علی زکریایی03اصلاحیمعتمدآریا.mp3
زمان:
حجم:
3.01M
#طنز 🍐
💠تحفه،نهطنز
💠زن ایرانی نیستم، ولی مادر ایرانیام🤔🙄🙄🙄🙄🙄🙄😁🤣😂😂
💠وقتی سلبریتیها شاخ میشن و هیچی نمیبینن و نمیشنون، جز نظرات مضحک خودشون..
🎙نویسنده و گوینده:
علی زکریایی🥳🥳🥳🥳🥳
#اغتشاش #لبخند
#زن_غیورایرانی #علی_زکریایی
╭┅───────────┅╮
•''•❀🕊
📌 نگاهی به آفتاب و لبخندی بر رخ یار
🔹️ این عکس یکی از زیباترین عکس های دوران دفاع مقدس است که #شهید_حمید_رضا_بازیار را با نگاهی عمیق و لبخندی بر لب به تصویر کشیده است.
◇ گفتمش
زیباترین #لبخند چیست؟!
◇ گفت :
لبخندی که #عشق
گاه
جان دادن
بر لب مردان نشاند
.
🔹️ تصویری کمتر منتشر شده
#شهیدحمیدرضا_بازیار
#قائمشهر
سر سفره شهدا بهرهمند شویم
واحد شمارش صبح
آفتاب نیست دل ماست
صبح هر روز
با آهنگَ دل ما بیدار میشود
و با لبخندهای ما حیات ميگَیرد
روز زیباتون پر از #لبخند خــدا
.
💚بِسْـمِﷲِاَلْـࢪَّحْمٰـنِاَلْࢪَّحْیـمـ💚
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
خاطره من از #تذکر_لسانی در #شهر_بازی 🎡🎢🎠
من و خانوادهام وارد فضای پارک شدیم و همین جور که داشتیم به سمت #شهر_بازی میرفتیم دور و اطراف کسایی که #کشف_حجاب بودند به چشم میخوردند👩🏻👱🏻♀
خدا رو شکر تعدادشون خیلی زیاد نبود...
ولی باز توی دلمون #غصه میخوردیم 😔😢
توی راه سعی میکردیم به اونائیکه از کنارمون رد میشن #تذکر بدیم (عزیزم سرتونو بپوشونین، گناهه هااااا....)
فکر کنم لفظ( گناهه هاااا ) خیلی #موثر بود...چون بعضیا با کراهت سرشون میکردن😒
منو دخترام سوار #کشتی_صباشدیم، دختر بزرگم رفت اون عقب نشست😬 منو کوچیکه جلو... ردیف جلویی مونم یه دختر بچه ای بود با #موهای_بافته ی بلند و هیکل درشت...اما مشخص بود سنش کمه🤏
تصمیم گرفتم موقع پیاده شدن بهش #تذکر بدم، ولی چون سنش کمتر بود مدام بهش #لبخند میزدم که ذهنیت بدی ازم نداشته باشه☺️
همین طور که داشتیم تاب میخوردیم، دخترِ داشت نگامون میکرد و صداهای عجیب و غریبی از خودش درمیاورد🙄 درحالیکه سرعت حرکت کم بود و بقیه ساکت... اما چون مردا هم سوار بودن یکم #خوبیت نداشت🤐
با لبخندگفتم نترس عزیزم، دیگه تندتر ازین نمیره، خیالت راحت👌 و شروع کردیم به صحبت کردن که #خداروشکر آروم شد😓🤗
ازلحن صحبتام خیلی خوشش اومده بود و مدام ازم #تعریف میکرد😍 راستشو بخوایین منم ازش خوشم اومده بود
میگفت: شما چه خوبین با بقیه فرق دارین😍(فهمیدم منظورش #تذکر_به_حجابِ) گفتم چطووووور؟! 😃
یواشکی گفت بخاطر اینکه گیر نمیدین(با دستش به #موهاش اشاره کرد💁♀)
گفتم خب هر کس اینو میگه بدون خیلی دوسِت داره و براش #مهمی👌...گفت: چطور؟!
آروم گفتم خب چون دوست ندارن مردا بد نگات کنن و فکرای بد نسبت بتو تو سرشون بیاد😉(خودش گرفت چی میگم😁)
خندید گفت آره ...😅
گفتم حالا که اینهمه #دلت_پاکه و خدا دوسِت داره، بهتر نیست با گوش کردن به حرفش، خدا رو #عاشق خودت بکنی😍❤️
#حجاب_خواست_خداست و بنفع خودمونه😌
خدا رو شکر حرفام به دلش نشسته بود و مدام #تایید و #اظهار_عشق میکرد🤩
منم تا میتونستم قربون صدقه اش میرفتم😚☺️
تا اینکه پیاده شدیم و هر کدوم رفتیم سمتی ...
یکم بعد که رفتیم قسمت #ماشین_برقیا🏎در کمال #تعجب دیدم شال پوشیده و ازون مهمتر، موهای بافته شده شم دیده نمیشد😍😍😍
اصلا باورم نمیشد😢 یعنی حرفام روش #تاثیر گذاشته بود؟!😃
موقع ماشین سواری مدام نگام میکرد و با چشماش ازم #تایید میخواست🙂
منم کم نذاشتم و مدام بهش #لایک و قلب و😘 میفرستادم....
گذشت... و من در حالیکه دست پسر کوچیکمو گرفته بودم و #قدم میزدیم، دیدم از دور دوتا خانم #مانتویی و چنتا دختر بچه دارن میان که از در خروجی برن بیرون...
دیدم همون دختره ست، شالشم افتاده بود😩ولی تا منو دید فوری سرش کرد🤪 همون طور که بای بای کنان از کنار هم رد میشدیم به مامانش گفتم #دختر_خانم خیلی خوبی دارین خدا حفظشون کنه☺️ تشکر کردن و رفتن
بعدش با تصور کردن چهره مادرِ متوجه شدم اون وسطا به مامانِ هم #تذکر داده بودم😁
در کل شااااید من و #خانواده م کار بزرگی نکرده باشیم... ولی همین که احساس غم و غصّهی اولیه مون تبدیل به احساس رضایت خداوند و لبخند #مهدی_زهرا_س شد و بقیه ی شبمون رو بی #عذاب_وجدان و احساس گناه سپری کردیم، برامون کافیه🙃🙂
داشتم به این حرف رهبر عزیزمون، که میفرمودن #تذکر_لسانی شکننده ترین چیزهاست و ریشه گناه میخشکه...فکر میکردم🤔
واقعا اگه #تذکر_لسانی #همگانی بشه و همه مومنین و #مدعیان_ظهور به واجب دینی شون عمل کنن، هم جلوی #شیوع و عادی شدن گناهان گرفته میشه 💯 و هم برادری مون رو در عمل به #آقا_صاحب_الزمان_عج نشون دادیم🤝
لبیک یا امام خامنه ای1️⃣
https://eitaa.com/khmanie
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشگل پسر اهل مشهده، بعد تو قرعه کشی سفر به مشهد برنده شده😂
من که میگم مدیونید اگه یه سفر کیش نفرستینش😂
#لبخند