را ویران نشان داده و از سوی دیگر خود را در مقام دلسوز و ناصح ملت ایران جا بزند، مسئولان وزارت‌خانه‌های فرهنگی کشور، پا در میدان بیان حقایق موجود ایران هستند یا پا در رکاب دشمن در ناتوان معرفی کردن ایرانِ «جمهوری اسلامی»‌اند؟ دردمندانه باید گفت بخش قابل توجهی از دست‌اندرکاران فرهنگی فعلی پا در رکاب ناتوان معرفی کردن کشور و تاریک نشان دادن افق ایران هستند! چرا؟ 🔸در حسن باطن بعضی مقامات فرهنگی کشور که متأسفانه پا در رکاب دشمن در سیاه‌نمایی از ایران و رو به تهدید نشان دادن آن هستند، لزوماً تردید وجود ندارد، اما چرا آنان در کار تکمیل پازل دشمن هستند؟ در این‌جا طبعاً یک پاسخ باقی می‌ماند و آن «نفوذ» است. این قلم چند ماه پیش، نامه‌ای خصوصی در حدود 25 صفحه به یکی از مسئولان فرهنگی ـ رسانه‌ای کشور نوشت و با آوردن موارد، نشان داد که گرفتار پدیده نفوذ شده است. او در پاسخ کوتاه خود نوشت شما دچار سوءظن شده‌اید، در حالی که در اسناد ارائه شده جایی برای فرار او از واقعیت نفوذ وجود نداشت. 🔸این قلم تردیدی ندارد که وقتی شاهد پر شدن پازل دشمن در توهم‌پراکنی و دروغ‌پردازی علیه جمهوری اسلامی از سوی کسانی هستیم که در حسن باطن آنان شک نداریم، پای نفوذ به میان می‌آید و نفوذ با فرد کاری می‌کند که به تعبیر ششم فروردین ماه 1368 حضرت امام خمینی رحمهًْ‌الله علیه (خطاب به آقای منتظری) او را تا جهنم یعنی تا انکار همه حقایق ـ در این‌جا انکار حقانیت جمهوری اسلامی در نبردی که دشمنانش علیه آن به راه انداخته‌اند ـ می‌کشاند. این را باید توجه کرد. 🔸همین چند روز پیش رسانه‌های شناخته‌شده دشمن به‌طور همزمان و با عبارات کاملاً شبیه به هم به نقل از یک مقام جمهوری اسلامی نوشتند «وضع زابل 50 سال است تغییری نکرده است». کاملاً پیدا بود که آن شخص مسئول در سخنرانی خود چندین گزاره مثبت درباره ایران و افق آن مطرح کرده بود اما این یک عبارت به کار دشمن می‌آمد و همین هم تیتر مشترک رسانه‌های آن شد و به بازار اتهام‌پراکنی علیه ایران و سیاه‌نمایی از افق آن آمد. حال اگر سرویس‌های اطلاعاتی کشور پیگیری کنند حتماً در خواهند یافت آن یک جمله را چه کسی موذیانه به ذهن یک مقام کشور انداخته و او به زبان آورده است. و این چگونه و در چه سیر رابطه‌ای انجام شده است. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 اظهاراتی که حاکی از «نفوذ» است (۳) 👤 🔸تردیدی در این نداشته باشید که هم‌اینک دور خیلی از مسئولین مؤثر کشور به‌خصوص در حوزه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حلقه‌ای از نفوذ به وجود آمده تا کارکرد یک مسئول کشور را که باید دفاع از مردم و نظام سیاسی برآمده از آنان باشد، به کارکردی معکوس سوق دهد و ایران را در مواجهه نرم با دشمن شناخته شده، بی‌دفاع گذاشته تا در فرآیندی داخلی شکست بخورد. بعضی از گران کردن‌ها و دفاع مسئولان ذی‌ربط از گران کردن‌های ماه‌های اخیر کشور، که واقعاً هیچ توجیه اقتصادی ندارد، خارج از این قاعده نیست. سلب اعتماد توده‌های مردم از مسئولان دولت جمهوری اسلامی فقط یک راه دارد و آن کارکردهای غلط عناصر دولت و دفاع غلط آنان از کارکردهای غلط است. 