فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃حجت الاسلام عالی دامت افاضاته به نقل
🟢🍃از علامه طباطبائی رضوان الله علیه:
🌷دوستان، رفقا، ما ابد در پپیش داریم ابد...🌷
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃این ویدئوی زیبا در داخل دایره قطب شمال، درست بین مرزهای کانادا، آلاسکا و روسیه گرفته شده است. فقط چند ثانیه طول می کشد، اما برای دیدن منظره تماشایی ارزش پیمایش را دارد.
🌗این پدیده فقط یک بار در سال به مدت 36 ثانیه قابل مشاهده است. ماه با تمام شکوه ظاهر می شود و سپس ناپدید میشود و آنقدر نزدیک است که به نظر می رسد با زمین برخورد خواهد کرد.
🌑پس از آن خورشید گرفتگی کامل به مدت ۵ ثانیه رخ خواهد داد که در آن همه چیز تاریک خواهد شد.
🌎این پدیده تنها در حضیض (نقطه ای که ماه در نزدیک ترین نقطه به زمین قرار دارد) و زمانی که ما می توانیم سرعت بزرگی را که سیاره ما با آن در حال حرکت است ببینیم، رخ می دهد.
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃 آنچه باید از نویسنده کتاب معروف سیاحت غرب بدانید
https://eitaa.com/khoban72
🥀تلنگر
📌بخوانيد ، بدن را به لرزه مياورد.
🟢🍃#خداوند تبارک و تعالی ميفرمايند:
⚪️🍃ای فرزند آدم ، تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تا اینکه از رحم متنفر نگردي،
🔺صورتت را به سمت پشت مادرت قرار دادم تا بوي غذا و معده تو را نيازارد!
🔴🍃برایت متکا در سمت راست و چپ قرار دادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال ميباشد تا بيارامي.
🔺بر تو در شکم مادر نشست و برخواست را آموزش دادم.
⁉️آیا کسی غیر از من را توانايي چنین کاری هست؟؟
🟢🍃وقتی مدت حمل به پایان رسيد و مراحل آفرينشت تکمیل گرديد
🔺بر #فرشته مامور بر ارحام امر کردم که تو را از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنيا وارد کند.
🦷دندانی که چیزی را ريز کند نداشتي!!
🖐دستی که بگيرد و قبض کند نداشتي!!
🦵قدم و گامي برای سعی و رفتن نداشتي!!
🌸🍃از دو رگ نازک(پستانها)در سينه مادرت طعامي به صورت شيرخالص
🔺که در زمستان گرم و در تابستان سرد باشد، برايت غذا قرار دادم...
🌷🌷مهر و محبتت بر قلب #پدر و #مادر ت قرار دادم
🔺تا تو را سير نمي کردند خود سير نمي شدند.
و تا تو را نمي آسودند خود استراحت نمی کردند!
💪اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد، به مبارزه من قیام نمودی،
🔺در خلوت نافرمانی من کردی و از من حيا ننمودي!!!
🟢🍃اما باز هم و با همين صورت:
🔺اگر بخواني مرا اجابتت کنم.
⚪️🍃و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم!!!
🔺اگر بسويم بازآیی ميپذيرمت!!! ......
🔴🍃شگفتا از تو اي فرزند آدم
🌷هنگامیکه متولد شدي در گوشَت #اذان گفتند بدون #نماز ؛
🌷و هنگام مرگت، نماز بر تو اقامه شد بدون اذان !!!
🔻🔻🔻
🟢🍃شگفتا بر تو اي فرزندآدم
🌷هنگام تولد ندانستي چه کسی تو را از شکم مادر خارج گردانيد
🌷و هنگام #مرگ ندانستی چه کسی تو را بر #قبر وارد نمود!
⚪️🍃شگفتا اي ابن آدم
🌷هنگام تولد #غسل و نظافت شدی
🌷و هنگام مرگ نيز غسلت دادند و نظافتت کردند!
🔴🍃شگفتا از تو اي فرزندآدم🎋
🌷هنگام تولد بر شادي و مسرت اطرافيانت آگاه نبودی
🌷و هنگام مرگ بر سوگ و شیون و گریه واندوهشان كاري كرده نميتواني!
