📗کتاب« سکوت شکسته»
🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس
📝به قلم: سیدهادی سعادتمند ۵ 🔽
⚪️فصل اول
♦️« مهران ، مهریه فاو»
🌷🌷🌷🌷🌷قسمت پنجم
♦️برگشتم سمت حسینیه و منتظر اسماعیل قمی شدم. حسینیه انرژی اتمی برای رزمنده های لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(علیه السلام) قداست پیدا کرده بود؛ محل عبادت، توسل، تذکر، و انرژی گرفتن از فرماندهان بود. جای جواد عابدی، کاوه نبیری، جواد دل آذر، اسماعیل صادقی، حسین پور، سجودی، بنیادی، و خیلی از همرزم ها که کنار هم به نماز می ایستادیم خالی بود. به ویژه جای مهدی زین الدین و خیلی از شهدا که با آن ها خاطره داشتم.
⚪️فرمانده لشکر، آقامهدی پشت تریبون میرفت و ما گوش جان می سپردیم به سخنانش، میگفت: «مهم نیست که هواپیمای بلندپرواز برای شناسایی نداریم، این که نظم داشته باشیم، در کسب نتیجه خیلی مهم است.»
آقای زین الدین به نیروهای تبلیغات سفارش کرده بود دوربین فیلم برداری تهیه و مراسم ها را ضبط کنند. شاید شرایط سال های پس از جنگ را پیش بینی میکرد. در آتشسوزی روز ۱۷ دی ماه ۱۳۶۴ بعد از نماز مغرب که آماده خواندن دعای توسل میشدیم، فیلمهایی که در اتاق تبلیغات جنب حسینیه بود به سرعت سوخت. حجم آتش آن قدر زیاد بود که از لشکر۱۴ امام حسین(علیه السلام) و تیپ قمربنی هاشم برای کمک آمده بودند. آن حادثه برای همیشه باعث حسرت و تاسف شد.
♦️در حالی مقر انرژی اتمی را ترک میکردم که آثار بمباران و یاد و خاطره کسانی که در آن جا به شهادت رسیده بودند، بر تمام خاطرات شیرینی که با رفقایم در آن جا داشتم سایه انداخته بود. به سمت اهواز رفتیم. از پل کارون گذشتیم و از اهواز به قصد مهران راهی شدیم.
⚪️با عبور از هفت تپه و شوش دانیال، وارد جاده اندیمشک شدیم و با رسیدن به سه راهی دهلران به سمت پل کرخه رفتیم. در ایستگاه صلواتی توقف داشتیم و کمی استراحت کردیم و چای خوردیم. بعد به سمت دهلران و مهران راهی شدیم. حدود هشت ساعت با تویوتا وانت در راه بودیم. توی مسیر متوجه شدم رنج و مصیبت زیادی به مردم شهر و روستاهای اطراف وارد آمده. ناجوانمردی دشمن و بیاطلاعی مردم شهر مهران از چنان حمله همه جانبهای، دلیلی بود بر مصیبت وارد شده بر آن مردم. با همه اینها در مقابله با دشمن متجاوز، جانانه مقاومت کردند.
♦️ارتش عراق حجم زیادی امکانات و تجهیزات را وارد منطقه کرده بود. مردم و نظامی هایی که در منطقه بودند، با دیدن آن حجم از تجهیزات نظامی دچار شوک شده بودند و تاثیر روانی سنگینی بر آنها گذاشته بود.
ما با گذشتن از چنگوله و دشت محسن آباد، مسیر جاده امامزاده حسن را پیش گرفته بودیم و به سمت مهران می رفتیم. اطراف منطقه امامزاده حسن بودیم، که آن چه انتظارش را نداشتم پیش آمد؛ هنوز باورم نشده بود که مهران سقوط کرده و دشمن توانسته تا امامزاده پیشروی کند. با دیدن تانک هایی که پرچم عراق روی آنها بود، متوجه شدم بین نیروهای دشمن هستیم. آنها فکر میکردند که ما به سمت شان می رویم تا تسلیم شویم.