🔸پدیده نفوذ را باید در بخش‌های مختلف جدی گرفت. امروز دو دستگاه معظم اطلاعاتی مسئول در کشور وجود دارد. وظیفه آنان فقط هشدار دادن و اقدامات پس از حوادث نیست. با توجه به خطری که از ناحیه نفوذ در دستگاه‌های متولی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور وجود دارد و این خطر توسط دستگاه‌های امنیتی گوشزد شده، وقت آن است که این دستگاه‌ها بدون ملاحظه این و آن، حلقه‌های پیرامونی مسئولان و دست‌اندرکاران در این حوزه‌ها را تحت اشراف و کنترل درآورده و برخورد قاطعی با افراد خزیده در موقعیت‌های حساس کشور صورت دهند. این در درجه اول خدمتی بزرگ به این مسئولین می‌باشد. @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 دروازه‌ای که به روی پیروزی باز شد (۱) 👤 🔸«حماس تعیین می‌کند که چه اسیری و در چه زمانی آزاد شود.... موازنه جنگ با حماس اصلاً رضایت‌بخش نیست و اسرائیل در یک موقعیت افتضاح قرار دارد» این بخشی از مقاله «عاموس هرئیل» در روزنامه ‌‌هاآرتص است و عینی‌ترین روایت از اتفاقی است که عصر روز یکشنبه گذشته و پس از 471 روز جنگ در غزه اتفاق افتاده است. این شرایط برای رژیم جنایتکاری که این جنگ طولانی را به راه انداخت، آن‌قدر شکننده و افتضاح است که وزیر امور خارجه رژیم غاصب (گدعون ساعر) ادعا کرد آتش‌بس در نوار غزه موقت است! و این در حالی است که براساس مفاد توافقی که میان اسرائیل و جنبش انقلابی حماس صورت گرفته است، آتش‌بس دائمی است کما اینکه روز پنجشنبه هفته پیش، کاخ سفید طی بیانیه‌ای اعلام کرد «توافق غزه، جنگ را متوقف می‌کند». از این گذشته چه این توافق به این جنگ خاتمه دهد و چه اسرائیل به بهانه یا بی‌بهانه جنگ را پس از آتش‌بس مرحله اول یا دوم یا سوم از سربگیرد، تغییری در این معادله راهبردی نمی‌دهد که «اسرائیل نتوانست با جنگ به آزادی اسرای خود دست پیدا کند و بعد از 470 روز جنگ در یک باریکه، ناگزیر شد با نماینده جنبشی که از بین رفتن کامل آن یکی از اصلی‌ترین اهداف اعلامی اسرائیل از راه‌اندازی این جنگ سنگین بوده است، دور یک میز در کشور حامی حماس، بنشیند و ورقه تبادل نابرابر اسیران را امضا کند و به اجرای آن تن دهد. بیش از این نیاز نیست تا طرف شکست‌خورده در جنگ معلوم باشد. جالب این است که در روز اول دی یعنی همین یک ماه پیش، بنیامین نتانیاهو که شعله جنگ غزه را روشن نمود، برای چندمین بار اعلام کرد «جنگ در غزه بدون نابود کردن حماس، پایان نخواهد یافت». اما وقتی نخست‌وزیر رژیم جنایتکار اسرائیل از بایدن «به‌خاطر تلاش برای توافق» تشکر می‌کند به این معناست که توافق با بمباران‌ها و تخریب‌های اسرائیل به دست نیامده است. و زمانی که «برت مگ گرک» فرستاده ویژه بایدن در روز یکشنبه یعنی روز آغاز اجرای آتش‌بس می‌گوید «ما به شدت و با پشتکار با اسرائیلی‌ها کار کردیم تا اینکه به آنچه امروز دست یافتیم، برسیم و این تنها راه توقف جنگ بود» به این معناست که بیش از 120 هزار تن سلاح اهدایی آمریکا و آلمان به رژیم جنایتکار در حین جنگ، نتوانسته سرنوشت جنگ غزه را تعیین کند و کاملاً هم پیداست که کسی که این حجم از سلاح را در اختیار طرف متجاوز قرار داده، اعتقاد داشته که باید از این طریق یعنی با شیوه نظامی بر طرف مقابل پیروز شد. پس این گزاره که این اراده آمریکا بود که «جنگ» را متوقف کرد، کاملاً نادرست است. این مثل این است که بگوییم اراده اسرائیل مبتنی بر توقف جنگ بوده است. توقف جنگ یک ابتکار فلسطینی ـ مقاومتی بود چرا که از اول، استراتژی آن توقف جنگ بود و استراتژی طرف مقابل از اول تا آخر خاتمه دادن به موجودیت طرف مقابل از طریق جنگ بوده است. 