🟢🍃عجبا از تو اي فرزندآدم
🌷در شکم مادر در مکان تنگ و تاریک بودی
🌷و بعد از مرگ دوباره در مکان تنگ و تاریک قرار ميگيري
⚪️🍃عجبا اي فرزندآدم
🌷وقت تولد با پارچه پیچانده شدی تا به پوشانندت
🌷و وقت مرگ باز با پارچه می پيچانندت تا پوشانده شوی
🔴🍃شگفتا بر تو اي فرزند آدم
🌷وقتی متولد ميگردي و بزرگ میشوی از مدارکت و مهارتهايت مردم جویا مي شوند
🌷و وقتي بمیری #ملائکه از کردار و اعمال صالحت خواهند پرسيد
⁉️ پس برای #آخرت چه مهيا و آماده کرده اي!!!
🟢🍃بنده من،
🔺من از رگ گردن به تو نزدیکترم
🔺پس هرگاه در مشکلات زندگی تنها شدی، صدایم کن تا در کنارت باشم.
🌷آری با یاد خداست که دلها آرام می گیرد🌷
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃حجت الاسلام شجاعی دامت افاضاته 👇
📌یه دسته از آدما، بعد از مرگ نه خدا باهاشون حرف میزنه،
🔺نه اونا میتونن با خدا حرف بزنند،
♨️حتــــی یک کلمـــه!
https://eitaa.com/khoban72
🌹🍃آیتالله خوشوقت رضوان الله علیه :
📌شياطين رها نمیکنند و منتظرند
🔺وقتی ماه رمضان تمام شد
📍جيب بعضی را همان روز عيدفطر میزنند
♨️او را به گناهی مبتلا می کنند
🔺و همه از بين میرود
📌بعضی يک هفتهی ديگر، بعضی دو هفته ديگر
⚪️🍃و کم هستند کسانی که بتوانند
🔺تا ماه رمضان آينده،آن نتايج مثبت
🔺و مفيد را نگه دارند!
https://eitaa.com/khoban72
‼️ استفاده از اموال کسی که خمس نمی دهد
🔷س ۵۸۱۳: پدرم اهل پرداخت خمس نیست، استفاده از اموال ایشان برای ما اشکال دارد؟ آیا فرزندان ایشان، ضامن خمسِ اموال استفاده شده هستند؟
✅ ج: استفاده از اموال ایشان اشکال ندارد و نسبت به خمس آن وظیفه ای ندارید، ولی در صورتی که یقین دارید خمس نمی دهد، وظیفۀ شما ـ با وجود شرایط ـ تذکر به مسئلۀ خمس و امر به معروف است .
┏━💠💠🆔💠💠━┓
🌟@tasvir12🌟
┗━💠💠🆔💠💠━
استفاده بانوان از عطر و ادکلن
پرسش: عطر گذاشتن خانم در مکان عمومی چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر سبب جلب نظر وبرانگیخته شدن اجنبی گردد یا به این قصد عطر بگذارد جایز نیست.
--------------
پرسش: آیا ادکلن پاک است و می توان پس از استفاده از آن نماز خواند؟
پاسخ: بلی، صحیح است.
--------------
پرسش: آیا استفاده از ادکلن خارجی که الکل دارد اشکال دارد؟
پاسخ: اشکال ندارد.
منبع: سایت رسمی دفتر حضرت آیت الله سیستانی
┏━💠💠🆔💠💠━┓
🌟@tasvir12🌟
┗━💠💠🆔💠💠━
ـ🍃🍀🍃🍀
ـ🍀🍃🍀 ﷽
ـ🍃🍀
ـ🍀 #گناهان_کبیره
❓مسئله: لطفاً گناهان کبیره رو برام نام ببرین. همهجا فقط اون رو تعریف میکنن، اما نمیگن که کدوم گناه،
کبیره است.