⚪️سربازان عراقی کف جاده انتظار ما را میکشیدند. بلافاصله از راننده خواستم دور بزند. سرش را با یک دست چسباندم به فرمان و با دست دیگر به زانوی پایش که روی گاز بود، فشار آوردم. جایی از ماشین سالم نماند، اما خودمان جان سالم به در بردیم.
وضعیت منطقه دستم آمد. درگزارشم به فرماندهی یادآوری کردم که شرق ارتفاعات قلاویزان و حتی امامزاده حسن دست عراقی هاست.
سرانجام به منطقه چنگوله رفتیم تا برای استقرار نیروهای تحت امرم ـ که بزودی به ما ملحق میشدند - جای مناسب و امنی با فاصله از منطقه درگیری پیدا کنم.
♦️شاهین خان با دست روی زانوی ایران خانم می زند ـ که غرق در خواندن خاطرات محمودآقاست ـ و میخواهد که ادامه ندهد. او همین طور که به سمت آشپزخانه می رود، میگوید:«این منطقه را می شناسم. میمک، موسیان، فکه، مهران، چندین بار بعد از این که حزب بعث به قدرت رسید، در این مناطق بین نیروهای عراق و ژاندارمری و ارتش درگیری پیش آمد.حزب بعث، خوی تجاوز توی خونشه. بین سال های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۳ خودم توی این منطقه بودم. آشنا هستم با جایی که می گه. گزارشهای ارتش رو که اون زمان میخوندم، بارها از سال ۱۳۴۷ توی این مناطق، بعثیها باعث زد و خورد و درگیری با نیروهای ما شده بودن.»
ایران خانم مات و مبهوت به شاهین خان نگاه میکند؛ او تا آن لحظه چیزی از زمان خدمت همسرش در ارتش را از زبان خودش نشنیده بود. شاهین خان که متوجه حیرت ایران خانم میشود، از داخل آشپزخانه صدایش را بالا میبرد که: «برای تو هم چای بریزم؟» و جواب میشنود: « نه؛ من آب میخورم.»
⚪️شاهین خان،چای بدست سمت بالکن میرود و همزمان با روشن کردن سیگار، از ایران خانم میخواهد که او هم به بالکن برود و جزوه را برایش بخواند. ایران خانم بدون تامل، خودش را به آن جا می رساند و روی صندلی گهواره ای جا خوش میکند. نگاهی به شاهین خان میاندازد.
♦️انگشتان را از بین ورق ها برمیدارد و ادامه میدهد:
لشکر ۱۷ با یگان های پشتیبانی رزمی و دوـ سه گردان وارد منطقه شد. بخشی از نیروهای لشکر در فاو و بخشی دیگر در پدافند خط جزیره مجنون بودند. با فاصله کمی بعد از ورود به منطقه، در پیچ انگیزه با عراق درگیر شدیم. با سخت کوشی نیروهای گردان و بچه های اطلاعات و تخریب که به ما ملحق شده بودند، دشمن را متوقف کردیم.
⚪️قبل از عملیات کربلای ۱ موقعیت خط پدافندی لشکر۱۷ در این منطقه قرار داشت. جهت جنوب آن به صخرههای موازی مرز شهر مهران با عراق منتهی می شد و شمال آن در مسیر دشت محسن آباد ادامه پیدا میکرد. و جهت شرقی ـ غربی خط پدافند، حدفاصل پاسگاه های مرزی گرمشیر و چغاعسگر میشد.
♦️پس از استقرار و تحکیم مواضع، فرمانده لشکر، حاج غلامرضا جعفری من را خواست و منطقه ماموریتی را ـ که به لشکر۱۷ واگذار شده بود ـ مشخص کرد. او تاکید داشت که: «هر چه زودتر باید روی موقعیت «آب زیادی» کار کنی.»
