eitaa logo
خوبان
649 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
8.9هزار ویدیو
21 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌹احـکام قرض ⁉️سؤال كسى كه قرض مى‏گیرد، چنانچه سود آن را با رضایت كامل بدهد، آیا باز حرام است؟ 📚
💫🌷نفقه فرزندان ⁉️سؤال: اگر زنی درآمد مستقل داشته باشد، آیا بر او واجب است که در نفقه فرزندان مشارکت کند؟ ✅ جواب: چنانچه فرزندان از خود مالی نداشته باشند، نفقه آنان بر عهده پدر است و در صورتی که پدر فقیر باشد، بر پدربزرگ پدری واجب خواهد بود؛ اما اگر او (یا پدران او در صورت زنده بودن) نیز توانایی مالی نداشته باشند، در این صورت است که پرداخت نفقه بر مادر واجب می‌گردد. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای(حفظه الله) 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️نحوه اقامه نماز در هواپیما قطار و اتوبوس چگونه است؟ 💫🌷 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫📗کتاب صوتی: غلامِ حسین باش" 💫🟤خاطرات جانباز: حسین رفیعی 🥀🤍تالیف: 💫🟤تهیه شده: در رادیو ایران صدا 🥀🤍با صدای: ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
Part08_فقط غلام حسین باش.mp3
10.19M
💫📗کتاب صوتی: غلامِ حسین باش" 💫🟤خاطرات جانباز: حسین رفیعی 🥀🤍تالیف: 💫🟤تهیه شده: در رادیو ایران صدا 🥀🤍با صدای: 8️⃣ قسمت هشتم ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
🕊🌷🕊🌷🕊 💫🌹نــام: سیدمحمدرضا 🥀🤍نـام خـانوادگـی: غربتیان 💫🌹نـام پـدر: سیدعلی اکبر (اصالتا مهدیشهری) 🥀🤍تـاریخ تـولـد: 02-10-1344 💫🌹مـحل تـولـد: زرین دشت از توابع فیروزکوه 🥀🤍شغل: دانشجوی مهندسی پتروشیمی، دانشگاه علم و صنعت 💫🌹سـن: 21 سال 🥀🤍تـاریخ شـهادت: 13-02-1365 💫🌹محل شهادت: فکه 🥀🤍نحوه شهادت: دراثراصابت ترکش خمپاره 💫🌹مـحل مـزار: گلزار شهداي حسين رضاي شهرستان ورامين
💫🌷شهید آقا سید محمدرضا غربتیان (سمتِ چپِ تصویر) و بنده محمد عباسی / ورامین / 🔺دو هفته قبل از شهادتِ آقا سید / این عکس را هم شهید علی قربانی گرفت. 🌷ادامه اخلاص شهدا🌷 🥀🤍صبحی که رفتیم ورامین می‌خواستیم اعزام شویم، سید محمدرضا گفت برویم خانه‌ی یکی از بچه‌ها سر بزنیم. آقای «محمد قبادی» از دوستان صمیمی سید محمدرضا بود. زنگ زدیم، آقای قبادی آمد جلوی در. یک جوان حدوداً 20 ساله بود. سلام و علیک کردیم، گفت چند دقیقه صبر کنید. پنج دقیقه‌ای جلوی در معطل شدیم 🔺تا این‌که بالاخره رفتیم داخل. 💫🌹«عملیاتِ والفجرِ 8» تمام شده بود و من هم یکی – دو روزی آمده بودم شاهرود که تلگرافی از سید محمدرضا به دستم رسید؛ نوشته بود: "برادر محمد قبادی به شهادت رسید" لباس مشکی پوشیدم و سریع حرکت کردم به سمت ورامین. انتظارم این بود که سید محمدرضا خیلی غمگین باشد، چون خیلی با هم صمیمی بودند. 