📚 پاسخ:
👈 علما این گناهان رو بهعنوان گناه کبیره معرفی کردن:
۱. شرک به خدا؛
۲. ناامیدی از رحمت خدا؛
۳.ایمنی از مکر (عذاب و مهلت) خدا؛ ۴.عاق (و آزار) والدین؛
۵.کشتن انسانِ بیگناه؛
۶.خوردن مال یتیم؛
۷.فرار از جبهه جهاد؛
۸.ربا؛ ۹.سحر و جادو؛ ۱۰.زنا؛ ۱۱.لواط؛
۱۲.تفخیذ (لاپایی دو مرد با هم)؛ ۱۳.استمنا؛ ۱۴.نسبت زنا دادن؛ ۱۵.دروغ؛
۱۶.دروغبستن بهخدا، پیامبر یا ائمه؛ ۱۷.تهمت؛ ۱۸.غیبت؛
۱۹.نپرداختن زکات واجب؛ ۲۰.شرابخواری؛ ۲۱.ترک نماز؛ ۲۲.پیمانشکنی؛ ۲۳.قطع رحم؛
۲۴.دزدی؛ ۲۵.کتمان شهادت؛
۲۶.شهادت به ناحق دادن؛ ۲۷.قمار؛
۲۸.خوردن گوشت سگ، خوک یا حیواناتی که ذبح شرعی نشده؛ ۲۹.کمفروشی؛
۳۰.مهاجرت به مکانی که انجام وظایف دینی امکانپذیر نیست؛
۳۱.کمک به ظالم در ظلمش؛ ۳۲.اعتمادداشتنبهکمکوپشتیبانیظالم؛
۳۳.نپرداختن حقالناس؛
۳۴.اسراف و تبذیر؛
۳۵.خیانت در امانت؛
۳۶.سخنچینی؛
۳۷.سرگرمی به لهو و لعب؛ ۳۸.سبکشمردن حج و بیاعتنائی به آن؛ ۳۹.اصرار بر گناهان کوچک؛ ۴۰.حسد.
👈 البته بعضی تعداد گناهان کبیره رو تا ۷۰ گناه هم ذکر کردن. برای اطلاعات بیشتر میتونین به کتابهای تخصصی دراینزمینه، مثل کتاب «گناهان کبیره» شهید دستغیب مراجعه کنین.
┏━💠💠🆔💠💠━┓
🌟@tasvir12🌟
┗━💠💠🆔💠💠━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 اگر یک رکعت از نماز صبحم بعد از طلوع آفتاب خونده بشه تکلیف چیست ؟
💠 حاجحسینوحیدپور
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
🍀@tasvir12🌸
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🌷🍃وصیت شهید مظلوم محسن حججی:
🌸🍃از همهی خواهران عزیزم میخواهم،
🔺مبادا تار مویی از شما نامحرمی را به خود جلب کند.
https://eitaa.com/khoban72
13.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🍃به مناسبت امروز 5 اردیبهشت سی و ششمین سال شهادت
🌹🍃سردارسرافراز، مداح اهلبیت علیهم السلام شهید محمدرضا تورجی زاده
🟢🍃فرمانده گردان یازهرا سلام الله علیها ازلشکر14 امام حسین علیه السلام
⚪️🍃شهیدی که مداحی میدانست؛ مردم زیادی از او یاری میگیرند
🔺یکی از علاقهمندان شهید تورجیزاده که از بچههای مسجد اباالفضل(علیه السلام ) نور باران اصفهان بود در بخشی از خاطرههایش در مورد او گفت: شهید تورجیزاده مداح بود، سوز عجیبی هم داشت، کمتر مداحی را مثل او دیده بودم، سی دی مداحی او هم هست. او عاشق حضرت زهرا (سلام الله علیها ) بوده وقتی هم که شهید شد ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود.
🔺بنا به وصیت خودش «یازهرا» نخستین جملهای است که روی سنگ مزارش حک شده است.
🟢 روضهٔ مادر😭
https://eitaa.com/khoban72
📌*در محاصره سپاه ابرهه* 📌
🌹🍃خاطرات شهید محسن وزوایی از عملیات بازی دراز
🟢🍃هوا گرگ و میش بود که زیر پای کمین بعثیها پشت میدان مین، زمین گیر شدیم. همان جا، پایین تر از خط الرأس روی جاده ی مال رو به ستون یک نشستیم روی زمین تا گروه های بعدی به ما ملحق شوند. برادر وزوایی خیلی با دقت اطراف ستون را می پایید.
🔺او مدام با بیسیم تماس می گرفت و از رده های بالا تأخیر ۲۴ ساعته عملیات را تقاضا می کرد.
⚪️🍃خورشید هم داشت از پشت کوههای مشرق خودی نشان میداد. چاره ای نبود، باید به عملیات ادامه میدادیم. برادر وزوایی نیروها را به سمت ارتفاع ۱۱۵۰ هدایت می کرد.
📌کماندوهای بعثی هم از مواضع سرکوب خودشان، مثل تگرگ از هر طرف روی سرمان آتش می ریختند. آن دشت باز را پشت سر گذاشتیم، تا رسیدیم به یک سربالایی با ضدشیب خیلی تند. دیگر نفس هایمان بند آمده بود. پاها توانی نداشتند تا قدمی بردارند. اما باید میرفتیم. ماندن در آن جا همان و قتل عام شدن همان.