⚪️داشتم از سنگر فرماندهی خارج میشدم که ازم خواست نقشه منطقه را که در دست داشتم، باز کنم. دستورش را اجرا و نقشه را پهن کردم. او انگشتش را روی آب زیادی گذاشت و گفت:«قرارگاه معتقده کلید عملیات آزادسازی مهران اینجاست. توکل به خدا کنید و کار رو شروع کنید تا زودتر به نتیجه برسیم.»
♦️بعد هم سفارش کرد: «خودت نباید برای شناسایی بری.» با توجه به شناختی که از من داشت، قبل از این که از سنگر خارج شوم، دوباره صدا زد و این بار تکلیف کرد که خودم نباید به شناسایی بروم.
⚪️حاج غلامرضا را همیشه با اعتماد به نفس و قوی دیده بودم. این اولین باری بود که نگرانی توی چهرهاش بود. به سمت تانکر آب رفتم. داغ کرده بودم. سرم را گرفتم زیر شیر آب. حاج غلامرضا میگفت: «قرارگاه اصرار داره تلاش مون رو بیشتر کنیم و معبرها رو شناسایی کنیم و هرچه زودتر مسیرها را مشخص کنیم.»
🌷گفت: «امام به رزمندهها سلام رسوندن و خواستن هرچه زودتر خبر آزادسازی مهران رو بشنون.»
🥀 ادامه دارد ...
🌷ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺑﺴﯿﺠﯽﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻭﻡ، ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻢ🌷
🌸 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﯽﺭﯾﺎﯼ ﺍﻭ ﺯﺑﺎﻧ ﺰﺩ ﻫﻤﻪ ﺁﺷﻨﺎﯾﺎﻥ ﺑﻮﺩ . ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻣﺮﻓﻪﺗﺮﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ . ﺍﺯ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺣﻖ ﻃﺒﯿﻌﯽﺍﺵ ﻧﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﭘﻮﺷﯿﺪ . ﺗﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽﺍﺵ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﻏﻠﺐ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺳﻨﺪ . ﺍﻭ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺩﻟ ﻬﺎ ﺑﻮﺩ . ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﯽﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
🌴ﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﺴﯿﺠﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧ ﻬﺎ ﻋﺸﻖ ﻣﯽﻭﺭﺯﯾﺪ . ﻣﯽﮔﻔﺖ : « ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻭﻡ، ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻢ، ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﻡ ﭘﯿﺶ ﺑﺴﯿﺠﯽﻫﺎ ﻣﯽﺭﻭﻡ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧ ﻬﺎ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺧﺴﺘﮕﯽﺍﻡ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﻮﺩ . ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺟﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺴﯿﺠﯽﻫﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻢ، ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺟﺎﻥ ﺁﻧ ﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻫﺰﯾﻨﻪ – ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﯾﮏ ﺳﻨﮕﺮ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺟﺎﻥ ﺁﻧ ﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺸﻮﯾﻢ، ﯾﮏ ﻣﻮﯼ ﺑﺴﯿﺠﯽ، ﺻﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮﺵ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ . ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﭼﻮﻥ ﺩﮊﯼ ﭘﻮﻻﺩﯾﻦ ﻭ ﺗﺴﺨﯿﺮﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍ، ﺳﯿﻤﺎﯾﯽ ﺟﺬﺍﺏ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ . ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺩﺍﺋﻤﺶ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﯽﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺸﺎﺵ. ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﻭ ﭘﺮﺗﻮﺍﻥ ...
🌹سردارجاویدالاثر
🌷شهید آقامهدی باکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سرود ابوذر روحی
🌷ما مرد میدانیم
💚کلنا قاسم سلیمانی بسیار زیبا ببینید
موشک بالستیک هایپرسونیک ایرانی
سردار امیرعلی حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه :
به موشکهای بالستیک هایپرسونیک پیشرفته که قادر است از #سامانههای_دفاع_هوایی_پیشرفته عبور کند و هدف قرار دهد ، دست یافته ایم . این موشک سرعت بالایی دارد و در فضا و هم در خارج از آن میتواند مانور دهد ، از همه #سامانه_های_سپر_موشکی عبور میکند و بعید است تا دهها سال بعد هم فناوری یافت شود که بتوان با آن مقابله کند. این موشک #سامانه_های_ضد_موشکی دشمن را هدف قرار میدهد و یک جهش بزرگ نسلی در #حوزه_موشکی است.