🔸یک نکته مهم دیگر این است که ساده‌لوحانه است اگر تصور کنیم آمریکایی‌ها برای نجات فلسطینی‌ها طرح توقف جنگ را دنبال کرده‌اند چرا که در این صورت کافی بود آمریکا ارسال پی‌درپی محوله‌های نظامی به اسرائیل را متوقف می‌کرد، در حالی که حتی در یک مقطعی که بگو مگو میان بایدن و نتانیاهو بالا گرفت، کاروان ارسال سلاح‌های پرقدرت آمریکایی به تل‌آویو استمرار داشت و کاخ سفید رسماً اعلام کرد به حمایت نظامی از اسرائیل در جنگ ادامه می‌دهد و در این میان سخنگوی کابینه رژیم صهیونیستی در روز یکشنبه همزمان با آغاز اجرای توافق آتش‌بس رسماً اعلام کرد ترامپ و بایدن از حق اسرائیل برای از سرگیری جنگ غزه حمایت کرده‌اند و شبکه 14 رژیم اسرائیل که به حزب لیکود به رهبری نتانیاهو تعلق دارد (در بیان نوام ‌آمیر) گفت آمریکا تعهد صریحی داده است که موج‌های جمعیتی فلسطینی‌ها پس از حرکت آن‌ها از جنوب به شمال ـ از طریق جاده الرشید ـ را کنترل می‌کند و مانع استفاده حماس از موج جمعیتی جهت دستیابی دوباره به شمال غزه می‌شود، البته کمی بعد این کانال با نشان دادن موج جمعیتی همراه با جمعی که سلاح‌های سبک نظیر کلاشینکف در دست داشتند، نومیدانه گفت «چگونه می‌توان این موج گسترده از مردم را کنترل کرد چه رسد به اینکه بتوان آنها را بازرسی نمود... این واقعیت که بتوان مانع از عبور افراد مسلح فلسطینی در مناطق شمال نوار غزه شد، امری در‌ هاله ابهام می‌باشد». پس کاملاً واضح است که نه آنچه آمریکا و اسرائیل را به استفاده از شیوه توافق متقاعد کرده، اعمال قدرت نظامی اسرائیل بوده و نه آنچه در غزه بعد از شکل‌گیری آتش‌بس رخ داده در اراده و یا توان کنترل آمریکا و اسرائیل بوده است. حماس در صحنه آتش‌بس نشان داد، ابتکار عمل دست آن است. کما اینکه از آغاز طوفان‌الاقصی در 15 مهر 1402 تا روز توافق در 30 دی ماه 1403 هم ابتکار عمل نظامی در دست حماس بوده است. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 دروازه‌ای که به روی پیروزی باز شد (۳) 👤 🔻در سوریه ارتشی که قدرتمند بود و نزدیک به 300 هزار نیرو داشت، در برابر یک موج کم فشار ـ با حداکثر 20 هزار نیرو ـ و طی 11 روز در کشوری در اندازه 185 هزار کیلومتر مربع و 23 میلیون نفر جمعیت زانو زد و مضمحل شد و در غزه ارتشی بزرگ با نزدیک به 500 هزار نیرو و علی‌رغم 16 ماه جنگ در برابر یک جمعیت نزدیک به 2/5 میلیون نفر مقاوم زانو زد و پیروزی غزه را پذیرفت. در لبنان پنج لشکر ارتش رژیم غاصب بعد از یک ماه جنگ زمینی و دو ماه بمباران تنها توانست به‌طور میانگین ۳/۵ کیلومتر به داخل لبنان نفوذ کنند و ناگزیر تن به آتش‌بس دادند و برای تخلیه اراضی اشغال‌شده آماده‌ شده‌اند. غزه و لبنان به بارزترین وجه ثابت کردند، مقاومت پیروز می‌شود و دشمن را هر چند قدرتمند باشد، عقب می‌زند. @Kayhan_online
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
🔰 خوابی ساده‌لوحانه یا برخوردی مزدورانه؟! (۱) 👤 🔸ادبیات دیروز و امروز مقامات ارشد آمریکا درخصوص ایران، به‌طور کلی مبتنی بر یکی از این دو گزاره بوده است؛ «نظام سیاسی ایران باید برچیده شود» و «جمهوری اسلامی باید مهار گردد». از آن طرف ادبیات دیروز و امروز جمهوری اسلامی ایران درخصوص آمریکا، به‌طور کلی مبتنی بر این دو گزاره بوده است؛ «آمریکا باید از دخالت در امور منطقه ـ غرب آسیا ـ دست بردارد» و «آمریکا نباید در امور داخلی ایران دخالت کند.» در واقع دو گزاره آمریکا در مواجهه با ایران دو گزاره ایجابی هستند یعنی اتفاقاتی باید علیه ایران رخ دهد و دو گزاره ایران در مواجهه با آمریکا، دو گزاره سلبی هستند یعنی آمریکا در مواجهه با ایران و منطقه باید از اقداماتی دست بکشد. 