🟢🍃برادر وزوایی به بچه ها نهیب میزد که به راه شان ادامه بدهند. قدری آن سوتر، بازی دراز با همه ی شکوه و عظمتش خودنمایی می کرد. تو گویی می خواست همه ی غرورش را به رخمان بکشد.
⚪️🍃حالا دیگر هوا روشن شده بود و دشمن هم از روی قله، کاملا به دشت و دامنه ها مسلط بود. سر و صدای کر کننده ی سلاح های سبک و سنگین نیروهای بعثی لحظه ای قطع نمی شد.
🌷🍃برادر وزوایی در حالی که تفنگ تاشوی خودش را حمایل کرده بود، با صدای بلند آیاتی از قرآن را تلاوت می کرد و پیش می رفت: « وجعلنا من بين أيديهم سدا و من خلفهم سدا فأغشيناهم فهم لايبصرون»
🔻🔻🔻
🔴🍃پرتاب نارنجک توسط سربازان بعثی امان بچه ها را بریده بود. با انفجار هر نارنجک، چندتایی از نیروهای ما به زمین می افتادند، اما بقیه به پیشروی خودشان ادامه می دادند. با هر مصیبتی بود از دامنه ی ارتفاع بالا کشیدیم،
🔺به اتکاء گدارها از پرتگاه ها عبور کردیم و دست آخر خودمان را بالای قله ی ۱۱۵۰ رساندیم.
📌🍃تا آمدیم نفسی تازه کنیم، پاتک بعثیها شروع شد. پاتک که نه؛ زلزله. چنان آتشی روی قله می ریختند که تمام کوهها میلرزیدند. حجم و وسعت و تنوع این آتش تهیه،
🔺به خوبی نشان میداد پاتک متعاقب آن چقدر سنگین و گسترده خواهد بود.
🟢🍃ما هم هر چه انرژی و توان جسمی و کشش عصبی داشتیم، همه را یکجا، برای رسانیدن خودمان به قله ی ۱۱۵۰ صرف کرده بودیم و دیگر رمقی به تن و جانمان نداشتیم
🔺تا جلوی پاتک قریب الوقوع آنها را بگیریم.
⚪️🍃برادر وزوایی مثل شیر می غرید و بچه ها را تشویق می کرد به مقاومت؛ اما چه مقاومتی؟! در جمع ما، کسی را نمیدیدی که نای سرپا ایستادن داشته باشد، چه رسد به این که بتواند با اسلحه، جلوی هجوم کماندوها را بگیرد
🔺تشنگی، گرسنگی، خستگی و بی خوابی بدجوری به بچه ها فشار آورده بود.
🔴🍃حالا دیگر فقط فریادهای برادر وزوایی بود که مثل شلاق های پی در پی، بر گرده ی عصب غیرت و عاطفه ی بچه ها می نشست و همه را سر پا نگه میداشت.
🔺به ما می گفت: «داداش های خوبم؛ فداتون بشم، همین الآن نیروهای کمکی می رسند. مقاومت کنید!»
📌🍃پاتک پشت پاتک بود که روی قله اجراء می شد. مثل مور و ملخ، از هر یال و شیار و صخره کماندوها جلو می کشیدند، به رگبارشان می بستیم، به رگبارمان می بستند. یک نارنجک به سمت شان پرت می کردیم، صد نارنجک به سمت مان روانه می کردند.
🔺یک زخم میزدیم، ده زخم می خوردیم. نامردها عرصه را به ما تنگ کرده بودند
🔻🔻🔻
🟢🍃و حتی برای یک لحظه هم آراممان نمی گذاشتند. حالا دیگر تعداد نیروهای قادر به رزم ما، از انگشتان دستها هم کمتر شده بود. تا این ساعت از روز که آفتاب از نیمه ی آسمان هم گذشته، تعدادی از نیروهای ما زخمی و تعدادی دیگر شهید شده اند.
🔺آنهایی هم که سالم و سر پا مانده اند، تعدادشان بسیار اندک است.
📌بعثی ها در آن پاتک قبلی خودشان، تعدادی تانک را هم از دامنه ی ۱۱۵۰ بالا کشیدند و با توپ و کالیبر آن تانک ها، به صورت مستقیم به سمت سنگرهای بچه ها شلیک می کردند.