🔺اما دیدم نه، خیلی هم خوشحال و شاد است و لباسِ مشکی هم نپوشیده! 🥀🤍وارد ورامین که شدم دیدم اطلاعیه‌ای زده‌اند؛ روی اطلاعیه عکسِ محمد قبادی بود و سه نفرِ دیگر که فامیلِ هر سه نفرِ آنها هم قبادی بود! شهیدان «محمد قبادی نمین»، «ناصر قبادی نمین»، «بهروز قبادی نمین» و مرحوم «اصغر قبادی نمین»؛ فکر کردم چون بعضی روستاها مردم، فامیلی‌شان شبیهِ هم هست، فامیلِ این شهدا هم با محمد قبادی یکی است. سید محمدرضا را که دیدم پرسیدم: "این قبادی‌های دیگر که در اعلامیه کنارِ عکسِ محمد هستند کی اند؟" گفت: «برادرهای شهیدِ محمد هستند. یعنی محمد سومین شهید خانواده بود! 🔺ما یکی دو سال با هم صمیمی بودیم، به ما نگفته بود برادر دو شهید است. 🔻🔻🔻
💫🌹بعداً فهمیدم آن پنج دقیقه‌ای هم که معطل شدیم، می‌خواسته آثار و عکس‌های برادرهای شهیدش را از اتاق جمع کند که من متوجه‌ی موضوع نشم! یعنی این‌ها اینقدر اخلاص داشتند!» 🥀🤍یکی دو روزی ورامین ماندم و سید محمدرضا رفت از یکی از دوستانش دوربین گرفت و با هم یک تعداد عکسِ یادگاری گرفتیم؛ بعد از آن من آمدم شاهرود و برای مرحله‌ی بعد اعزام شدم. 🔺سید محمدرضا هم کما فی السابق از ورامین اعزام می‌شد. 💫🌹اوایلِ سالِ 65 بود که عراق در جبهه‌ها دست به تحرکاتی زد و پاتک‌هائی انجام داد. در جزایر پاتک کرده بود و من آن موقع جزیره مجنون بودم. همزمان با پاتکِ جزایر به فکه هم حمله کرده بود. من همان شب مجروح شدم. شبی که در جزیره مجروح شدم، سید محمدرضا هم در پاتکِ فکه به شهادت رسیده بود. 🔺در بیمارستان متوجه شدم که شهید شده. 🥀🤍اجسادِ مطهرِ شهدا 20 روزی در منطقه ماند تا این‌که آوردنش. رفتم ورامین، صورتش پر از رمل شده بود. 🔺آخرین دیدارِ ما همان بود. 💫🌹در مجلسش هم فهمیدم آن روزی که برای مجلسِ شهید محمد قبادی رفته بودم ورامین، سید محمد رضا مجروح بوده و کِتفش ترکش خورده بوده ولی به من نگفته بود. یعنی در آن روزی که رفتیم عکس گرفتیم تازه از بیمارستان مرخص شده بوده. الآن که به عکس‌ها نگاه می‌کنم می‌بینم در عکس پیداست که کتفش بسته شده، ولی من آن موقع دقت نکرده بودم. یادم هست حتی بغلش کردم، خیلی دوسِش داشتم و حتماً روی کتفش فشار آوردم اما چیزی نگفت. 🔺بچه‌ها این چیزها را ریا می دانستند. ..." 🔻زندگی و مُرشد و مُرادِ من شهید غربتیان است. 🥀🤍نقل خاطره رزمنده محمد عباسی از شهید سیدمحمدرضا غربتیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🟡خدای مهربانم 🥀🤍ای روزی دهنده بی منت 💫🟡امروز ما را به سمت درهای گشوده از رحمتت هدایت کن 🥀🤍تا بهترین ها نصیب تک تکمان گردد 💫🟡آرزوها و حاجات دوستانم را برآورده به خیر بگردان 🥀🤍سلام، صبح به خیر و عافیت🤍🥀 💫🟡صبح شنبتون ســـــرشــار از لطف و محبت خداوند تبارک و تعالی🟡💫