eitaa logo
🇮🇷لبیک یا امام خامنه ای همان لبیک یا امام حسین ع است 🇮🇷
517 دنبال‌کننده
27.1هزار عکس
42.2هزار ویدیو
160 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدمت به والدین راه رسیدن به خدمت امام زمان عج --- زنده باد نام و یادت مادر ( صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝سیّده زینب ... 🎙نماهنگ جدید و زیبای رضای پیروی بمناسبت ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار 📎 📎 📎
🌸شب ها آرامشی دارند 💫از جنس خدا 🌸پروردگارت همواره 💫با تو همراه است 🌸امشب از همان شبهایی ست 💫که برایت یک 🌸شب بخیر خدایی آرزو کردم شبتون سرشاراز آرامش 🌙
ڪاش یادمان بماند باشڪستن دل دیگران خوشبخت تر نمۍ شویم ڪاش بدانیم اگردلیل اشڪ ڪسۍ شویم دیگر با او طرف نیستیم با خُداۍ او طرفیم ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۸ آبان سالروز شهادت شهید دریاقلی سورانی ‍ شهید دریاقلی سورانی اوراق فروشی بود که در حاشیه شهر آبادان و نزدیکی رود بهمنشیر زندگی می کرد. یک شب او دید که عراقی ها در سکوت و تاریکی، با قطع نخل ها، روی رود پل زده اند و می خواهند با ورود به شهر، آبادان را محاصره کامل نمایند و سپس شهر های دیگر را نیز اشغال کنند. شهید سورانی بسرعت سوار دوچرخه اش شد و پس از نه کیلومتر رکاب زدن، به شهر رسید و مردم را از ورود دشمن به شهر با خبر کرد. سپس دوباره سوار دوچرخه اش شد تا به سمت مقر سپاه پاسداران رفته و آنان را نیز با خبر کند؛ اما دوچرخه اش خراب شد و قادر به حرکت نبود. او با پای پیاده، در تاریکی و در مسیری طولانی به سمت مقر سپاه پاسداران دوید و ماموران را باخبر کرده و به همراه آنها به سمت ذوالفقاریه رفت. با اطلاع رسانی به موقع شهید دریاقلی سورانی و با رشادت و مقاومت نیرو ها و مردم، دشمن شکست خورد. این عملیات کوی ذوالفقاری نام گرفت. دو شب بعد از این عملیات دشمن با اطلاعاتی که از جاسوسان خود بدست آورده بود، خانه کوچک دریاقلی را مورد هدف خمپاره ها قرار داد. وی که به شدت مجروح شده بود، پس از رسیدگی اولیه برای معالجه با قطار به تهران اعزام شد که در راه، در تاریخ بیست و هشت آبان پنجاه و نه، به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران، قطعه سی و چهار، ردیف نود و دو، مدفون گردید. این کار بزرگ شهید دریاقلی سورانی باعث شد که دشمن شکست بخورد و از اشغال خاک ایران مایوس شود و بیش از بیست جاسوس آنها لو برود. شهید سورانی با هوشمندی و ایثار خود، از محاصره آبادان جلوگیری کرد. 🦋 ⃟꯭ 🦋░꯭𓂃 ִֶָ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلی آرام ،همراه با بخشش🌻 ازخداوندبراتون خواستارم💖🙏شب شماپر از خیر و بركت🌸💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ برای مقابله با جریان‌های انحرافی و فتنه ها به این یک جمله از حضرت امام خمینی (ره) اکتفا می‌کنیم که فرمودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد». 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 ❗️چه بِرند هایی در ایـــران حامیِ اسرائیل هستند!؟ اگر از این محصولات استفاده کردید حتما دستان خود را بشویید چرا که آغشته به خون مردم مظلوم غزه است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 حماسه ذوالفقاری آبادان با اطلاع‌رسانی دریاقلی سورانی  از زبان خودش در کلیپی کمیاب🎞 دوران جنگ تحمیلی
حضورت اشارتی است زینب‌گونه شاید دردمندی به دستان تو دخیل بسته باشد ... در دوارن دفاع‌ مقدس زمانی که رزمندگان مجروح می‌شدند و به عقبه در بیمارستان‌های صحرایی اهواز، اندیمشک، خرمشهر و کرمانشاه اعزام می‌‌شدند ؛ به دلیل اینکه خانواده و یا خویشاوند رزمندگان تا چند روز اول در بیمارستان حضور نداشتند. "پرستاران" حکم پدر و مادر رزمندگان را پیدا می‌کردند..!
سهم مهدی و یارانش از سفره انقلاب ! سر سفره‌ای که مهدی زین‌الدین و یارانش نشستند. خبری از غذای لاکچری نبود خبری از اختلاس نبود البته پارتی‌بازی غوغا می‌کرد پارتی‌بازی برایِ شهادت جایی که مهدی برای شهادت پارتی‌بازی کرد و برادرش مجید را همراه بُرد..! ▪️۲۷ آبان سالروز شهادت فرماندهان لشکر۱۷ علی‌بن‌ابیطالب برادران مهدی و مجید زین‌الدین
🔷 ۲۷ آبان سالروز شهادت اسوه اخلاص، شهید مهدی زین الدین گرامی باد. ♦️شهید حاج قاسم سلیمانی: «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجان‌زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ 🔸حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندن؟ 🔸عجله داشت. می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. 🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم. 🔸گفت: بنویس: سلام، ‌من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زین‌الدین. 🔸نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند! 🔸از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!» 📃منبع: کتاب «تنها زیر باران»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 📽 روایت شیرین و شنیدنی سردار دل ها حاج قاسم عزیز از شهید فرمانده دلاور لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) ...السلام ای سربداران السلام السلام ای جان نثاران السلام السلام ای جان نثاران حسین السلام ای رهنوردان حسین... دوران جنگ تحمیلی