🔺صحنه ی خیلی دلخراش و وحشت انگیزی بود.
🔴 بچه ها را می دیدیم که با هر انفجار تیر مستقیم، بین زمین و آسمان تکه تکه می شدند و تکه های گوشت و استخوان آنها در هوا پخش می شد. در این لحظه های بحرانی برادر وزوایی به ما می گفت:
🌷🍃« داداش های گلم؛ مقاومت کنید، توکل تون به خدا باشه؛ دشمن محکوم به فناست، مطمئن باشید.» بعد با اشاره به پایین ارتفاع می گفت:
🟢🍃« ببینید، نیروهای کمکی دارند می رسند!» اما ما هر چه چشم می دواندیم، آن پایین، اثری از نیروهای کمکی نمیدیدیم.
🔺پیش خودمان می گفتیم اینجا که خبری از نیرو نیست، چرا برادر محسن این طوری به ما امیدواری می دهد؟ شرایط ما برای ماندن روی قله هر لحظه بدتر از قبل می شد.
📌دست آخر، یکی از بچه ها، که از دیدن آن همه شهید و مجروح و وضعیت اسفبار ما، پنداری پاک تعادل روحی اش را از دست داده بود، به سمت برادر وزوایی هجوم برد و گفت: «پس کجا هستند اونایی که قرار بود ما رو پشتیبانی کنند؟!
🔺🍃کو نیرویی که قرار بود بیاد؟ اصلا تو ما رو چی فرض کردی؟ چرا بچه ها رو به کشتن میدی؟!»
🔻🔻🔻
🌹🍃برادر وزوایی همان طور ساکت فقط به حرفهای آن برادر گوش داد. اما هیچ نگفت.
🟢🍃بعد همه ی ما نیروهایی را که سر پا مانده بودیم، دور خودش جمع کرد. اول با لحن خیلی قشنگی سوره ی « فیل» را برای ما تلاوت کرد. بعد رو به جمع ما گفت: «داداش های خوبم، همگی با هم این سوره رو می خونیم: « الم تر كيف فعل ربک باصحاب الفيل.»
⚪️🍃به یک چشم برهم زدن، طنین روح بخش تلاوت آیه های دلنشین قرآن کریم که از لبهای ترک خورده و حلقوم خشکیده ی بچه ها برخاسته بود، در فضا پیچید. همان طور که داشتیم کلمه به کلمه، آیه ها را می خواندیم، همه از گوشه ی چشم ها، به همدیگر و به برادر وزوایی نگاه می کردیم.
🔴🍃نه ما تنها نبودیم، ما بی یار و یاور نبودیم، اصلا ما روی ۱۱۵۰ هم نبودیم، ما در سال ۱۳۶۰ نبودیم. ما در عام الفیل، در صحن کعبه، در محاصره ی سپاه ابرهه بودیم، اما... تنها نبودیم؛ پروردگار کعبه، با ما بود و حضورش را داشت از زبان برادر وزوایی، به ما یادآور می شد.
🟢🍃دفعتا به خودمان آمدیم؛ باز روی قله بودیم، اما آتشی در کار نبود. از سمت یال ها و شیارها و صخره ها، حتی یک گلوله شلیک نمیشد. با دیدن این صحنه ها، بچه ها قوت قلب گرفتند. آنها تنگ تر از قبل، دور برادر وزوایی حلقه زدند
⚪️🍃و همان طور که اشک می ریختند یک بار دیگر، همدل و هم صدا با هم به صدای بلند، آیات سوره ی فیل را هم خوانی می کردند. هنوز تلاوت سوره را تمام نکرده بودیم
🔴🍃که یکی از هلی کوپترهای خودی روی آسمان ظاهر شد و با شلیک موشکی، یکی از تانک های دشمن را به آتش کشید. همزمان با این حادثه، دو فروند هلی کوپتر توپدار دشمن در آسمان بازی دراز به هم اصابت کردند و متلاشی شدند.
🟢🍃با دیدن این وقایع، مو بر اندام مان سیخ شد و تن مان از شوق می لرزید. دوباره روحیه گرفتیم و بر دشمن تاختیم. طوری که حوالی غروب سرنوشت نبرد به نفع ما رقم خورد. این جا بود که آن برادر آمد و از برادر وزوایی عذرخواهی کرد.