#پاینده_باد_نظام_مقدس_جمهوری_اسلامی #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قدرتمند_تر_از_همیشه
#قاسم_ابن_الحسن
🌹💦🌷🌹💦🌷🌹💦🌷
🌹اولین سلام صبح گاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌴 صبح مان را آغازمی کنیم، با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و حضرت زینب کبری سلام الله علیها، به نیابت از امام خمینی رضوان الله علیه و تمامی شهدا، علما، شهیدحاج قاسم سلیمانی، مؤمنین مؤمنات:
┄✦🌸✦༻﷽༺✦🌸✦┄
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﺭَﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ♦️ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ⚪️ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤةُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ♦️ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ♦️ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦَ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ♦️ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ♦️ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ♦️ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ العسکری
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ♦️ﯾﺎ ﺑﻘﯿةَ ﺍﻟﻠﻪِ، یا اباصالحَ المهدی و رحمةُ الله و بركاته.
🌴الهی
🌹یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
⚪️یا عالیُ بِحَقِّ علی
🌹یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
⚪️یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
🌹یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
⚪️عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🌴با معارف قرآن بیشتر آشنا شویم🌴
🌼سوره یوسف آيه 23 🌼
🌴23- وَرَ وَدَتْهُ الَّتِى هُوَ فِى بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَ بَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّلِمُونَ
🌹ترجمه:
⚪️ و زنى كه یوسف در خانه او بود، از یوسف از طریق مراوده و ملایمت، تمناى كام گیرى كرد و درها را (براى انجام مقصودش) محكم بست و گفت: بیا كه براى تو آماده ام، یوسف گفت: پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامى داشته، قطعاً ستمگران رستگار نمى شوند.
🌹نکته ها:
🥀 در تفسیر «معاذ اللّه انّه ربّى احسن مثواى» دو احتمال داده اند:
⚪️الف: خداوند پروردگار من است كه مقام مرا گرامى داشته و من به او پناه مى برم.
♦️ب: عزیز مصر مالك من است و من سر سفره او هستم و درباره ى من به تو گفت: «اكرمى مَثواه» و من به او خیانت نمى كنم.
🌷🌷هر دو احتمال، طرفدارانى دارد كه بر اساس شواهدى بدان استناد مى جویند. ولى به نظر ما، احتمال اوّل بهتر است. زیرا یوسف به خاطر تقواى الهى مرتكب گناه نشد، نه به خاطر این كه بگوید: چون من در خانه عزیز مصر هستم و او حقّى بر من دارد، من به همسرش تعرّض و سوء قصد نمى كنم!. چون ارزش این كار كمتر از رعایتِ تقواست.
♦️البتّه در چند جاى این سوره، «ربّك» كه اشاره به «عزیز مصر» است، به چشم مى خورد، ولى «ربّى» هر كجا در این سوره استعمال شده، مراد خداوند متعال است.
⚪️از طرفى دور از شأن یوسف علیه السلام است كه خود را چنان تحقیر كند كه به عزیز مصر «ربّى» بگوید.
🌹اولیاى خدا، به خداوند متعال پناهنده مى شوند و نتیجه مى گیرند: موسى علیه السلام از شرّ فتنه هاى فرعون به خداوند متعال پناه مى برد، «انّى عذت بربّى و ربّكم من كل متكبّر لایؤمن بیوم الحساب»(44) مادر مریم مى گوید: من مریم و نسل او را در پناه تو قرار مى دهم، «انّى اعیذها بك و ذرّیتها من الشیطان الرجیم»(45) و در این آیه یوسف به خداوند متعال پناه مى برد، «قال معاذ اللّه» و خداوند متعال به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله دستور پناهندگى به خودش را مى دهد. «قل اعوذ بربّ...»