🔸آمریکایی‌ها دنبال موضوعاتی علیه ایران هستند که واقعاً ارتباطی با آن‌ها ندارد در حالی که ایران مطالباتی از آمریکا مطرح می‌کند که به آن ربط دارد. پس مشخص است که ایران در مورد آنچه دنبال می‌کند در جایگاه مستحکم حقوقی قرار دارد و آمریکا نمی‌تواند به خواسته‌های خود علیه ایران، وجاهت حقوقی بدهد. آمریکا از ایران می‌خواهد برنامه هسته‌ای خود را که بر صلح‌آمیز بودن آن از سوی مجامع تخصصی حقوقی تأکید شده است، متوقف کند و یا تحت رژیم‌های سخت بازرسی قرار دهد. این موضوع ارتباطی به آمریکا ندارد و حقوقی را برای آن ایجاد نمی‌کند. آمریکا از ایران می‌خواهد قدرت نظامی خود را محدود کند و به سمت تولید سلاح‌های راهبردی نظیر موشک‌های بالستیک نرود، این موضوع هم هیچ ارتباطی به آمریکا نداشته و حقی برای آن در مقابل ایران ایجاد نمی‌کند. آمریکا از ایران می‌خواهد به ارتباط راهبردی ـ نفوذ ـ در منطقه پایان دهد و در درون مرزهای خود محدود باشد. این موضوع هم هیچ ارتباطی با آمریکا ندارد و حقی برای آن به وجود نمی‌آورد و قس علیهذا در مورد مسایل داخلی ایران. 🔸ایران از آمریکا می‌خواهد از مداخله در منطقه غرب آسیا خودداری کند. این موضوع واقعاً به ایران ربط دارد چرا که از یک ‌سو ایران بخشی از این منطقه است و از سوی دیگر مداخلات آمریکا در منطقه از یک طرف بر مبنای برهم زدن و تضعیف روابط طبیعی ایران استوار می‌باشد و از طرف دیگر بر مبنای تحکیم سلطه رژیم متجاوز صهیونی بر منطقه قرار دارد که با امنیت ایران هم در تضاد می‌باشد. پس پیگیری سیاست مداخله در منطقه از سوی آمریکا، ایران را ذی‌حق می‌کند که با آن مخالفت نماید. ایران از آمریکا می‌خواهد از مداخله در امور کشور دست بردارد. این حق طبیعی هر کشور است که چنین مطالبه‌ای داشته باشد. مداخلات آمریکا چنین حقی را برای ایران ایجاد می‌کند که بر مبنای قطع مداخلات آن در امور خود، سیاست‌های اجرائی خویش را تنظیم نماید. 🔸از ابتدای انقلاب اسلامی و شروع مناقشات میان آمریکا و ایران، یک عده‌ای در ایران بدون توجه به واقعیت مطالبات ایران از آمریکا و واقعیت‌ مطالبات آمریکا از ایران، وانمود می‌کنند ایران باید از طریق حل و فصل مسایل با آمریکا به خصومت جاری میان دو کشور پایان دهد و این در حالی است که در طول 46 سال گذشته، هیچ دولتی در آمریکا بر مبنای حل و فصل خصومات با ایران به صحنه نیامده است و بلکه همه دولت‌ها بر مبنای به کرسی نشاندن مطالبات راهبردی خود که هیچ وجاهت حقوقی ندارد به ایران فشار وارد کرده و به‌طور پیاپی به آن خسارت زده‌اند. در چنین فضائی، ایران اگر بخواهد به‌طور واقعی به فصل خصومت با دولت آمریکا برسد باید به مطالبات غیرقانونی و ظالمانه آمریکا تمکین کند یعنی از هر آنچه از نظر آمریکا ممنوع است، دست بکشد و این در حالی است که همان‌طور که ذکر شد، جناح‌هایی ـ از دو حزب ـ در آمریکا حتی پا را از مطالباتی که ذکر شد فراتر گذاشته و برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی را مدنظر دارند که البته گفته‌اند شتر در خواب بیند پنبه‌دانه! 🔸براساس یک محاسبه ساده ریاضی کاملاً واضح است که ایران نمی‌تواند به هوای فصل خصومت به سمت کشوری برود که به فصل خصومت نمی‌اندیشد. از نظر آمریکا جرم اول ایران، تأسیس نظام مستقل جمهوری اسلامی است. بعد پای موضوعات دیگری از قدرت ایران به میان می‌آید که منبعث از برپایی این نظام دینی می‌باشد. بله ایران می‌تواند مثل چندین مورد سابق ـ از جمله در موضوع هسته‌ای با دولت آمریکا وارد مذاکره شود اما اولاً حسب تجربه مکرر نباید توقع دستاورد داشته باشد و ثانیاً نباید گمان کند که هر توافق، آن را یک گام به سمت فصل خصومت با آمریکا نزدیک می‌کند. وقتی آمریکایی‌ها در گذشته، علی‌رغم عمل ایران به سهم خود در توافقات، اساس توافق را زیر سؤال برده و آن را نقض کرده‌اند، در آینده هم همین کار را می‌کنند پس در چنین فضائی مذاکره با آمریکا نه تنها بر باددهنده فرصت‌های کشور است بلکه به وجودآورنده فضای مطالبات جدید آمریکا علیه ایران خواهد بود. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online