⚪️🍃برادر وزوایی هم فقط با لبخندی که بر لبهای خشکیده اش نقش بسته بود به آن برادر فهماند که از حرف های او دلگیر نشده. قرص داغ خورشید، وقتی داشت پشت تیغه ی کوههای مغرب فرو می رفت، آرامشی دل انگیز، تمام منطقه را فرا گرفت.
📗منبع: کتاب ققنوس فاتح
https://eitaa.com/khoban72
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
6️⃣ قسمت ششم👇🏻
🌹🍃در مقابله آینه که قرار گرفتم ، دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده ! حالت عجیبی بود . از طرفی درد شدیدی داشتم.
🟢🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس می کردم که مرا عمل کنید. دیگر قابل تحمل نیست. کمیسیون پزشکی تشکیل شد. عکس ها و آزمایش های متعدد از من گرفتند. در نهایت تیم پزشکی که متشکل از یک جراح مغز و یک جراح چشم و چند متخصص بود ، اعلام کردند :
⚪️🍃یک غده ی نسبتاً بزرگ در پشت چشم تو ایجاد شده، فشار این غده باعث جلو آمدن چشم گردیده . به علت چسبیدگی این غده به مغز، کار جداسازی آن بسیار سخت است. و اگر عمل صورت بگیرد ، یا چشمان بیمار از بین می رود و یا به مغز او آسیب خواهد دید.
🔴🍃کمیسیون پزشکی، خطر عمل جراحی را بالای ۶۰ درصد می دانست و موافق نبود. اما با اصرار من با حضور یک جراح از تهران، کمیسیون بار دیگر تشکیل شد و تصمیم بر این شد که قسمتی از ابروی من شکافته و با برداشتن استخوان بالای چشم، به سراغ غده در پشت چشم بروند.
🟢🍃عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستان های اصفهان انجام شد. جراح عمل، بار دیگر به من و همراهانم اعلام کرد: به علت نزدیکی محل عمل به مغز و چشم، احتمال نابینایی و یا احتمال آسیب به مغز و مرگ وجود دارد. برای همین احتمال موفقیت عمل، کم است و فقط با اصرار بیمار، عمل انجام میشود.
⚪️🍃با همه دوستان و آشنایان خداحافظی کردم. با همسرم که باردار بود و در این سال ها سختی های بسیاری کشیده بود وداع کردم از همه حلالیت طلبیدم
🔺و با توکل به خدا راهی بیمارستان شدم.
🔻🔻🔻
🟢🍃وارد اتاق عمل شدم . حس خیلی خاصی داشتم. احساس می کردم که از این اتاق عمل دیگر بر نمی گردم .
🔺تیم پزشکی با دقت بسیاری کارش را شروع کرد. من در همان اول کار بیهوش شدم.
🌷🌷🌷ادامه دارد ...
https://eitaa.com/khoban72
⚪️🍃پنجم اردیبهشت ١٣۵٩ اولین شکست عملیات اطلاعاتی-نظامی آمریکا
🔺در مقابل جمهوری اسلامی نوپا به صورت معجزه آسا رقم خورد...
📌٩۵ کماندو آمریکایی با چندین کشته و نابودی چند هلیکوپتر و هواپیما صحنه را ترک کردند؛
🔺کارتر هم تحقیر و تک دوره ای شد...
🟢🍃امام(رضوان الله علیه)، شن و طوفان را جنود الهی دانست!
https://eitaa.com/khoban72
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢🍃خـدایا
🔺بجز خودت به دیگرى واگذارمان نکن تویى
⚪️ پروردگار ما
🔺پس قراردہ بى نیازى درنفسمان
💚🍃یقین در دلمان
🔺روشنى در دیدہ مان
❤️🍃بصیرت در قلبمان
🌷شبتون مملو از عطر خداوند متعال🌷
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سلام چهارشنبه تون عالی🌷
🌹🍃روزتان شاد و پراز دلخوشی
🔺و پراز اتفاقات زیبا
🟢🍃براتون روزی پراز لطف خداوند متعال
🔺دلی آرام
🔺زندگی گرم و
🌷🍃طاعات مقبول درگاه الهی
⚪️🍃و یک دنیا سلامتی آرزومندم
🔺روزتون زیبـا و در پنـاه خداوند متعال
https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀صوت کوتاه
💚عطر، تلاوت آیات قرآن کریم💚
https://eitaa.com/khoban72