به جاى گفتن: «اعوذباللَّه» یك سره به سراغ پناه دادن خداوند متعال رفت وگفت: «معاذاللَّه» تا پناهندگى خود را مطرح نكند. در واقع براى خود ارزشى قائل نشد. 44) غافر، 27. 45) آل عمران، 36.
🌹پيام ها:
♨️ 1- گناهان بزرگ، با نرمش و مراوده شروع مى شود. «راودته»
⚪️ 2- پاك بودن مرد كافى نیست، زیرا گاهى زن ها مزاحم مردان هستند. «و راودته»
🌾 3- قدرت شهوت به اندازه اى است كه همسر پادشاه را نیز اسیرِ برده خود مى كند. «و راودته الّتى»
⚪️ 4- سعى كنیم نام خلافكار را نبریم وبا اشاره از او یاد كنیم. «الّتى»
♨️ 5 - پسران جوان را در خانه هایى كه زنان نامحرم هستند، تنها نگذارید. زیرا احتمال دارد باب مراوده باز شود. «و راودته الّتى هو فى بیتها»
♦️ 6- معمولاً عشق در اثر مراوده و به تدریج پیدا مى شود. وجود دائمى یوسف در خانه كم كم سبب عشق شد. «فى بیتها»
⚪️ 7- مسائل مربوط به مفاسد اخلاقى را سربسته و مؤدّبانه مطرح كنید. «راودته... غلّقت»*
⛔️ 8 - حضور مرد و زن نامحرم در یك محیط در بسته، زمینه را براى گناه فراهم مى كند. «غلّقت الابواب و قالت هیت لك»
📛 9- زشتى زنا، در طول تاریخ مورد پذیرش بوده است و به همین دلیل، زلیخا همه ى درها را محكم بست. «غلّقت الابواب»
🌹 10- همه ى درها بسته، امّا درِ پناهندگى خداوند متعال باز است. «غلّقت الابواب... معاذ اللَّه»
⚪️ 11- موقعیّت هاى امتحان الهى متفاوت است؛ گاه در چاه و گاه در كاخ. «راودته... قال معاذ اللّه»*
🌷 12- تقوا و اراده ى انسان، مى تواند بر زمینه هاى انحراف و خطا غالب شود. «معاذاللَّه»
⚪️ 13- توجّه به خدا، عامل بازدارنده از گناه ولغزش است. «معاذ اللّه»
♦️ 14- اگر رئیس یا بزرگ ما دستور گناه داد، نباید از او اطاعت كنیم. «هیت لك قال معاذ اللَّه» (به خاطر اطاعت از مردم، نباید نافرمانى خداوند متعال نمود. «لا طاعة لمخلوق فى معصیة الخالق»(46))
💚 15- به هنگام خطرِ گناه باید به خداوند متعال پناه برد. «قال معاذ اللّه»*
⚪️ 16- در كاخ حكومتى نیز مى توان پاك، عفیف، صادق و امین بود. «قال معاذ اللّه»*
♦️ 17- خطر غریزه ى جنسى به قدرى است كه براى نجات از آن باید خداوند متعال به فریاد برسد. «معاذ اللّه»*
♨️ 18- انسان هواپرست از رسوایى ظاهرى هراس دارد (زلیخا درها را محكم بست ولى خداپرست از خدا) «معاذ اللّه»*
📍 19- انجام گناه (زنا)، با كرامت انسانى ناسازگار است. «معاذ اللّه»*
⚪️ 20- یاد خداوند متعال به نفس، نقش مهمى در ترك گناه دارد. «معاذ اللّه»*
🌷 21- اولین اقدام علیه گناه، یاد خداوند متعال و پناه بردن به اوست. «معاذ اللّه»*
⚪️ 22- بهترین نوع تقوا آن است كه به خاطر لطف، محبّت و حقّ خداوندى گناه نكنیم، نه از ترس رسوایى در دنیا یا آتش در آخرت. «معاذ اللَّه انّه ربّى احسن مثواى»
🌹 23- یاد كردن الطاف الهى، از عوامل ترك گناه است. «انّه ربّى احسن مثواى»*
⚪️ 24- یاد عاقبت گناه، مانع از ارتكاب آن است. «لایفلح الظالمون»
♦️ 25- تشویق به زنا یا زمینه سازى براى گناه جوانان پاك، ظلم به خود، همسر، جامعه و افراد است. «لایفلح الظالمون»
🥀 26- یك لحظه گناه، مى تواند انسان را از رستگارى ابدى دور كند. «لایفلح الظالمون»
📌 27- ارتكاب گناه، ناسپاسى و كفران نعمت ها است. «لایفلح الظالمون»
⚪️ 28- در هر كارى، باید عاقبت اندیشى كرد. «لایفلح الظالمون»*
🌷 29- یوسف علیه السلام در بحبوبه درگیرى با زلیخا به فكر فلاح بود. «لایفلح الظلمون»*
⚪️ 30- انسانى كه مقام و منزلت خود را می داند خود را به بهاى كم و زودگذر نمى فروشد. «لایفلح الظلمون»*
♦️ 31- اگر از درى ظلم وارد شود، فلاح از در دیگر بیرون مى رود.«لایفلح الظلمون»*
♦️بدترین ناامنی، ناامنی در محیط های کار و علمی و دانشجویی است
🌹امام خامنه ای حفظه الله:
⚪️از همه این ها [انواع ناامنی] بالاتر، ناامنی اجتماعی است که در حقیقت ناامنی ملی، بیشتر متوجه به این نمونه است.
📌 محیط های کار را ناامن کنند؛ محیط های علمی را ناامن کنند؛ محیط های دانشجویی را ناامن کنند... اختلال در امنیت داخلی، گاهی به بیرون از مرزها وصل می شود؛ مثل تحریکاتی که دشمن می کند.
🌷بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) | ۱۳۷۹/۰۱/۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ |🌷 "به اذن خداوند متعال"🌷
🌹 روایت امام خامنه ای حفظه الله:
🚀 از روند پیشرفت صنعت موشکی جمهوری اسلامی ایران
🌷 انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید حسن طهرانیمقدم
🌹امروز 21 آبان ماه سال روز شهادت کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند.
🌷کسیکه امروز قدرت موشکی و امنیت ایران مدیون اوست،
شهید حسن طهرانی مقدم رضوان الله علیه:
🌷حسن طهرانی مقدم 6 آبان 1338 در محله سرچشمه تهران متولد شد. در 21سالگی و در ابتدای شکلگیری رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در اطلاعات منطقه 3 سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد. بعد از عملیات ثامن الائمه(علیهم السلام)، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد.
🔥در پاییز 1360 طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپارهاندازها) را بهصورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد.
🚀آبان سال 1362 مأموریت راهاندازی و سازماندهی "فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه" به طهرانی مقدم محول شد و به این ترتیب 21 اسفندماه 1363 اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد.
🚀پس از صدور فرمان تاریخی امام(رضوان الله علیه) مبنی بر تشکیل نیروهای سهگانه سپاه پاسداران، شهید مقدم در سال 1364 به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. عمده کارهای تحقیقاتی ساخت موشک «شهاب3» را شهید مقدم انجام داده بود.
او در اول مهر سال 84 بهعنوان جانشین سردار علی زاهدی در نیروی هوایی سپاه پاسداران منصوب شد. در 25 آذرماه سال 85 بهعنوان مشاور فرماندهکل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه انتخاب شد.
❤️روز شهادتش ۲۱ آبان ۱۳۹۰ در پادگان امیرالمومنین علیه السلام شهرستان ملارد در حالی که برای آزمایش موشکی آماده میشد، بر اثر انفجار زاغه مهمات در پادگان مدرس، واقع در شهرستان ملارد، به همراه 39 نفر دیگر از یارانش، به شهادت رسید.🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خاطره ای عجیب از زبان شهید حسن تهرانی مقدم
🚀 پدر موشکی ایران